[ad_1]
«موسیقی ما» در این مطلب نگاهی به کارنامه هنری و فعالیتهای حرفهای دکتر افشین یداللهی در عرصه ترانه داشته تا با مرور این خاطرات، یادی از این هنرمند فقید کند.
افشین یداللهی روز ۲۱ دیماه ۱۳۴۷ در اصفهان متولد شد. پدرش از رجال سرشناس شهر «ایزدخواست» استان فارس و مادرش اهل «شهرضا» بود. افشین در تهران بزرگ شد و از کلاس اول، در مدرسه تیزهوشان درس خواند. او در همان دوران کودکی، با اشعار فردوسی آشنا شد و اولین شعرش را در پانزدهسالگی با مضمونی عاشقانه سرود. خودش در مورد اولین شعرش گفته بود: «سرودن شعر و ترانه، حسی بود که ناگهان به سراغم آمد و فکر کردم میتوانم آن را پرورش دهم.»
- * روانپزشک؟ نوازنده؟ شاعر؟
او در ادامه به دبیرستان البرز راه پیدا کرد و از این مدرسه معتبر دیپلم تجربی گرفت. این شاگرد درسخوان و باهوش دبیرستان البرز، در کنکور پزشکی با رتبه خوب در دانشگاه علومپزشکی کرمان قبول شد و سال ۱۳۷۳ فارغالتحصیل دکترای عمومی از این دانشگاه شد. افشین جوان از همان دوران، پیگیر ادبیات و سرودههای شعرای نامدار ایران بود و در کنارش، تمبک هم مینواخت.
نوازندگی تمبک در همان سالهای اول دهه هفتاد، برایش اتفاق جالبی را رقم زد. «محمدعلی چاوشی» از ناشران باسابقه موسیقی در این مورد خاطره جالبی دارد و میگوید: «افشین یداللهی را نخستینبار پزشک هنرمند آقای محمد اصفهانی با من آشنا کرد و دوستی با او را مرهون ایشان هستم. در روزهای واپسین اسفند ۱۳۷۳ برای ساخت و تولید ویژهبرنامهی نوروزی شبکه ۲، پرتکاپو بودم. قرار بود در بخشی از آن برنامه، ساز و سخن زندهیاد استاد ذوالفنون ضبط و پخش گردد. استاد در اجرای قطعهای ضربی، نیاز به همراهی نوازندهی تنبک پیدا کرد. به هر کس که زنگ زدم، به سفر نوروزی رفته بود. در اوج استیصال، آقای اصفهانی به دادم رسید و به شوخی و جدی گفت من کسی را میشناسم که اولین پزشک نوازندهی تنبک ایران است و از این طریق، من با جانشیفتهی جوانی جویای نام آشنا شدم که از همان آغاز، طلوع سپیدهی بزرگی از افق نگاه نجیب پرفروغاش آشکار بود.»
- * اولین ترانه برای ایران
یکی دو سال بعد کمکم ترانه برای افشین یداللهی جدی شد و نیمنگاهی هم به مسائل عرفانی و سلوک معنوی داشت؛ اما پزشکی را فراموش نکرد. همزمان با روزهایی که به دنبال کسب مدرک تخصصی خود بود، اولین ترانهاش با صدای «خشایار اعتمادی» به گوش مخاطبان رسید. این خواننده ترانه «پسکوچههای عشق» از سرودههای افشین یداللهی را در سال ۷۶ و با همراهی ارکستر بزرگ صدا و سیما اجرا کرد.
این قطعه آنچنان میان مخاطبان عام همهگیر نشد؛ ولی اتفاق اصلی برای افشین (در آستانه سیسالگی) با یک قطعه حماسی و ماندگار رخ داد. ترانه «از فارس تا خزر ایران نشسته است» با صدای خشایار اعتمادی و آهنگسازی «شادمهر عقیلی» برای او به منزله یک سکوی پرتاب بود و توانست نوای واژههایش را به گوش طیف گستردهای از مردم برساند. این قطعه حماسی و ارکسترال، هنوز هم پس از بیست سال در مناسبتهای ملی از صدا و سیما پخش میشود.
- * کفر و ایمان چه به هم نزدیک است
شروع دهه چهارم زندگی افشین یداللهی برایش با اتفاقات بسیار مهمی همراه بود و در حقیقت، دهه شهرتاش شد. او سال ۱۳۷۹ در آلبوم «یادته» با صدای خشایار اعتمادی چهار ترانه به نامهای «دنیای تکراری»، «آواره»، «دوستان» و «شبگریز» داشت.
اما انفجار و اتفاق اصلی برای افشین یداللهی، در نوروز ۱۳۸۰ رخ داد و شروع دهه هشتاد، در حیات هنریاش جریانساز بود. او در نوروز این سال، شعر ترانه تیتراژ سریال «شب دهم» به کارگردانی «حسن فتحی» را نوشت که با موسیقی «فردین خلعتبری» و صدای «علیرضا قربانی» اجرا شد. این اثر بسیار مورد توجه قرار گرفت و هنوز هم پس از پانزده سال، خیلیها آن مثلث طلایی را با «شب دهم» میشناسند. یداللهی نوروز همان سال، ترانه تیتراژ سریال «شب آفتابی» به کارگردانی «قاسم جعفری» را هم نوشت که با صدای دکتر «محمد اصفهانی» و موسیقی پیروز ارجمند اجرا و از شبکه سوم سیما پخش شد. این اثر با وجود اینکه خروجی خوبی داشت ولی تحتالشعاع موفقیتهای «شب دهم» قرار گرفت.
- * سقفی برای یک خانه
در زمستان ۱۳۸۰، ترانه ایران صاحب خانه شد. خانهای که ابتدا فقط هشت عضو داشت اما رفتهرفته به محلی برای رشد و تربیت چهرههای این عرصه تبدیل شد. به دعوت «مهدی محتشم» که این روزها دیگر خبری از او در این عرصه نیست، جمعی از چهرههای جوان ترانه، دور هم جمع شدند. افشین یداللهی، نیلوفر لاریپور، سعید امیراصلانی، یغما گلرویی، علی احمدی، محمدرضا حبیبی، افشین سیاهپوش و عباس سجادی اعضای اولیه مجموعه خانه ترانه بودند.
منزل سعید امیراصلانی و منزل افشین یداللهی، اولین محلهای برگزاری این جلسات بود. آنها در ادامه به فرهنگسرای «ابنسینا» رفتند و در یک اتاق ۱۲ متری، جلسات خود را تشکیل میدادند. به پیشنهاد عباس سجادی، قرار شد تا برای این مجموعه، یک هیئت مؤسسان و هیئت مدیره انتخاب شود. در رأیگیری میان اعضا، عباس سجادی به دلیل آشنایی با امور اداری و تشکیلاتی به عنوان نفر اول و سعید امیراصلانی به عنوان نفر دوم انتخاب شدند. در ادامه، امیراصلانی از بخش مدیریتی این مجموعه خارج شد و جای خود را به افشین یداللهی داد. بعداً جوانان علاقهمند به ترانهسرایی، اقبال زیادی نسبت به خانه ترانه نشان دادند و رفتهرفته جلسات با تعداد نفرات بیشتر تشکیل شد و محل برگزاری هم از فرهنگسرای ابنسینا به فرهنگسرای شفق انتقال پیدا کرد.
مدتی بعد، به دلیل ورود برخی افراد به این مجموعه و پارهای از مشکلات، انسجام اولیه جلسات خانه ترانه کمتر شد، ولی همان هسته اولیه این مجموعه، جشن باشکوهی را در سال ۸۲ برای ترانه در تالار وزارت کار برگزار کردند. «روزبه بمانی» و «مسعود امامی» از جمله ترانهسراهایی بودند که در آن جشن مورد تقدیر قرار گرفتند. روندِ از هم گسیختگی خانه ترانه اولیه ادامه پیدا کرد و محل برگزاری جلسات هم دستخوش تغییرات زیادی میشد.
آنها مدتی در فرهنگسرای شفق جلسات خود را برگزار میکردند اما باز هم تغییرات ادامه پیدا کرد و آمفیتئاتر بیمارستان امامخمینی(ره) و زیرزمین سازمان نظام پزشکی، محلهای دیگر برگزاری جلسات خانه ترانه بود. از حدود سال ۸۵، کمکم اعضای اصلی خانه ترانه به دلایل مختلف از این مجموعه جدا شدند؛ در ادامه افشین یداللهی با پیگیریهای فراوان اجازه نداد تا چراغ این خانه خاموش شود. او تا سال ۹۵ مدیریت برگزاری جلسات خانه ترانه را بر عهده داشت و در طول تمامی این سالها، ترانهسراهای متعددی از روی صندلیهای این خانه به بازار موسیقی راه پیدا کردند و برای خود، چهره مطرحی شدند که ادامه حیات خانه ترانه، مدیون پیگیریهای جدی یداللهی بود و باعث شد تا چهرههای جوان و جدیدی وارد حوزه ترانه شوند.
- * اینجا مگر خورشید نیست؟
درست است که افشین یداللهی کمی دیر و پس از سی سالگی وارد مسیر شهرت شد اما سال ۸۲ بیشتر در این مسیر جلوتر رفت. نوروز ۸۲ را با یک تیتراژ جالب آغاز کرد. او ترانه تیتراژ سریال «خوش رکاب» به کارگردانی «علی شاهحاتمی» را نوشت. ترانهای که کاملاً عامیانه و در وصف کامیونی که قصه آن فیلم دربارهاش بود سروده شده بود. خیلیها در همان دوره هم باور نمیکردند که این کار از سرودههای افشین یداللهی باشد اما به هرحال تجربه متفاوتی در کارنامه کاریاش محسوب میشد! در ادامه او ترانه تیتراژ سریال «مسافری از هند» با مطلع «از کفر من تا دین تو راهی به جز تردید نیست/ دلخوش به فانوسم مکن، اینجا مگر خورشید نیست» را سرود که با صدای علیرضا بلوری اجرا شد و هنوز هم در ذهن مخاطبان آن سریال باقی مانده است. البته در تیتراژ پایانی، ترجمه هندی همین شعر با صدای «مهرداد هویدا» پخش میشد.
یداللهی در ماه رمضان همان سال، ترانه تیتراژ اول سریال «فقط به خاطر تو» به کارگردانی «اکبر منصورفلاح» را نوشت و «قاسم افشار» آن کار را با مطلع «شروع این سفر فقط به خاطر تو بود و بس/ تموم این خطر فقط به خاطر تو بود و بس» خواند. «مسعود خادم» هم ترانه دیگری را از این هنرمند در تیتراژ پایانی همان سریال خواند. این کار با مطلع «آخر این قصه باید یه جور خوب تموم بشه/ میگن چه معنی داره که خندههامون حروم بشه» بیشتر مورد توجه قرار گرفت. چون فضای ریتمیک و پرانرژیای داشت.
- * منم و حسرت با تو ما شدن
دکتر یداللهی در ماه رمضان سال ۸۳ همکاری مجددی با قاسم افشار این بار در تیتراژ سریال «کمکم کن» به کارگردانی قاسم جعفری داشت. اما مهمترین ترانه او در ماه محرم همان سال و با صدای «احسان خواجهامیری» منتشر شد. تیتراژ سریال «غریبانه» با ترجیعبند «هرچی آرزوی خوبه مال تو/ هرچی که خاطره داری مال من» آغازگر موفقیتهای متعدد این زوج هنری بود و به نوعی میتوان گفت بخش عمدهای از کاراکتر هنری احسان خواجهامیری، در آن دوران و با ترانههای افشین یداللهی شکل گرفت.
دومین همکاری پر سر و صدای آنها، رمضان سال ۸۴ بود که یداللهی ترانه تیتراژ سریال «برای آخرین بار» را سرود و این تیتراژ منجر به تولید آلبوم «برای اولینبار» شد که همه ترانههایش را این هنرمند فقید نوشته بود. این آلبوم باعث شد تا احسان خواجهامیری در میان مخاطبان عام هم مطرح شود؛ چون اولین آلبوم او به نام «من و بابا» با استقبال خاصی روبهرو نشده بود.
- * باور نمیکنم این تو خود تویی
«نهان مکن» یکی از آلبومهای جنجالی سال ۸۵ با صدای «علیرضا عصار» بود که افشین یداللهی ترانه «بنبست» را در آن مجموعه داشت. البته این آلبوم علیرغم حضور شهرداد روحانی در بخش موسیقی و چهرههای سرشناس در بخش کلام نتوانست به اندازه آثار گذشته علیرضا عصار خاطرهساز شود. اما یداللهی در این سال باز هم در همکاری با احسان خواجهامیری خبرساز شد. تیتراژ پایانی سریال «پول کثیف» یعنی همان ترانه معروف «نه این قرارمون نبود تو بیخبر بری/ من خسته شم که تو بیهمسفر بری» و قطعه «اگه دستم به جدایی برسه» دو ترانه یداللهی برای این سریال بودند که با صدای احسان خواجهامیری پخش شد.
- * وقتی زمین ناز تو را در آسمانها میکشید
سال ۸۶ برای افشین یداللهی با یک اتفاق مهم و هیت دیگر آغاز شد. مثلث موفق تیتراژ «شب دهم»، یعنی علیرضا قربانی، فردین خلعتبری و افشین یداللهی این بار در سریال «مدار صفر درجه» کنار هم قرار گرفتند که کارگردان این پروژه هم مانند «شب دهم»، حسن فتحی بود. این فیلم، اردیبهشت آن سال از شبکه اول سیما پخش شد. بهزعم برخی منتقدان، قطعه «مدار صفر درجه» یا «من عاشق چشمت شدم» از «شب دهم» هم موفقتر و فراگیرتر بود. چون ترانه «شب دهم» و موسیقیاش تِم مذهبی داشت، اما تیتراژ «مدار صفر درجه» به فراخور موضوع سریال، یک کار کاملاً عاشقانه بود. در حقیقت، یداللهی و خلعتبری و قربانی یکی از معدود تیمهای هنری بودند که تکرار همکاریشان منجر به شکست نشد.
- * اگه دستم به جدایی برسه
نیمه دوم سال ۸۶، به زوج خواجهامیری و یداللهی اختصاص داشت. آنها در آلبوم «سلام آخر» با هم همکاری داشتند. با اینکه سهم افشین یداللهی، تمامی ترانههای این مجموعه نبود، ولی قطعات «تمومش کن»، «شانس»، «فصل بارونی»، «جدایی» و «باور نمیکنم» آنها مورد توجه قرار گرفت.
- * هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره
پرطرفدارترین تیتراژ سال ۸۶ هم دوباره حاصل همکاری این پزشک شاعر و احسان خواجهامیری در تیتراژ سریال «میوه ممنوعه» به کارگردانی «حسن فتحی» بود. این سریال، در ماه مبارک رمضان پخش میشد و توانست جای خودش را به خوبی میان مخاطبان پیدا کند و هنوز هم خیلیها از آن کار به عنوان یکی از درخشانترین کارهای خواجهامیری یاد میکنند. آنها چند قطعه کوتاه دیگر هم برای میانه این سریال تولید کردند. در این سال، آلبوم «فقط نگاه میکنم» با صدای «حامی» هم منتشر شد که «شب نقاشی» از این مجموعه با ترانه دکتر یداللهی بود.
- * دیگه تقدیر امسالت منم من
این شاعر و ترانهسرا در سال ۸۷ با آلبوم «فصل تازه» احسان خواجهامیری دوباره به بازار موسیقی بازگشت؛ اما این بار همکاری آنها فقط به سه قطعه «تب تلخ»، «رفتنی» و «فال» محدود میشد. همین مسأله برای آنها حواشی گوناگونی به وجود آورد و شایعه اختلاف این دو هنرمند هم مطرح شد. یداللهی در بهار سال ۸۷ تیتراژ سریال «پاتوق» را با صدای خودش اجرا کرد. این جدیترین تجربه خوانندگی او تا آن زمان بود. البته بعداً چند قطعه دیگر را هم خواند ولی هیچکدام در تیتراژ استفاده نشده بودند.
- * خلاصم کن
سال ۸۹ این دو هنرمند یک تیتراژ موفق دیگر در سریال «در مسیر زایندهرود» داشتند و این قطعه در آلبوم «یه خاطره از فردا» هم منتشر شد. یداللهی و خواجهامیری در این آلبوم چهار قطعه دیگر به نامهای «مُسری»، «اتفاق»، «بیکسی» و «خواب و بیداری» داشتند.
- * عاشقانهای برای ایران
پرمخاطبترین ترانه افشین یداللهی در سال ۸۹ به یکی از کارهای ماندگار و حماسی او تبدیل شد. او در تیتراژ سریال «تبریز در مه»، ترانه «وطنم ای شکوه پابرجا» را برای «سالار عقیلی» نوشت و همین کار باعث شد تا از دید مخاطبان و منتقدان، به عنوان یکی از بهترین ترانهسراها برای ایران لقب بگیرد. این قطعه با موسیقی «بابک زرین» از دید مخاطبان در جمع بهترین آثار سالار عقیلی هم قرار گرفت.
- * رویای صادقی در جان عاشقی
این روانپزشک در پاییز سال ۹۱، ترانه تیتراژ سریال «راستش را بگو» را نوشت و علیرضا قربانی با موسیقی فردین خلعتبری این کار را خواند که مطلعش «این بار من خریدهام نقد تو را کشیدهام ناز تو را به دیدهام» بود. این اثر هم در سطح خوبی شنیده شد ولی به اندازه «شب دهم» و «مدار صفر درجه» بازتاب چندانی نداشت.
در همان سال، اولین همکاری یداللهی با گروه «سون» هم رقم خورد. او دو ترانه برای گروه سون نوشت که یکی از آنها تیتراژ سریال «زمانه» بود و دیگری به عنوان ترانه میانی در این سریال به کارگردانی «حسن فتحی» پخش شد.
این ترانهسرا در ادامه تجربیات متنوع خود با گروه «دنگشو» همکاری کرد. افشین یداللهی کلام تیتراژ سریال «پژمان» را نوشت که این اثر با اجرای گروه دنگشو مورد توجه قرار گرفت و سال ۹۲ از شبکه سوم سیما پخش شد. «آخر قصّمه اما قصه آخرم این نیست» ترجیعبند همکاری جالب یداللهی با این گروه بود.
- * مرغ آمین دردآلودیست که آواره بمانده
دکتر یداللهی تا اواخر سال ۹۳ در چند آلبوم حضور داشت اما تیتراژ یا کار شاخصی نداشت. در اواخر این سال، دوباره مثلث یداللهی، خلعتبری و قربانی فعالیت جدیدی را شروع کردند که بار دیگر «حسن فتحی» کارگردان این پروژه بود. آنها برای تیتراژ اول و تیتراژ آخر سریال «شهرزاد» دو قطعه را آماده کردند. قطعه تیتراژ اول این سریالِ شبکه نمایش خانگی، «مرغ آمین» نام داشت و قطعه تیتراژ پایانی هم «دوباره زنده شدم بعد از این همه مُردن» بود.
تا قسمت پنجم، این دو اثر در تیتراژهای سریال «شهرزاد» پخش میشد اما بنا به دلایل نامعلومی، قربانی و خلعتبری از این پروژه کنار رفتند و به جای آنها قطعهای از «محسن چاوشی» پخش شد. با وجود اینکه این دو آهنگ، فرصت مناسبی برای شنیدهشدن پیدا نکردند و هیچوقت هم نسخه اصلی آنها در فضای مجازی منتشر نشد، اما نگارش و واژهپردازی متفاوت هر دو ترانه و خصوصاً تیتراژ اول، جالب بود. یداللهی مدتی بعد، ترانه «چه کردی» را با صدای خودش منتشر کرد و ویدئویی هم برای آن تولید شد که از تصاویر سریال «شهرزاد» در آن استفاده شده بود.
- * که جان من فدای ایران
حقیقت این است که دکتر افشین یداللهی شاید تنها ترانهسرا و شاعری باشد که هر بار قصد تکرار موفقیتی را داشته، به تکرار نرسیده و حتی برایش پربارتر هم بوده است. او در سال ۹۴ باز هم با تیم سالار عقیلی و بابک زرین همکاری کرد. یداللهی دو ترانه برای تیتراژ اول و انتهایی سریال «معمای شاه» نوشت و این دو کار او، با موضوع ایران هم توانست میان بهترین ترانههایش قرار بگیرد. قطعه دیگر یداللهی و عقیلی و زرین برای این سریال هم «خون غزل» نام داشت که در اواسط پخش مجموعه به گوش مخاطبان رسید.
در آذر همین سال، آلبوم «من عاشق چشمت شدم» با صدای علیرضا قربانی منتشر شد. قطعات «عقل و جنون»، «من عاشق چشمت شدم»، «کنار تو هستم»، «مهتابتر از باران» و «چلهی عشق» با ترانههای افشین یداللهی در این مجموعه و موسیقی فردین خلعتبری به گوش مخاطبان رسید.
در همین سال، آلبوم «معجزه» با صدای بهنام صفوی منتشر شد و او در این مجموعه، ترانه «فرصت کمه» را داشت. او در خرداد سال ۹۴ ترانه قدیمی «وقتی میای» را بازخوانی کرد.
- * روزای مرگ عشق آسون نمیگذره
سال ۹۵ با زمزمههای همکاری مجدد افشین یداللهی و احسان خواجهامیری شروع شد. همینطور هم شد و این زوج هنری پرخاطره، در قالب آلبوم «سیسالگی» و در ترانه «آرزو کن» همکاری داشتند. هرچند این اثر به اندازه کارهای گذشته آنها چشمگیر نبود ولی به هرحال برای طرفداران احسان خواجهامیری جذابیتهایی داشت.
در فصل پاییز هم تکآهنگ «سقف» با ترانه دکتر یداللهی و موسیقی بابک زرین و صدای دکتر محمد اصفهانی منتشر شد. قطعه «ایران من» هم یکی دیگر از کارهای ملی میهنی این ترانهسرا بود که اوایل سال ۹۵ با صدای «محمد معتمدی» منتشر شد.
مهمترین پروژه این ترانهسرا در سال ۹۵ آلبوم «میفهممت» با صدای «محمدرضا فروتن» بود. فروتن در این مجموعه، ترانههای دکتر یداللهی را با موسیقی بابک زرین اجرا کرد. در آلبوم «میفهممت» سعی شده بود ترانههایی با فضایی متفاوت از کارهای مرسوم بازار و منطبق با اصول روانشناسی اجرا شود. او به همراه محمدرضا فروتن و بابک زرین، حدود ده روز پیش میهمان دفتر سایت «موسیقی ما» بودند و میزگرد مفصلی برای این آلبوم داشتیم. از سوی دیگر دکتر یداللهی به همراه فردین خلعتبری آلبومی را با «همایون شجریان» کار کرده که هنوز منتشر نشده است.
- * دوباره زنده شدم بعد از این همه مُردن
سهشنبه شب ۲۴ اسفند ۹۵، دکتر یداللهی طبق عادت همیشه حدود ساعت ۲۱ از مطب خود خارج و به همراه همسر و برادر همسرش عازم شهر هشتگرد شدند. آنها در آن شب مهمان منزل دکتر «معتمدی»، متخصص اعصاب و روان بودند و چند هنرمند دیگر هم در آنجا حضور داشتند. دکتر و همراهاناش دیرتر از سایر مهمانها به منزل دکتر معتمدی رسیدند و به همین دلیل، تا پاسی از شب و بعد از رفتن سایرین، در منزل دکتر معتمدی بودند. حدود ساعت ۲ بامداد، با بدرقه میزبان آنها عازم تهران میشوند و برادر همسر دکتر یداللهی، رانندگی را با خودروی سورنتو دامادشان آغاز میکند.
لحظاتی بعد از ورود به جاده اصلی، ناگهان خودرو متوقف میشود و کامیون حامل بار شکلات با شدت زیاد از پشت به آنها برخورد میکند. همسر و برادر همسرش ساعاتی بعد با آمبولانس ویژه به تهران منتقل میشوند. ساعاتی پس از این اتفاق همراهان دکتر یداللهی به بیمارستانی در تهران منتقل شدند و تحت عمل جراحی قرار گرفتند. برادر همسر او یک روز بعد به هوش آمد ولی به دلیل شدت جراحات در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود. همسر دکتر هم پانزده روز با مرگ دست و پنجه نرم کرد و بالاخره روز پنجم فروردین تسلیم مشیّت الهی شد و دار فانی را واع گفت.
دکتر افشین یداللهی لحظاتی پس از آن سانحه دلخراش از دنیا رفت. مردی که با چنگ و دندان، خانه ترانه را حفظ کرد و اجازه نداد چراغش خاموش شود؛ مردی که با عاشقانههایش عاشقی را یاد گرفتیم و مردی که یادآور حس میهنپرستی برای ما با ترانههایش بود، رفت. پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران او را در آغوش داشت و رفت. جسماش پس از ۴۸ سال از میان ما رخت بست ولی خاطراتش یک عمر با ما خواهد بود و محال است تا همیشه باور کنیم که پیشوند اسمش زندهیاد است.
[ad_2]
لینک منبع