[ad_1]
دلت پیش یکی دیگس
که اینقدر سرد و مغروری
حواست پیش اون بوده
خودت با من ولی زوری
یه جوری دل بهش بستی
که انگار مرد رویاته
نمیدونی که اون فوقش
یکی دو روزی همراته
که اینقدر سرد و مغروری
حواست پیش اون بوده
خودت با من ولی زوری
یه جوری دل بهش بستی
که انگار مرد رویاته
نمیدونی که اون فوقش
یکی دو روزی همراته
واسه رفتن از این خونه
یه کم زوده،بمون پیشم
چی میخوای از یه دیوونه؟
تو لب تر کن،همون میشم
برات زوده بفهمی که
چکاری با خودت کردی
میفهمی اما وقتی که
نمیشه دیگه برگردی
دیگه حالا از اون روزا
به جز حسرت چی میمونه
پشیمون میشی میدونم
ولی قلبم نمیتونه
تو این شبها که من تنهام
تو با فکر کی میخوابی
تمومت سهم اون میشه
من اینجا غرقِ بیتابی
واسه رفتن از اين خونه
[ad_2]
لینک منبع
ایمیل شما آشکار نمی شود