[ad_1]
دانلود آهنگ لولیان از امیر رقاب
[ورس یک]
تووی شُکم شُک میدن بهم
لعنتی منو ول کن شد بیننده
اونی که بازی کرد رازی کرد
خودشو برا فرار أ واقعیت
تابعیت کالبد روح تو جان میهن
جریان شروع شد از حرفای مرد گوژپشت
توو جنگل بعد هم عینکشو زد به چشمام
دیدم واسه چند لحظه موجودات عجیبی حس میکنم
چند تا توویِ تن منن دور و بر منن توو باور منن
کی …
دانلود آهنگ لولیان از امیر رقاب
[ورس یک]
تووی شُکم شُک میدن بهم
لعنتی منو ول کن شد بیننده
اونی که بازی کرد رازی کرد
خودشو برا فرار أ واقعیت
تابعیت کالبد روح تو جان میهن
جریان شروع شد از حرفای مرد گوژپشت
توو جنگل بعد هم عینکشو زد به چشمام
دیدم واسه چند لحظه موجودات عجیبی حس میکنم
چند تا توویِ تن منن دور و بر منن توو باور منن
کی میتونه دل من و آروم کنه
وقتی که دارم میبینم دوروبرم پر سر صداس
از توو زیرزمین از توو بشقاب ها از پشت بوم از توو گودالا
وقتی آشکارا رو ول کردی
دنبال چیزای پنهونی
وقتی که تنها باشی یه عده میان و دورت میشه مهمونی
من میترسم لعنتی منو ول کن دست از سر کچلم بردار
زندگی عادیتو ول کردی شدی مثل حسنک بردار
ولی اونا از ترسوها خوششون نمیاد
احترام میخوان اصطلاح شی با حس رازی ها
اضطراب زیاد محمد غزالی میدونه چی میگم مثل نازی ها
فرق بین من و تو یه بدن بعد
بدترین توو عدد فرد
رپط واساگو واساگو واساگو
مثل یه ویروسم توویِ این نظم نوین و این سیستم بشری
از نگاه عشوه ی چرچیل و از چشمای هیتلر ح*ری
بحث من آیه ی ۱۴ سوره ی هفتاد و دوم نیست ولی
حس میکنم کافری کافرم با اینکه هردومون تهی از جسمیم
میتونیم با کلی هم فکری یه تیم باشیم
از دو دنیای متعادل هم متوازی و متقابل هم
ها آدم زده ای یا جن زدم ها ؟
[ورس دو]
من قصه ام و گفتم وقتی که درگیره ترکیب شعرم شدم
از پرتگاه لعنتی افتادم پایین
کسی نبود که دستمو بگیره
حالا جنازم رو تخت و چند ماشین بهم وصله
بهم وصله زدن خیلی مرزی نبود زیاد بینمون
عاقل بود منو دوست نداشت لیلی
توویِ جبر طولی اختیار عرضی منم و فهمیدن فرضی
منم عاشق بارونم ولی وقتی که سقف بالا سرم باشه
فکر نمیکنم خدایی که داری توویِ این مکعب و این حرم جاشه
یک سایه اونور میگفت بریم یک شیطان میگفت بریم بهشت
یک فرشته بسوی جهنم بوی جوی مولیان بود و
جام سجاده لولیان بود و
ققنوس با کوزه کنار قلندر
توویِ دنیای قبلی خوشحال بودم از مشکل قلبی
من تنها کسی که سرطان داشت و از داشتنش لذت میبرد
از دست لکاته های لعنتی خسته شده بود
هی غم میخورد روی مود بدبختی بودم
تا که افتاد بالا سرم چند تا آجر
دیروز توویِ باغ بودی حالا جلوت دَه تا طویله و صدتا آخور
تو مثل اعتیادی که با آسونی میای و با سختی میری
منم یه دنیا سوالم تو هم یه تنگی چند تا پاسخ
تو احضارم کردی یا من تو رو با پا بیا با سر برو
یا در بیار یا در برو باور بکن اول بیا آخر برو
همینجوری که باهاش حرف میزنم
توویِ ناخوداگاهم صدای گلوله اس
حس میکنم یه حشره توو لولم
چند تا رمز و بلدم خواستم جلوش یه کَمَکی عزیز تر شم
نمیتونستم بهش نگاه کنم با اون چهره ی کریه منظر
هوامو داشت سریع تر از بین بقیه گذشتم
یهو شلیک کرد یکی بهم
صدایی گفت دکتر مریض برگشت
روزها گذشت و بهوش اومدم
رفتم توویِ کالبد جسمم
یهو دیدم رو دست چپم یه بارکد زشت هست
فکر کردم همش خواب بود
ولی دیدمش توویِ ماشین
شلیک کرد توی مغزش
قبلش رو بخار شیشه نوشت خستم
مثِ من زیاد کنارت هستن
ما هم دوره ی بو اسحاقیم
این چندگانگی منو کشته
نمیدونم اصلاً باس بدم فحش بهت
بعضی از صفات من تویی
بعضی از صفاتتم منم
لطفاً دیگه جلوم ظاهر نشو
صدا بزن فقط نمیشه
برای استفاده از متن افزوده ی این آهنگ آن را از سرور های موزتکست دانلود کنید
[ad_2]
لینک منبع