به زبانت اجازه نده که قبل از اندیشه ات به کار افتد.
خوش آمدید - امروز : جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
شرکت آچار فرانسه
آچارشاپ
خدمات اینترنتی آچار فرانسه طراحی سایت آچار فرانسه
خانه » آهنگ جدید (صفحه ی 714)

آهنگ جدید

برای نام‌هایی که از ماقبل تاریخ ما را رها نکرده‌اند در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

هفته نامه چلچراغ – شکیب شیخی: من طرفدار کریستوفر نولان نیستم! همین یک جمله تمام انگیزه ای است که این چند خط را به جلو پیش می راند. فیلم سازان جوان طی یکی دو دهه اخیر و به واسطه سیطره بی چون و چرای هالیوود، توانسته اند ذائقه ای برای مخاطبان نوجوان خود بتراشند، و امروز که ان مخاطبان به سنین بالاتری رسیده اند، با وجود پختگی بیشتر، عموما در همان فضای نوجوانی مانده اند.

 

بدون آنکه بخواهم منکر ارزش و احترام سلیقه این افراد شوم، برای خاطر خودشان، خودمان یا حتی دیگریِ سوم، در این نوشته نامی از چهار فیلم ساز قدیمی خواهم آورد، تا یادمان نرود که سینما محدود به همین چند اسم پررنگ و لعاب امروزی نبوده، نیست و قطعا نخواهدبود. چهار فیلم ساز قدیمی ما ژان لوک گدار، هایائو میازاکی، میشاییل هانکه و دیوید لینچ هستند، که قطعا می شد به جای تک تک آن ها نام هایی دیگر نیز آورد. در ابتدای نوشته هم از بین فیلم سازان جوان به نام های کریستوفر نولان و دارن آرنوفسکی اشاره می شود که قطعا به جای نام آن ها هم می توان فهرست نسبتا بلندبالایی از نام هایی دیگر قرار داد.

 

برای نام‌هایی که از ماقبل تاریخ ما را رها نکرده اند 

فیلم دانکرک

هیچ های بزرگ

چند وقت پیش که «دانکرک» را دیدم، تنها یک سوال برایم پیش آمد: چطور می توانیم این فیلم را بیشتر از یک «شوآف» تکراری و ملال آور هالیوودی بدانیم، که در بهترین حالت چیزکی متوسط است؟ حتی دیگر از آن شور و هیجان «ساحل اوماها» که اسپیلبرگ ۲۰ سال پیش در «نجات سرباز رایان» به تصویر کشید، خبری نبود. ذهنم را که دقیق تر مرور کردم، یادم آمد که «ممنتو» به این طرف، فیلمی از نولان ندیده ام که بیشتر از چهار، پنج ساعت ذهنم را به خود مشغول کرده باشد و تنها گزینه ای که در پس ذهنم مانده، این بود که هیث لجر در «شوالیه تاریکی» خیلی خوب بازی کرد.

 

با عرض معذرت باید همین جا بگویم که «نولان برای فلان فیلمش ۱۰ سال فکر کره» با این که گل سرسبد استدلال طرفداران اوست، اما از بیخ و بن نامربوط به بحث سینماست و حتی اگر یک سری حساب سرانگشتی کنیم، در زمینه مربوط به خودش هم غلط از آب در می آید. گزینه دیگر رو میز سال ۲۰۱۷ «مادر» دارِن آرنوفسکی بود. «مادر» هم با این که قطعا از «دانکرک» دیدنی تر بود، نمایان گر یک پوسته تکراری و زوال زده از فیلم سازی بود که پس از ۲۰ سال فیلم سازی نهایتا دو سه بار توانسته به صورت نصفه و نیمه از آن بیرون بیاید. «مادر» در هیچ نقطه ای حتی از «چشمه» که خود آرنوفسکی ۱۱ سال پیش ساخته بود، گامی رو به جلو به حساب نمی آید.

 

اگر استعاره های برخی از علاقه مندان سینمای آرنوفسکی در توصیف فیلم های او را که به زعمشان فیلم هایی «چِت» یا «فیزیکی» هستند، نادیده بگیریم، چیز خاصی از کارنامه او دستگیرمان نمی شود. پس با نسبتا صاف در نظر گرفتن حسابمان با این ستاره های فیلم سازی جوان، برسیم به چهار چهره سالخورده تر که هنوز هم اگر خبری از آن ها منتشر شود، طیف بسیاری وسیعی از علاقه مندان سینما میخکوب می مانند تا ببینند آیا رهایی و رستگاری برای این هنر ممکن است یا خیر.

فرانسویِ روشن فکر

۸۷ ساله است و فرانسوی. اولین فیلمش را ۵۸ سال پیش ساخته، یعنی زمانی که بسیاری از فیلم سازانی که امروز باتجربه و حتی پیشکسوت حساب می شوند، توانایی اداکردن جملات معنادار را نداشته اند. چند سال پیش که آکادمی اسکار می خواست یک جایزه افتخاری برای یک عمر فعالیت هنری در عرصه فیلم سازی را به او بدهد، بهانه آورد و گفت که نمی گذارند در پرواز طولانی از فرانسه به ایالات متحده سیگار بکشد، پس در مراسم حاضر نخواهد شد. اما در همان جشن و در توصیف او کوئنتین تارانتینو این طور گفت: «گُدار تمام قواعد سینما رو له کرده، اونم با یه ماشینِ دزدی!»

 

برای نام‌هایی که از ماقبل تاریخ ما را رها نکرده اند 

 

شاید نوشتن از تاثیر ژان لوک گدار بر تاریخ سینما در این متن جایز نباشد، اما حتما می بایست به سه اتفاق مهم طی چند سال اخیر اشاره کرد. اولین اتفاق مربوط به فیلمی سه بعدی به نام «خداحافظی با زبان» است که گدار در ۸۳ سالگی ساخت و در جشنواره کن ۲۰۱۴ در برابر چشم های تمام دنیا قرار داد. این فیلم در جشنواره کن برنده جایزه ویژه هیئت داوران شد. جاناتان روزنبام، منتقد مشهور آمریکایی، در توصیف این فیلم گفت: «من برای اولین بار با امکانات واقعی تصویر سه بعدی رو بهر و شدم.» «خداحافظی با زبان» در بیش از ۲۰ لیست «تاپ ۱۰» منتقدین و نشریه های سینمایی سال ۲۰۱۴ قرار گرفت و در بسیاری از آن ها اول بود. مورد دوم مربوط می شود به پوستر جشنواره کن ۲۰۱۶، که تصویری بود از فیلم «تحقیر».

 

گدار این فیلم را در سال ۱۹۶۳ ساخته بود و گرچه در همان سال ها نظر منتقدین را نسبتا به خود جلب کرده بود، اما نتوانست جوایز چندانی را از آن خود کند. «تحقیر» شاهکاری به تمام معناست که یک پایش روی فریتز لانگ بنا شده و پای دیگرش روی جیمز جویس و باقی وزنش بر دوش خود گدار حمل می شود. انتخاب تصویر معروف این فیلم برای جشنواره فیلم کن، و استقبال چشم گیری که طی دهه های اخیر از آن شد، نشان می دهد که «هنر اگر هنر باشد، به مرور زمان تقویت می شود و نه تضعیف!»

مورد سوم هم که خیلی کوتاه و ساده است. گدار دیگر نه صرفا یک فیلم ساز، بلکه موضوع فیلم سازی است. برای مثال در جشنواره کن ۲۰۱۷، میشل آزاناویسوس- همان کارگردان فیلم «آرتیست» که چند سال پیش جایزه بهترین فیلم اسکار را برد- فیلمی داشت به نام «»وحش» که سویه انتقادی و کمیک نسبت به زندگی گدار در سال های جوانی داشت. کار به جایی رسیده بود که آزاناویسوس برای قانع کردن مخالفانش بگوید: «باور کنید که گدار خدا نیست!»

ژاپنی خستگی ناپذیر

بیش از ۵۰ سال پیش کارش را شروع کرد. بسیاری او را ترکیبی از والتر دیزنی و اورسن ولز می دانند. پس از دهه ها فعالیت مستمر بین المللی در عرصه های مختلف هنری که شامل پایه گذاری مدرن بسیاری از همان عرصه ها هم می شد. در سال ۲۰۰۲ «شهر اشباح» در شرق کره زمین ساخته شد. سر راهش به غرب از ایران گذشت و در ایران کسی نماند که این انیمه را دیده و عاشق آن نشده باشد. «شهر اشباح» به جشنواره برلین که رسید، خرس طلای بهترین فیلم را دریافت کرد و باز هم به مسیرش ادامه داد تا به کالیفرنیای آمریکا برسد و در آن جا اسکار بهترین انیمیشن داستانی بلند را ببرد و در نهایت با زدن یک دور کامل به محل تولدش یعنی ژاپن بازگردد. ویژگی اصلی کار میازاکی همین بود که در بالا توصیف شد.

 

برای نام‌هایی که از ماقبل تاریخ ما را رها نکرده اند 

 

اثر از ایک جغرافیای کاملا خاص بر می خزد، اما محدود به همان جغرافیا نمی ماند، بلکه رویش به تمام جهان گشوده است و اتفاقا موفقیت تجاری بسیار شگفت انگیزی هم نصیبش شده. اما ریشه های بومی و محلی و تاریخی خود را فراموش نمی کند. پیرمرد ژاپنی قصه ما در سال ۲۰۱۳ هم «باد بر می خیزد» را در ۷۲ سالگی ساخت و از زمان پخش شدن خبر «اثر  جدید میازاکی» تا اکران آن تمامی علاقه مندان او از ذوق روی پنجه پا و رو به جلو خیز برداشته بودند. حاصل همان شد که فکرش را می کردید، باز هم موفقیت تجاری. «باد بر می خیزد» در ژاپن با جنجال های نسبتا خفیف سیاسی هم رو به رو شد، اما هنرمند بزرگ ژاپنی با تصریح شجاعانه حرف های خود پیرامون جنگ جهانی دوم، شمایل کامل مردی را ساخت که از دل تاریخ آمده و قرار نیست به علت کهولت سن، دست از سر تاریخ بردارد.

اتریشی تلخ

تازه در حدود ۵۰ سالگی به سمت فیلم سازی آمد و ۲۹ سال پیش «قاره هفت» را ساخت؛ فیلمی که با استقبال نسبتا خوب منتقدین رو به رو شد. هرچه سنش بالاتر رفت، ترکیب عجیب تجربه و خلاقیت را به حد بالاتری از خود نشان می داد. ۹ سال پیش و در سن ۶۷ سالگی یکی از شاهکارهای خود، یعنی «ربان سفید» را ساخت و موفق شد هم نخل طلای جشنواره کن را ببرد و هم جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم خارجی زبان. سال ۲۰۱۲، یعنی سه سال بعد از موفقیت «ربان سفید» و زمانی که میشاییل هانکه دیگر ۷۰ ساله شده بود، «عشق» را با بازیگری ماندگار امانوئل ریوا ساخت که در جشنواره کن همان سال موفق به کسب نخل طلای بهترین فیلم شد

 

برای نام‌هایی که از ماقبل تاریخ ما را رها نکرده اند 

 

و در ادامه جوایزی از قبیل بهترین فیلم خارجی زبان در جشن های اسکار، گلدن گلوب و بفتا کسب کند و از همه مهمتر نامزد دریافت چهار جایزه اسکار دیگر یعنی بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر زن در نقش اصلی شود که برای یک فیلم غیرانگلیسی زبان اتفاقی بسیار نادر است. نکته این نیست که «پایان خوش» فیلم خوبی است یا نه، بلکه آن چه اهمیت دارد، اصالت کار یک هنرمند است که هنوز هم در سن ۷۶ سالگی انسان ها را در انتظاری ژرف فرو می برد که پس از طی کردن آن می توانند آخرین اثر او را تماشا کنند.

آمریکایی دیوانه

۷۲ سال سن دارد و اولین فیلمش را حدودا ۴۰ سال پیش ساختهاست. اگر مسیر او را از همان فیلم که «کله پاک کن» نام داشت، بکشیم و به سال ۲۰۱۱ برسیم که «مالهالند درایو» را ساخت، پاره خطی را می بینیم که به آن «سوررئالیسم جدید» سینما می گویند. در میانه این پاره خط آثاری دیگر از دیدیو لینچ قرار دارند که نام بردن از بعضی شان قطعا خالی از لطف نیست: «مرد فیلی»، «مخمل آبی»، و «بزرگراه گم شده». اگر باز هم به انتهای آن پاره خط بازگردیم، می رسیم به «مالهالند درایو» یعنی فیلمی که لینچ تقریبا در ۵۵ سالگی ساخت و در بسیاری از معتبرترین پایگاه های سینمایی به عنوان بهترین فیلم سینمایی قرن ۲۱شناخته می شود.

 

برای نام‌هایی که از ماقبل تاریخ ما را رها نکرده اند 

 

لینچ طی تمامی آن ۲۴ سال یک سیر رو به جلو از خود نشان داد تا در نهایت به قله ای به نام «مالهالند درایو» رسید، و پس از آن فعالیت سینمایی خود را کاهش داد، اما داستان به همین جا ختم نشد. سال ۲۰۱۷ فصلی جدید از سریال فوق العاده «تویین پیکز» ساخته دیوید لینچ پس از حدودا ۲۵ سال منتشر شد. لینچ که بیش از ۷۰ سال سن دارد، در این سریال موفق شد کاری کند که نشریه معتبری همچون «کایه دوسینما» این سریال را به عنوان بهترین اثر سینمایی سال ۲۰۱۷ برگزیند. البته «کایه» در این زمینه تنها نبود و بسیاری از نشریات و پایگاه های دیگر نظیر «رولینگ استونز» هم این سریال ۱۸ قسمتی را به عنوان بهترین فیلم سال ۲۰۱۷ انتخاب کردند.

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ جدید مجتبی منوچهری بنام کوتاه بیا

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید مجتبی منوچهری بنام کوتاه بیا

دانلود آهنگ جدید مجتبی منوچهری بنام کوتاه بیا با بالاترین کیفیت

Download New Music Mojtaba Manoochehri – Kootah Bia

شعر و ملودی: سام راز , تنظیم: فرزین اف جی اس

برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …

آهنگ جدید مجتبی منوچهری بنام کوتاه بیا

دانلود با کیفیت ۱۲۸ – ۳٫۴۰ مگابایت

[دانلود – Download]

دانلود با کیفیت ۳۲۰ – ۷٫۵۰ مگابایت

[دانلود – Download]

The post دانلود آهنگ جدید مجتبی منوچهری بنام کوتاه بیا appeared first on دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم.

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ جدید اسماعیل ستوده بنام چه کنم

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید اسماعیل ستوده بنام چه کنم

دانلود آهنگ جدید اسماعیل ستوده بنام چه کنم با بالاترین کیفیت

Download New Music Esmail Sotudeh – Che Konam

برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …

آهنگ جدید اسماعیل ستوده بنام چه کنم

دانلود با کیفیت ۱۲۸ – ۳٫۰۰ مگابایت

[دانلود – Download]

دانلود با کیفیت ۳۲۰ – ۷٫۴۰ مگابایت

[دانلود – Download]

The post دانلود آهنگ جدید اسماعیل ستوده بنام چه کنم appeared first on دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم.

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ جدید علی ستوده بنام آرامش

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید علی ستوده بنام آرامش

دانلود آهنگ جدید علی ستوده بنام آرامش با بالاترین کیفیت

Download New Music Ali Sotoodeh – Aramesh

برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …

دانلود آهنگ جدید علی ستوده بنام آرامش

دانلود با کیفیت ۱۲۸ – ۳٫۴۰ مگابایت

[دانلود – Download]

دانلود با کیفیت ۳۲۰ – ۸٫۲۰ مگابایت

[دانلود – Download]

The post دانلود آهنگ جدید علی ستوده بنام آرامش appeared first on دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم.

[ad_2]

لینک منبع

۲۰ کراس اور عجیبی که در دنیای کمیک اتفاق افتادند در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

20 کراس اور عجیبی که در دنیای کمیک اتفاق افتادند

واقعا ایا کسی فکرش رو هم میکرد که روزی این شخصیت ها در کنار هم در دنیای کمیک قرار بگیرند؟!

مقدمه: در سالهای اخیر شاهد کراس اورهای زیادی بین شخصیت های کمپانی های مختلف کمیک بوکی بوده ایم. به طور مثال بتمن در سال گذشته یک کراس اور با شخصیت «سایه» داشت یا کمیکی مشترک با «لاک پشت های نینجا» (که اینجا ترجمه شده است). در واقع به نظر میرسد که در دنیای کمیک احتمالش بیشتره که ما شاهد کراس اورهایی باشیم که شاید هرگز در دنیای سینما، گیم یا انیمیشن نتوانیم آنها را ببینیم! به طور مثال تقریبا محاله که بازی، فیلم یا کارتون مشترکی با حضور شخصیت های دی سی و مارول ساخته بشه ولی در دنیای کمیک بارها و بارها این اتفاق افتاده مثل کمیک Marvel Vs DC (که اینجا ترجمه شده) یا کمیک مشترک اسپایدرمن با بتمن و سوپرمن (بروید اینجا و اینجا). حتی در دهه ۸۰ میلادی شاهد کمیک مشترکی با حضور “تایتان های نوجوان” و “ایکس من” بودیم (بروید اینجا). به همین بهانه میخواهیم در این مقاله به برخی از عجیب و غریب ترین کراس اورهایی که تا به حال در تاریخ دنیای کمیک بوک رخ داده اند بپردازیم.

 

۲۰- سونیک و شخصیت های Image Comics

 سونیک و شخصیت های Image Comics

سال ۱۹۸۸ در شماره ۷ از کمیک Sonic Super Special که توسط «کن پندرز» و «جیم والنتینو» خلق شد، شاهد ملاقاتی بین «سونیک خارپشته» (Sonic The Hedgehog) و «اسپان» (Spawn) بودیم (البته اسپان فقط در یک صفحه از این کمیک دیده شد!) دیگر شخصیت های Image هم بودند: «شادو هاک»، «ساوج دراگون» و قهرمان فراموش شده، Union! داستانش از این قرار بود: سونیک به نسخه کارتونیزه شده دنیای کمیک های Image میره و اونجا او به همراه Freedom Fighters با Dr. Droid و زنی مرموز به نام «پارتیکل» مبارزه کنند (پارتیکل مجبور شده بود جواهرات موسوم به Chaos Emeralds رو که منبع اصلی قدرت اون دنیا بودند بدزده). بنابراین سونیک و Freedom Fighters با قهرمانان شرکت Image همکاری کردند . لازم به ذکره که بعد از این داستان شرکت Image یک بار دیگر در سال ۲۰۰۰ از شخصیت پارتیکل و Dr. Droid در کمیک “گمشده ها” (The Lost Ones) استفاده کرد.

 

۱۹- مردان ایکس و پیشتازان فضا (Star Trek)

مردان ایکس و پیشتازان فضا (Star Trek)

در دهه ۹۰ میلادی مارول موفق شد رایت چاپ کمیک براساس شخصیت های فرنچایز محبوب و تاریخی “پیشتازان فضا” (Star Trek) رو به دست بیاره. بنابراین سال ۱۹۹۶ کمیکی مشترک با حضور شخصیت های این فرنچایز و “ایکس من” چاپ کرد . این کمیک وان شات را «اسکات لادبل» نوشت و طراحی برجسته به نام «مارک سیلوستری» طراحیش کرد. داستان هم جوری بود که در آن مردان ایکس به دنیای پیشتازان فضا میروند (از طریق یک شکاف بین بعدی). خبیث داستان «پروتئوس» بود که جهش یافته ای است که میتونه بدن دیگران رو تسخیر کنه و جسد یکی از دشمنان پیشتازان فضا به نام «گری میچل» رو زنده کرد. بعد از شکست دادن اونا، مردان ایکس به دنیای خود برگشتند. داستانش معمولی بود ولی لحظات باحال و ماندگاری هم داشت (مثلا هر وقت یکی میگفت “دکتر مک کوی” ، هم Beast برمیگشت تا جواب بده و هم مک کوی گروه پیشتازان فضا!) . ولی نکته عجیب این بود که اعضای پیشتازان فضا بیش از حد قوی به تصویر کشیده شده بودند. مثلا «اسپاک» با یک ضربه “نیشگون عصبی” (Nerve Pinch) ولورین رو نقش زمین کرد! (اسپاک تو این حرکت تخصص داره!)

اسپاک - ولورین 

سال ۱۹۹۸ دنباله این کمیک به نام Star Trek: The Next Generation/X-Men چاپ شد و جالبه که همون سال یک رمانی هم چاپ شد به نام “سیاره ایکس” (Planet X) که اونم با حضور مشترک مردان ایکس و پیشتازان فضا بود (نسل جدید) و یکی از پرفروش ترین رمان های سال هم شد!

پیشتازان فضا: نسل بعدی"

نکته جالبه دیگه اینه که در داستان نوعی علاقه بین «استورم» و کاپیتان «پیکارد» میبینیم. نقش پیکارد رو در سریال “پیشتازان فضا: نسل بعدی” ، «پاتریک استوارت» بازی میکرد که بعدا نقش «پرفسور اگزاویر» رو در فیلم های مردان ایکس بازی کرد!!!

 

۱۸- پیشتازان فضا و سیاره میمون ها

 پیشتازان فضا و سیاره میمون ها

سال ۲۰۱۴ شرکت IDW   و Boom Studios کمیک بوک ۵ قسمتی Star Trek/Planet of the Apes: The Primate Directive را منتشر کردند که توسط اسکات و دیوید تیپتون نوشته و ریچل اسلات هم آن را طراحی کرد. این کمیک با استقبال گرمی مواجه شد و در آن دو نماد بزرگ دنیای علمی تخیلی دهه ۶۰ میلادی یعنی “پیشتازان فضا” و “سیاره میمون ها” با هم دیدار داشتند. البته فضای داستان ها و ماجراهای آنها کاملا با هم فرق داره. یعنی پیشتازان فضا در محیطی خوش بینانه در آینده رخ میده در حالی که سیاره میمون ها در دنیایی نابود شده که هنوز هم از گناهان بشریت در رنج است. در این کمیک اعضای اریجینال سفینه “انترپرایز” موقع تعقیب یک قاچاقچی اسلحه از نژاد Klingon از طریق یک دریچه به بعد سیاره میمون ها وارد میشوند . این کمیک به خوبی اون حس و حال کلاسیک سریال کلاسیک پیشتازان فضا را در خواننده ایجاد میکنه و معلومه ایده خوبی پشتش بوده. لازم به ذکره که در سالهای اخیر پیشتازان فضا کراس اورهای جالبی هم با “دکتر هو”، “لژیون ابرقهرمانان” و “گرین لنترن” داشته.

کمیک STAR TREK

یک کمیک  هم Boom Studios داره چاپ میکنه به نام “تارزان در سیاره میمون ها”!

تارزان در سیاره میمون ها

 

 

۱۷- دث کلوک و گون 

 دث کلاک و گون (Death)

Dethklok Versus The Goon را میتوان یکی از عجیب ترین کمیک بوک های تاریخ از نظر طراحی دانست. سال ۲۰۰۹ این کمیک توسط «اریک پاول» نوشته و طراحی شد که خالق شخصیت دوست داشتنی «گون» (The Goon) در دنیای کمیکه. در این کمیک تک قسمتی مخلوق او با اعضای گروه موسیقی هوی متال Dethklok که در کارتون Adult Swim خلق شدند یک کراس اور برگزار کرد. داستان اینجوریه که اعضای این گروه از طریق یک پورتال به دنیای گون میروند و  در آنجا با هم آشنا میشوند. درسته دنیای این شخصیت ها از نظر تماتیک به هم شبیه هستند (چون هر دو حال و هوای کمدی سیاه/خشن دارند) ولی ظاهرشون شبیه نیست. این تفاوت را به خوبی میتوان در طراحی های آقای پاول دید. سبک بصری کمیک های Goon حالتی مدرن و کارتونی دارند در حالی که ظاهر بصری Dethklok ساده تر و زمخت تر است . در نتیجه در کنار هم قرار گرفتن این دو سبک متضاد باعث شده تا ظاهر این کمیک بسیار عجیب به نظر برسد.

 

 

۱۶- سوپرمن و هیمن (He-Man)

سوپرمن و هیمن (He-Man)

سال ۱۹۸۲ در شماره ۴۷ از کمیک DC Comics Presents  شاهد حضور شخصیت های کارتون محبوب اون دوران یعنی “هیمن و اربابان عالم” (He-Man and the Masters of the Universe) بودیم!  (البته خود این کارتون براساس اسباب بازی هایی با این نام ساخته شده بود و تو این مقاله میتونید راجع بهش اطلاعات کسب کنید). نویسنده داستان «پل کوپربرگ» و طراحش هم «کرت سوان» (که به نظرم بهترین طراح تاریخ کمیک های سوپرمنه) بود. البته دی سی قبلا هم برای اسباب بازی های He-Man مینی کمیک بوک منتشر کرده بود ولی این اولین بار بود که هیمن و دیگر شخصیت ها را در دنیای دی سی میدیدیم. نکته جالب اینه که ما در واقع هیمن را برای اولین بار در این کمیک در قالب «پرنس آدام» دیدیم چون اون موقع هنوز کارتونش روی آنتن نرفته بود و  در اسباب بازی های قبلیش هم اشاره ای به هویت مخفی او یعنی پرنس آدام نشده بود! داستان البته خیلی معمولی و استاندارد بود: سوپرمن به “اترنیا” سفر میکنه تا به هیمن کمک کنه با دشمنش یعنی «اسکلتور» (Skeletor) مبارزه کنه (اسکلتور میخواست قلعه “گری اسکال” رو تسخیر کنه). اما نکته اصلی داستان این بود که سوپرمن وارد دنیایی شده بود که جادویی بود و همانطور که میدونید جادو یکی از نقاط ضعف سوپرمن به شمار میاد.

 

 

۱۵- دارک من و اش ویلیامز (Ash Williams)

 دارک من و اش ویلیامز (Ash Williams)

سال ۲۰۰۶ دو مخلوق جاودانه آقای «سم ریمی» (کارگردان سری اول فیلم های اسپایدرمن) در کنار هم در کمیک چهار قسمتی Darkman Vs. Army of Darkness که توسط Dynamite Entertainment چاپ شد حضور یافتند: «دارک من» که آقای سم ریمی در سال ۱۹۹۰ فیلمش رو ساخت و «اش ویلیامز» از سری فیلم های معروف و ترسناک Evil Dead که ریمی در دهه ۸۰ میلادی ساخت. اش (که نقشش رو «بروس کمبل» کبیر بازی میکرد)  یک شخصیت خل و چل و راحت طلب و خانم بازه  که یک دستش اره برقیه و با زامبی ها میجنگه و دارک من (که نقشش رو «لیام نیسون» بازی میکرد) یک شخصیت زجر کشیده است که صورتش از  ریخت افتاده و با ساختن ماسک های مصنوعی و موقتی به جنگ جنایت میره. جالبه که نویسندگان این کمیک از بزرگان بودند: «راجر استرن» و «کرت بیوزیک» .. داستان از این قرار بود که دوست دختر سابق دارک من به طور اتفاقی زامبی ها رو احضار میکنه. در نتیجه او  جنگجوی افسانه ای یعنی اش ویلیامز رو احضار میکنه تا باهاشون بجنگه. بعد از این کمیک شخصیت اش ویلیامز در کراس اورهایی دیگری با زامبی های مارول، «جیسون»، «فردی کروگر» و «زینا، پرنسس جنگجو» ظاهر شده است

کمیک EVIL DEAD

ولی عجیبه که چرا دارک من بعد از این کمیک در هیچ کراس اور دیگری مورد استفاده قرار نگرفته!

 

۱۴- جک برتون و اسنیک پلیسکن

جک برتون و اسنیک پلیسکن

نمیدونم «جان کارپنتر» رو میشناسید یا نه ولی حتما باید فیلم هایش رو ببینید! از اون نوابغ ژانر فانتزی/وحشت هستش که هالیوود سالها بعد قدرش رو دونست! دو تا فیلم معروف داره که خیلی هوادار دو آتیشه دارند و تبدیل به آثار CULT شده اند: یکی “مشکل بزرگ در چین کوچک” (Big Trouble in Little China) و دیگری “فرار از نیویورک”  (Escape from New York) . در هردوی این فیلم ها آقای «کرت راسل» هنرپیشه معروف نقش اصلی رو بازی میکنه؛ در یکیش اسمش هست «جک برتون» و در دومی «اسنیک پلیسکن» (Snake Plissken). سال ۲۰۱۶ ، BOOM! Studios کراس اوری ۶ قسمتی با حضور این دو شخصیت منتشر کرد! نویسنده کمیک هم کی بود؟ آقای «گرگ پک» که همه به خاطر داستان حماسی “سیاره هالک” ایشون رو میشناسیم. در این کمیک جک برتون ناگهان خودش رو در دنیای دیوانه وار و آینده نگرانه فیلم “فرار از نیویورک” میبینه. بعدشم اسنیک میاد سراغش تا ببینه اون کیه که میخواد هویتش رو بدزده. کلا داستان باحال و fun ای بود ولی تا حدی احمقانه!

 

 ۱۳- جوکر و ماسک

 جوکر و ماسک

«ماسک» از اون شخصیت های درجه یک دنیای کمیک هستش که به مارول و دی سی تعلق ندارند (برای آشنایی با این شخصیت بهتره این مقاله رو بخونید). این شخصیت با فیلم معروفی که با شرکت «جیم کری» در دهه ۹۰ میلادی  ساخته شد، معروف شد. جالبه که بدونید کمیک بوک های ماسک اولش خیلی دارک و خفن بودند ولی فیلمش کمدی و fun بود. در هر حال، سال ۲۰۰۰ یک مینی سریز ۴ قسمتی به نام Joker/Mask به طور مشترک توسط دی سی و شرکت دارک هورس (ناشر کمیک های Mask) منتشر شد که در آن «جوکر» و «هارلی کوئین» با ماسک تیم آپ میکنند (جالبه که نقش بتمن در این کمیک زیاده ولی اسمش رو نگذاشتند Batman/Mask!)  . درسته که ما معمولا شخصیتی خفن از جوکر سراغ داریم ولی در این سری او بامزه و لوده به تصویر کشیده شده! جوکر در واقع اون ماسک  معروف رو به صورت میزنه و به قدرت های شگفت انگیزش دست پیدا میکنه. سپس ستوان Kellaway به شهر گاتهام عزیمت میکنه و با کمسیر گوردون و بتمن ملاقات میکنه تا بتونند ماسک رو از جوکر جدا کنند. داستانش در کل fun بود و پایان هوشمندانه ای هم داشت. طراحی های کارتونی زیبایی هم داشت. کلا کمیک خوبی هستش که مدتهاست فراموش شده.

 

۱۲- شخصیت های Image و مریخ حمله میکند!

 شخصیت های Image و مریخ حمله میکند!

سال ۱۹۶۲ و با الهام از آثار درخشان «والاس وود» برای شرکت “ای سی کامیکس”، شرکت دیگری به نام Topps Comics یک سری کارت به نام “مریخ حمله میکند” (Mars Attacks) منتشر کرد که تصاویرش توسط خود والاس وود خلق شده بودند. در داخل این کارت به تهاجم موجودات بیگانه مریخی به کره زمین اشاره شده بود و بسیار روی خلاقیت و تخیل کودکان و نوجوانان آن موقع تاثیر گذاشت (یکی از آنها ، «تیم برتون» بود که میدونید بعدا به چه کارگردان بزرگی تبدیل شد و حتی فیلم “مریخ حمله میکند!” را نیز براساس همین طراحی های نمادین ساخت). سال ۱۹۹۶ انتشارات Image Comics با مشارکت Topps Comics (که الان تعطیل شده ) کمیک هایی چاپ کردند که در آنها قهرمانان Image از کره زمین بر علیه تهاجم مریخی ها محافظت میکردند. درسته که شخصیت هایی مثل «اسپان»، «ویچ بیلد» و WildC.A.T.s در داستان بودند اما شخصیت های کمیک «ساوج دراگون» (Savage Dragon) نقش کلیدی داشتند. اصلا بخشی از کراس اور در کمیک های اختصاصی ساوج دراگون چاپ شد که در آن او به مریخ رفت! ضمن اینکه وقایع این داستان روی این شخصیت  تاثیرات زیادی داشت چون وقتی در کره مریخ بود ، دشمنانش برخی از شخصیت های مکمل داستان هایش را کشتند. در ضمن ، ساوج دراگون به خاطر اینکه موقع حمله مریخی ها غیبت داشت، برای مدتی از شغل خودش به عنوان افسر پلیس اخراج شد! لازم به ذکره که در سال ۲۰۱۳ شرکت IDW کراس اورهایی را با شرکت شخصیت های مریخ حمله میکند و «قاضی درد»، «ترنسفرمرز»، «شکارچیان روح»، «پاپای» و گروه موسیقی KISS منتشر کرد!

کمیک مریخ حمله میکند

 

 

۱۱- اسپایدرمن و سونیای قرمز (Red Sonja)

 اسپایدرمن و سونیای قرمز (Red Sonja)

اولا که من شرمنده ام بابت عکس این آیتم! ولی واقعا چاره ای نیست چون شما نمیتونید عکسی قابل پخش از شخصیت «سونیای قرمز» در اینترنت پیدا کنید! ثانیا، اجازه بدید من یه توضیحی راجع به سونیای قرمز بدم: او یک جنگجوی باستانی هستش که از سال ۱۹۷۳ حضور چشمگیر و مداومی در دنیای کمیک داشته و خیلی از ناشرین از جمله مارول از رویش کمیک چاپ کرده اند. سال ۱۹۸۵ هم یک فیلم بیخود از روی او و با شرکت «آرنولد شوارتزنگر» ساخته شد. گفته میشه اون سونیای قرمزی که ما الان شاهدش هستیم اولین بار در کمیک های مارول خلق شد (شماره ۲۳ از کمیک “کونان بربر”) ولی ایده اصلیش رو از دو شخصیت مشابه که در کتاب های «رابرت ای. هاوارد» (خالق کونان) وجود داشتند، گرفته اند. در هر حال ما تا الان چند بار شاهد کراس اور بین او و اسپایدرمن بوده ایم! سال ۱۹۷۹ و در شماره ۷۹ از کمیک Marvel-Team-Up (که میتونید اینجا دانلودش کنید)، داستان زیبایی دیدیم که من اون رو  یکی از داستان های برتر اسپایدرمن میدونم و در آن روح و وجود سونیای قرمز از گذشته در جسم «مری جین» حلول میکنه و اینجوری او به زمان حال میاد  و با اسپایدرمن بر علیه یک جادوگر تیم اپ میکنه! واقعا داستان جالبیه و نوعی کشش هم بین اسپایدرمن و سونیای قرمز به چشم میخوره (مخصوصا که او هم مثل مری جین موهای قرمز آتشین داره!). همچنین سال ۲۰۰۷ مارول و شرکت Dynamite Entertainment (که رایت چاپ کمیک براساس سونیای قرمز رو در اختیار داره) براساس همین داستان یک مینی سریز چهار قسمتی چاپ کردند. یعنی در اون هم روح سونیای قرمز در وجود مری جین پدیدار شد . شخصیت های خبیث داستان «ونوم» و جادوگری به نام Kulan Gath بودند. به نظرم این کمیک هم در کل قشنگه و ارزش خوندن داره!

 

۱۰- بتمن و لاک پشت های نینجا

بتمن و لاک پشت های نینجا

این یکی راستش رو بخواهید خیلی هم عجیب و غریب نیست چون ناسلامتی هم بتمن نینجا هستش و هم این لاک پشت های دوست داشتنی! فقط فرقشون اینه که بتمن شاید زیاد پیتزا دوست نداشته باشه! در هر حال سال ۲۰۱۵ دی سی و ناشر فعلی کمیک های لاک پشت های نینجا یعنی IDW تصمیم گرفتند این کراس اور ۶ قسمتی رو مشترکا چاپ کنند که انصافا خیلی هم باحال بود و هواداران بهش لقب fun ترین کمیک سال رو دادند. در این کمیک لاک پشت های نینجا به همراه دشمن اصلی خودشون یعنی «شردر» توسط «کرنگ» به دنیای دیگری برده میشوند . اونا با بتمن در گاتهام ملاقات میکنند و باهاش تیم اپ میکنند تا با دشمنانش بجنگند و در عین حال سعی میکنند تا راهی برای بازگشت به دنیای خودشون پیدا کنند. همانطور که گفته شد این کراس اور اونقدر موفق بود که دنباله اش هم قراره چاپ بشه و حتی میگن شاید کارتون مشترک بتمن و لاک پشت های نینجا هم ساخته بشه! راستی یه خبر خوب .. سایت ما این کمیک رو اینجا ترجمه کرده! پس میتونید برید و رایگان دانلودش کنید و از خوندنش لذت ببرید….

 

۹- هیمن و گربه های رعد آسا

 هیمن و گربه های رعد آسا

بدون شک دو تا از بهترین و خاطرات انگیز ترین کارتون های دهه ۸۰ میلادی (که تقریبا مصادف شد با دهه ۶۰ شمسی خودمون که امثال من خیلی باهاش خاطره داره) عبارت بودند از “هیمن” (He-Man) و “گربه های رعد آسا” (Thundercats) که ما اون موقع با هزار زور و زحمت روی نوار ویدئو (VHS) میدیدیم (البته خدا رو شکر زیاد به فیلم های کارتونی گیر نمیدادند!). من قبلا تو این مقاله به معرفی این دو کارتون پرداخته ام پس دیگه اینجا معرفی شون نمیکنم فقط میگم که اونا از نظر شخصیت ها و داستان و شرکت تولید کننده کاملا از هم متفاوت بودند ولی سال ۲۰۱۶ دی سی موفق شد یه کراس اور ۶ قسمتی از روشون چاپ کنه! خلاصه داستانی که دی سی تو اینترنت براش منتشر کرد این بود: “هیمن و اربابان عالم با گربه های رعد آسا تیم آپ میکنند – کراس اور حماسی که ۳۰ سال منتظرش بودید . “مام – را” (Mumm-Ra) که از هیچ چیزی برای کشتن گربه های رعد آسا چشم پوشی نمیکنه ، تصمیم گرفته شمشیر قدرت هیمن رو به دست بیاره! ولی نقشه ای که او کشیده باعث به وجود آمدن بحرانی میشه که برای همه شخصیت های خوب و بد داستان دردسرساز میشه”. خوشبختانه این کمیک با واکنش ها و نقدهای عمدتا مثبتی هم روبرو شد.

 

۸- سوپرمن و بیگانه ها

سوپرمن و بیگانه ها

“دارک هورس” و دی سی سال های ۱۹۹۵ و ۲۰۰۲ دو کراس اور بین سوپرمن و هیولاهای سری فیلم های بیگانه (Alien) که بهشون Xenomorphs گفته میشه، منتشر کردند . درسته که ممکنه بگید سوپرمن با قدرت های خودش اونا رو سوسک (!) میکنه ولی در داستان سوپرمن در محیطی قرار گرفته بود که در آن زیاد به نور زرد خورشید دسترسی نداشت و در نتیجه تا حد زیادی آسیب پذیر شده بود. در کل بهتره زیاد توضیح ندم چون دوست ندارم داستان جالب این کراس اورها رو براتون اسپویل کنم. مخصوصا در سری دوم که «دارک ساید» به تخم بیگانه ها دسترسی پیدا میکنه و سعی میکنه به عنوان سلاح ازشون بر علیه دشمنان خودش استفاده کنه. در پایان هم سوپرمن به سیاره “اپوکالیپس” سفر میکنه تا با ملکه بیگانه (Alien Queen)  مقابله کنه.

 

۷- پلیس آهنی و نابودگر

 پلیس آهنی و نابودگر

خب اینم واقعا رویایی بود برای هواداران. انصافا اونایی که تو دهه ۹۰ میلادی بزرگ شدن میدونند که فیلم های “پلیس آهنی” (Robocop) و “نابودگر” (Terminator) چه غوغایی به پا کرده بودند (من که شخصا فیلم “نابودگر ۲” رو یکی از ۱۰ فیلم برتر کل عمرم میدونم). یکیشون افسر پلیسی بود که به یک سایبورگ تبدیل شده بود و با خلافکاران شهر میجنگید و دیگری سایبورگ قاتلی بود که از آینده اومده بود و میخواست بشریت را نابود کند ولی آخرش راه و رسم انسانیت آموخت! سال ۱۹۹۲ انتشارات “دارک هورس” کراس اوری ۴ قسمتی منتشر کرد به نام RoboCop Versus The Terminator که در کمال تعجب نویسنده  و طراحش خیلی سرشناس بودند: «فرانک میلر» و «والت سایمنسون» . در این کمیک دیدیم که پلیس آهنی متوجه میشه فن آوری به کار رفته در جسم سایبرنتیک او در نهایت برای ساخت شبکه خبیث “اسکای نت” و روبات های نابودگر به کار خواهد رفت. بنابراین با زنی از آینده (که فرستاده شده بود تا بکشتش) همکاری میکنه تا با نابودگر بجنگه. این سری واقعا fun و باحال بود. ضمن اینکه میلر قبلا سابقه نوشتن فیلمنامه برای فیلم “پلیس آهنی ۲” رو هم داره و با این کاراکتر کاملا آشنا بود. یک سری بازی معرکه براساس این کمیک هم ساخته شده که برای آشنایی باهاشون بهتره این مقاله رو بخونید.

 

۶- پانیشر و امینم!

 پانیشر و امینم

Eminem/The Punisher یک کمیک تک قسمتی بود که سال ۲۰۰۹ مارول آن را چاپ کرد. داستان توسط «فرد ون لنتی» نوشته و «سالوادور لاروکا» آن را طراحی کرد. اسم داستان هم بود Kill You! دیدیم که خواننده معروف، «امینم» ، داره کنسرت اجرا میکنه . در انتها پانیشر جلوی او و همکارانش رو میگیره و قتل عام راه میندازه! امینم فرار میکنه و سپس «باراکودا» (از دشمنان پانیشر که اینجا معرفی شده) میارتش داخل یه ساختمون و ظاهرا نجاتش میده. البته معلوم میشه پانیشر دنبال باراکودا بوده . آخرش امینم با یک اره برقی پانیشر رو نجات میده و در پایان این جمله رو میگه و در غروب آفتاب محو میشه: Do me a favor and tell ’em Shady sent you (= یه لطفی بهم بکن و بهشون بگو شیدی تو رو فرستاده)! حالا من که راستش امینم و کاراش رو نمیشناسم ولی این Shady حتما یه معنایی داره. پس هر کی میدونه تو بخش نظرات بهم بگه. در کل داستان عجیب ولی جالبی بود. ضمنا بد نیست بدونید که امینم از بچه گی عاشق کمیک بوک های مارول و به خصوص اسپایدرمن و پانیشر بوده!

 

۵- بتمن و شرلوک هولمز

 بتمن و شرلوک هولمز

واقعا چه جالب! بزرگترین کارآگاه های جهان در کنار هم! واقعا مشخص بود که دیر یا زود بتمن و جناب «شرلوک هولمز» با هم دیدار خواهند کرد. بنابراین سال ۱۹۸۷ در شماره ۵۷۲ از کمیک Detective Comics  (که به مناسبت پنجاهمین سالگرد کمیک های Detective Comics منتشر شده بود و کمیک ویژه ای محسوب میشد که تعدادی از طراحان و نویسندگان قدیمی بتمن هم رویش کار کردند) شاهد کراس اوری بین آنها بودیم. در واقع این کمیک از تعدادی داستان مختلف تشکیل شده بود درباره کارآگاهان بزرگ جهان ولی بتمن در نهایت با شرلوک افسانه ای ملاقات میکنه در حالی که  ۱۳۵ سالشه! یعنی سنش رو اینجوری کردند تا حضورش در زمان حال رو توجیه کنند! شرلوک خودش گفت که به خاطر رژیم غذایی خوب و آب و هوای خوب “تبت” (که در اونجا ساکن هستش!)  و یک عسل مقوی تونسته تا الان زنده بمونه! داستان درباره نقشه خبیث «ادگار موریارتی» بود که از نوادگان همون پروفسور «جیمز موریارتی» معروف محسوب میشد. ضمنا شرلوک هولمز در این داستان به راحتی هویت مخفی بتمن رو پیدا کرده بود!

 

 

۴- آرچی و  پانیشر و غارتگر!

 آرچی و  پانیشر و غارتگر!

کمیک بوک های معروف “آرچی” (Archie) همیشه درباره ماجراهای نوجوانانه گروه موسوم به Riverdale بوده اند و فضای مثبت و بچه گانه ای داشته اند ولی نمیدونیم چرا در سال ۱۹۹۴ کمیک Archie Meets The Punisher چاپ شد! (آخه اینا چه ربطی به هم دارند؟!) در داستان میبینیم که «فرانک کسل» (پانیشر) از سوی دولت ماموریت پیدا میکنه تا خلافکاری به نام Red رو دستگیر کنه (البته به صورت مسالمت آمیز!). حالا این آقا کجا قایم شده؟ در شهر Riverdale (همون شهری که آرچی اندروز و دوستانش در آن زندگی میکنند). اما جالب اینه که Red دقیقا شبیه به آرچی اندروز میمونه! پس پانیشر اونو با ارچی اشتباه میگیره! در مجموع داستان خیلی جالبیه و خیلی هم پرفروش و موفق بود.

ولی این تنها کراس اور عجیب آرچی نیست چون از اون عجیب تر کراس اورش با هیولای فیلم های مشهور “غارتگر” (Predator) بود! مینی سریز چهار قسمتی Archie vs. Predator سال ۲۰۱۵ منتشر شد و جالبه که ایده اش از انتشارات آرچی شروع شد و بعد به “دارک هورس” (ناشر کمیک های غارتگر) پیشنهاد شد! در این کمیک غارتگر به کره زمین میاد و میفته دنبال آرچی اندروز و هم کلاسی هایش. بعد از اینکه برخی از بچه های مدرسه کشته میشوند ، ارچی و دوستانش تصمیم میگیرند با غارتگر مقابله کنند. ولی غارتگر موفق میشه آرچی رو بکشه (چون عاشق «بتی کوپر» بوده!). واقعا داستان عجیب و مضحکی بود ولی خیلی موفق و پرفروش از آب درآمد!

راستی، حالا که بحث غارتگر شد، بد نیست بدونید که بتمن و سوپرمن هم کمیک مشترک با ایشون داشته اند که اتفاقا خیلی هم کمیک های خوبی بودند و طراحان و نویسندگان بزرگی هم داشتند.

کمیک بتمن - سوپرمن predator

 

 

۳- اسپایدرمن و رن و استیمپی

 اسپایدرمن و رن و استیمپی

The Ren & Stimpy Show یک کارتون معروفه که سال ۱۹۹۱ پخشش از شبکه Nickelodeon آغاز شد و خیلی هم جنجالی بود (به خاطر خشونتش، موضوعاتش ، کمدی سیاهش و شوخی های بزرگسالانه ای که داشت) اما خیلی طرفدار پیدا کرد. سال ۱۹۹۳ مارول یک کمیک براساس این کارتون چاپ کرد که در کمال تعجب ۴۴ شماره هم ادامه یافت. در شماره ۶ این کمیک مرد عنکبوتی حضور افتخاری داشت ! حالا نویسنده این کمیک کی بود؟ «دن اسلات»! آره همون اسلاتی که الان ۱۰ سال داره کمیک های مرد عنکبوتی رو مینویسه ولی اون موقع اصلا شناخته شده نبود. پس میبینید که از اون موقع به اسپایدرمن ارادت داشته! در این داستان، «رن» و «استیمپی» قهرمان مورد علاقه خودشون یعنی  Powdered Toast Man رو احضار میکنند تا مشکلشون رو حل کنه ولی اسپایدرمن ظاهر میشه! بعدش معلوم میشه Powdered Toast Man تحت کنترل ذهنی دکتر  Dough-Naughtخبیث قرار گرفته! بنابراین با هم میجنگند و کلی شوخی بامزه خلق میشه. این داستان خیلی fun هستش و اصلا هم بیجا به نظر نمیاد چون خودش و شخصیت ها رو جدی نمیگیره!

 

۲- سوپرمن و محمد علی کلی

 سوپرمن و محمد علی کلی

بله درست شنیدید .. سوپرمن یک بار در سال ۱۹۷۸ و در کمیک تک قسمتی که صفحات بیشتری هم داشت (به این نوع کمیک ها میگن Giant-Size) با اسطوره بی همتای دنیای بوکس جهان یعنی «محمد علی کلی» مبارزه کرده است! نویسنده داستان «دنیس اونیل» و طراحش نیز «نیل آدامز» کبیر بود. در این کمیک سوپرمن متوجه میشه که نژادی از بیگانه های فضایی به نام Scrubb آماده است تا به زمین حمله کنه و شرط گذاشته که زمینی ها باید بزرگترین قهرمان خودشون رو معرفی کنند. محمد علی به عنوان قهرمان کره زمین خودش رو معرفی میکنه؛ سوپرمن هم همینطور. ولی محمد علی میگه سوپرمن خودش هم یک بیگانه است و نمیتونه قهرمان زمینی های محسوب بشه. در نتیجه رهبر Scrubb ها به نام Rat’Lar، تصمیم میگیره مسابقه ای بین اونا برگزار کنه تا در کل کهکشان پخش بشه و قهرمان زمین رو تعیین کنه. نگران نباشید چون قبل از مسابقه سوپرمن قدرت های فوق بشری خودش رو در مقر خودش (Fortress of Solitude) غیر فعال میکنه و بنابراین تقریبا از یک قدرت یکسان برخوردار میشوند. ولی در کل محمد علی مبارز بهتریه. دیگه بیشتر از این نمیخوام از داستان چیزی رو لو بدم. کلا داستان fun ای هستش و کمیک مهمی به حساب میاد. روی کاورش هم کلی ایستراگ هستش و آدم های سرشناسی به عنوان تماشاچی در اون به چشم میخورند.

راستی حالا که بحث سوپرمنه، بد نیست به یک کراس اور عجیب دیگه هم اشاره کنم به نام Superman & Bugs Bunny که البته زیاد هم عجیب نیست چون «باگزبانی» و سوپرمن هر دو مال وارنر هستند ولی در هر حال در کنار هم قرار گرفتن اونا جالب بود. این اتفاق سال ۲۰۰۰ و در کمیکی ۴ قسمتی رخ داد:

سوپرمن باگزبانی 

برخلاف تصور اولیه، کمیک خوب و fun ای بودش و در اون دشمن معروف سوپرمن یعنی Mr. Mxyzptlk دنیای دی سی رو با دنیای کارتونی Looney Tunes ترکیب میکنه!

 

۱- گودزیلا و چارلز بارکلی!

 گودزیلا و چارلز بارکلی!

سال ۱۹۹۲ شرکت Nike یک آگهی تلویزیونی پخش کرد که در آن «چارلز بارکلی» (Charles Barkley) به عنوان بسکتبالیست معروف NBA در حالی که سایزش بزرگ شده بود در شهر توکیو با «گودزیلا» بسکتبال بازی میکرد!!! این آگهی خیلی معروف شد و یک سال بعد شرکت دارک هورس از رویش کمیک منتشر کرد! داستانش به جای توکیو در شهر کالیفرنیا جریان داشت و بارکلی با پادشاه هیولاها بازی کرد. این کمیک رو «مایک بارون» نوشت و طراحش هم «جف باتلر» بود و در آن بارکلی با پسر بچه ای ملاقات میکنه که بهش یک دلار جادویی نقره ای میده که باعث میشه بزرگ بشه و از کالیفرنیا بر علیه طغیان گودزیلا دفاع کنه. بعدشم گودزیلا رو به چالش بازی بسکتبال دعوت میکنه و ….! اره واقعا همچین کمیکی چاپ شده!

 

 

مهدی ترابی مهربانی

 All rights reserved © Spidey.ir 2018

   (هرگونه کپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مطالب مرتبط:

۱۵ داستان و کراس اور برتری که میخواهیم پس از توافق دیزنی و فاکس در دنیای سینمایی مارول (MCU) ببینیم

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ جدید احسان رمضان پور بنام نوش دارو

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید احسان رمضان پور بنام نوش دارو

دانلود آهنگ جدید احسان رمضان پور بنام نوش دارو با بالاترین کیفیت

Download New Music Ehsan Ramezanpour – Noosh Daro

ترانه : یاشار هاشم زاده ، آهنگ و تنظیم : محمد جواد سام نژاد

برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …

آهنگ جدید احسان رمضان پور بنام نوش دارو

دانلود با کیفیت ۱۲۸ – ۳٫۶۰ مگابایت

[دانلود – Download]

دانلود با کیفیت ۳۲۰ – ۸٫۴۰ مگابایت

[دانلود – Download]

The post دانلود آهنگ جدید احسان رمضان پور بنام نوش دارو appeared first on دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم.

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ جدید یوسف دهقانی به نام آسمون چشمات

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید یوسف دهقانی به نام آسمون چشمات

دانلود آهنگ جدید یوسف دهقانی به نام آسمون چشمات
دانلود آهنگ جديد یوسف دهقانی به نام آسمون چشمات با کيفيت خوب
دانلود آهنگ جديد یوسف دهقانی به نام آسمون چشمات با کيفيت عالی
Yousef Dehghani – Asemoon Cheshmat

دانلود آهنگ جدید یوسف دهقانی به نام آسمون چشمات

دانلود آهنگ جديد یوسف دهقانی به نام آسمون چشمات با کيفيت خوب

دانلود آهنگ جديد یوسف دهقانی به نام آسمون چشمات با کيفيت عالی

Yousef Dehghani – Asemoon Cheshmat

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ جدید یوسف دهقانی به نام تمومه دنیامی

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید یوسف دهقانی به نام تمومه دنیامی

دانلود آهنگ جدید یوسف دهقانی به نام تمومه دنیامی
دانلود آهنگ جديد یوسف دهقانی به نام تمومه دنیامی با کيفيت خوب
دانلود آهنگ جديد یوسف دهقانی به نام تمومه دنیامی با کيفيت عالی
Yousef Dehghani – Tamoome Donyami

دانلود آهنگ جدید یوسف دهقانی به نام تمومه دنیامی

دانلود آهنگ جديد یوسف دهقانی به نام تمومه دنیامی با کيفيت خوب

دانلود آهنگ جديد یوسف دهقانی به نام تمومه دنیامی با کيفيت عالی

Yousef Dehghani – Tamoome Donyami

[ad_2]

لینک منبع

مهدی فخیم‌زاده: سینمای «لوده» مخاطب زیادی دارد! در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

روزنامه آرمان امروز – احسان انصاری: «می‌خوای اذیت کنی؟» شاید این عبارت یکی از ماندگارترین دیالوگ‌های تاریخ سینمای ایران باشد. دیالوگی که دهه شصت سینمای ایران و اوایل دهه هفتاد را تحت تأثیر خود قرار داده بود و هنوز نیز در ذهن مخاطبان سینمای ایران باقی مانده است. این در حالی است که آثار ماندگار خالق «مسافران مهتاب» همچنان ادامه داشت و با فیلم‌ها و سریال‌های پرمخاطب جایگاه خود را در سینمای ایران تثبیت کرد و به عنوان یکی از بزرگان سینما به مردم معرفی شد.

مهدی فخیم‌زاده از جمله هنرمندان سینمای ایران است که با ساخته‌های برجسته‌ای مانند «میراث من جنون»، «همسر»، «تشریفات»، «ولایت عشق»، «خواب و بیدار» و همچنین بازی در نقش‌های متمایزی مانند «عمر سعد»، «رضا حسن مطرب»، «نمکی» و «اصغر کپک» در خاطره جمعی سینمای ایران جایگاه متمایزی دارد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی کارنامه کاری وی با ایشان گفت‌وگو کردیم که در ادامه متن این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید.

سینمای «لوده» مخاطب زیادی دارد!

چرا پس از ساختن فیلم سینمایی «هم‌نفس» از سینما فاصله گرفتید و دیگر فیلم نساختید؟

نگاه من به مقوله هنر به صورت حرفه‌ای است و بستگی به شرایطی که در آن قرار دارم در سینما یا تلویزیون فعالیت می‌کنم. پس از کارگردانی فیلم «هم‌نفس» شرایط برای من در تلویزیون و سریال سازی بیشتر مهیا بود. به همین دلیل نیز پس از «هم‌نفس»سریال «حس سوم»، «بی‌صدافریاد کن» و «ساختمان ۸۵» را کار کردم که در ژانر پلیسی بود. از سوی دیگر در آن مقطع زمانی نوعی کمدی ادا و کمدی لوده در سینمای ایران مد شده بود که این وضعیت تاحدودی در شرایط کنونی نیز وجود دارد و با مخاطب زیادی نیز مواجه شده است. برخی از دوستان دو رویکرد متفاوت در سینما و تلویزیون دارند و در هر بخش رویکرد خاص خود را اجرا می‌کنند. این در حالی است که من همواره رویکرد خاص خود را در فیلمسازی چه در سینما و چه در تلویزیون دارم و تحت تأثیر شرایط رویکرد خود را تغییر نمی‌دهم.

در شرایط کنونی نیز به دنبال ساختن فیلم سینمایی نیستید؟

بنده در سال گذشته به دنبال ساختن یک فیلم سینمایی بودم که همچنان نیز این فیلم در برنامه کاری من وجود دارد. من پس از نزدیک به چهل سال که از تأسیس بنیاد سینمای فارابی می‌گذرد برای اولین بار از این نهاد درخواست وام کردم. با این وجود مسئولان فارابی شرایطی را برای من در نظر گرفتند و از جمله اینکه باید با هم در ساختن این فیلم شریک شویم که برای بنده جای تعجب داشت که چگونه می‌توان در ساختن یک فیلم سینمایی با یک نهاد دولتی شریک شد. در نتیجه در نهایت موفق نشدم از فارابی وام بگیرم. بنده حاضر نیستم به هر قیمتی و با هر شرایطی فیلم بسازم.

چرا پس از ساختن پروژه‌های تاریخی «تنها‌ترین سردار» و به خصوص «ولایت عشق» که از جمله پروژه‌های مهم تاریخ تلویزیون به شمار می‌رود، دیگر به سراغ ساختن چنین پروژه‌هایی نرفتید؟ آیا دیگر در این زمینه دغدغه نداشتید و یا اینکه شرایط برای ساختن چنین پروژه‌هایی وجود نداشت؟

در مرحله اول باید عنوان کنم که من در ابتدا هیچ دغدغه‌ای برای ساختن سریال تاریخی «تنها‌ترین سردار» نداشتم؛ و این پروژه را شخص دیگری آغاز کرده بود اما در ادامه با مشکل مواجه شده بودند. به همین دلیل من را فرستادند که این پروژه را به سرانجام برسانم. پس از مدتی که از ادامه این پروژه گذشت ما به این نتیجه رسیدیم که ادامه دادن آن به شکل گذشته مقدور نیست و باید از ابتدا شروع کنیم که در نهایت نیز این اتفاق رخ داد. نکته مهم دراین زمینه این است که وضعیت این گونه پروژه‌ها به شکلی نیست که کسی بخواهد پیشنهاد آن را به صداوسیما بدهد و بلکه خود سازمان باید پیشنهاد چنین پروژه‌هایی را به کارگردان بدهد. با این وجود شرایط صداوسیما پس ازتولید سریال «ولایت عشق» تغییر پیدا کرد و از سوی دیگر بنده هم ضرورتی برای ساختن چنین پروژه‌هایی در خودم نمی‌دیدم. پروژه ولایت عشق درحدود ۵ سال طول کشید و به همین دلیل چنین پروژه‌هایی نیاز به زمان زیادی دارد. نکته دیگر اینکه چنین پروژه‌هایی نیاز به حمایت و عنایت ویژه مسئولان چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی دارد و باید شرایط مطلوبی برای ساختن چنین پروژه‌هایی فراهم باشد.

سریال «خواب و بیدار» آغازگر مسیر جذب مخاطب در تلویزیون ایران بود. سریالی که از جنبه‌های مختلف دارای جذابیت‌های بصری و محتوایی بود که سبب افزایش قابل توجه مخاطبان صداوسیما شده بود. چرا این نوع فیلمسازی را ادامه ندادید؟

سریال«خواب و بیدار» با پیشنهاد آقای قالیباف که در آن مقطع فرمانده نیروی انتظامی کشور بودند ساخته شد. بنده به آقای قالیباف گفتم من کار تبلیغاتی انجام نمی‌دهم. آقای قالیباف در پاسخ به من گفتند: ما قصد کار تبلیغاتی درباره پلیس نداریم. با این وجود تصور مردم از نیروی انتظامی با تصوری که پنجاه سال پیش از این نیرو داشتند هیچ تفاوتی ندارد و به همین دلیل ما قصد داریم تصور افکار عمومی را در این زمینه تغییر بدهیم و از پلیس یک چهره جدید و مدرن به نمایش بگذاریم. این در حالی بود که نوع بزهکاری و تخلفات نیز نسبت به گذشته تغییر پیدا کرده و بزهکاران با توجه به تکنولوژیک شدن جامعه از ابزارهای جدید برای اهداف خود استفاده می‌کنند. بنده نیز چون اطلاعات کمی از وضعیت پلیس داشتم مطالعات جدی خود را در این زمینه آغاز کردم و بسیاری از پرونده‌های پلیس را مطالعه کردم.

در حین این مطالعات با پرونده مختصری در حد دو صفحه درباره یک زن مواجه شدم که برای خرید و فروش مواد مخدر وارد کشور شده بود اما در هتل پول‌های وی را دزدیده بودند؛ وی نیز به دلیل تبحر در دزدی از بانک دست به دزدی از بانک می‌زند، پول خود را تهیه می‌کند مواد مخدر مورد نظر خود را خریداری می‌کند و از کشور خارج می‌شود. به نظر من این سوژه خوبی بود و به همین دلیل من روی این موضوع کار کردم و شروع به نگارش فیلمنامه کردم. در نهایت نیز نقش «ناتاشا» از موضوع همین پرونده گرفته شد که در نهایت نیز با واکنش مثبت مخاطبان همراه شد. نکته قابل توجه در این زمینه اینکه تا قبل از تولید این مجموعه هیچ کس و از جمله همکاران آقای قالیباف سناریو را از من نخواستند و به همین دلیل من در آزادی کامل سریال «خواب و بیدار» را ساختم. شاید یکی از دلایل موفقیت سریال خواب و بیدار نیز همین آزادی کامل در مرحله تولید و حتی پس از تولید بود.

این در حالی بود که همه نوع حمایت لجستیکی نیز از کار صورت می‌گرفت و من هر چیزی اعم از وسائل نظامی و هلیکوپتر که می‌خواستم در اختیارم قرار می‌گرفت. این در حالی بود که پس از سریال «خواب و بیدار» موسسه ناجی هنر به وجود آمد و وضیت تا حدود زیادی تغییر کرد. این موسسه اگر چه دخالتی در روند ساخت مجموعه‌ها نداشت ولی از نظر لجستیکی نیز مانند گذشته حمایت نمی‌کرد. به همین دلیل نیز مجموعه‌های بعدی مانند «حس سوم» و «بی‌صدا فریاد کن» اگر چه در فضای پلیسی ساخته می‌شدند اما از امکانات زیاد نظامی بهره نمی‌بردند. به نظر می‌رسد برخی از ساختن فیلم پلیسی به دنبال پروپگاندیسم هستند که بنده به دنبال پروپگاندا نیستم و علاقه‌ای به چنین کاری ندارم.

سینمای «لوده» مخاطب زیادی دارد!

به چه میزان از جزئیات زندگی، روحیات و نوع رفتار «عمر سعد» آگاهی داشتید که این نقش را در مجموعه «مختارنامه» بازی کردید؟ بازی کردن در یک نقش منفور چه شرایطی داشت؟ آیا از نقشی که در این مجموعه بازی کردید رضایت دارید؟

ماجرای حضور بنده در مجموعه مختارنامه از زمانی شروع شد که آقای رسول جعفریان که مشاور برخی از پروژه‌های تاریخی و مذهبی بودند از بنده، آقای میرباقری و شهریار بحرانی دعوت کرده بودند تا درباره فیلمسازی تاریخی و مذهبی برای طلاب صحبت کنیم. در این مقطع زمانی آقای میرباقری به تازگی نگارش فیلمنامه مختارنامه را آغاز کرده بودند. این در حالی بود که ۱۶ سال بود که در جلوی دوربین هیچ کارگردانی بازی نکرده بودم و تنها در مجموعه‌هایی که خودم کارگردانی آن را برعهده داشتم بازی کرده بودم. در این جلسه آقای میرباقری به من گفتند که دوست دارند من نقش عمر سعد را در این مجموعه بازی کنم.

من در ابتدا چون فضا شلوغ بود گمان کردم ایشان شوخی می‌کنند. به همین دلیل نیز زیاد این موضوع را جدی نگرفتم. با این وجود پس از چند ماه دستیار ایشان با بنده تماس گرفتند و خواستند که در لوکیشن در نظر گرفته شده برای فیلمبرداری مختارنامه حضور داشته باشم. من هم رفتم و در آنجا بود که از من خواسته شد که نقش عمر سعد را در این مجموعه بازی کنم. این نقش در تنهاترین سردار نیز وجود داشت و به همین دلیل من نسبت به این نقش و روحیات عمر سعد آشنایی داشتم. با این وجود هنگامی که سناریو مختارنامه را خواندم متوجه شدم که آقای میرباقری نگاه متفاوتی به عمر سعد کرده است.

آقای میرباقری در این مجموعه در کنار نقش تاریخی عمر سعد در واقعه کربلا، شخصیت وی را به شکلی ترسیم کرده بود که علاقه زیادی به حضور در کربلا نداشته و تنها ملعبه دست قدرتمندان شده و دنیای خود را به آخرت فروخته و در نتیجه از نظر روانی بهم ریخته و آشفته است. بنده هنگامی که فیلمنامه را مطالعه کردم به این نتیجه رسیدم که این نقش جای کار زیادی دارد و با روحیات من همخوانی دارد و من می‌توانم این نقش را بازی کنم. بازی من در مختارنامه نیز در حدود چهارسال به طول انجامید. با این وجود احساس می‌کنم در ایفای این نقش به صورت نسبی عملکرد قابل قبولی داشتم. این در حالی است که بازتاب این نقش نیز در بین افکار عمومی خوب بود و مردم واکنش مناسبی نسبت به این موضوع داشتند.

آیا هنگامی که وارد کار هنری شدید گمان می‌کردید به این جایگاه برسید؟ در این مسیر چه سختی‌هایی متحمل شدید؟

انسان هنگامی که وارد هر کاری می‌شود مهم‌ترین هدفش این است که به بالاترین نقطه آن برسد و بنده نیز از این قاعده مستثنا نیستم. من دوست داشتم از نظر کارگردانی شبیه بیلی وایلدر و آلفرد هیچکاک شوم و از نظر بازیگری نیز علاقه داشتم به جایگاه آنتونی کوئین در سینما برسم. با این وجود به جایگاه امروز رسیدم. به صورت طبیعی نیز همه آرزوی انسان محقق نمی‌شود. با این وجود ازشرایطی که امروز دارم ناراضی نیستم. این در حالی است که فعالیت درسینما برای کسانی که در قبل از انقلاب در سینما فعالیت داشتند کار راحتی نبود و این شامل بنده نیز می‌شد که قبل از انقلاب هم به عنوان کارگردان فعالیت داشتم و هم اینکه در چندین فیلم بازی کرده بودم. با این وجود مسیر فعالیت هنری بنده در پس از انقلاب نیز ادامه داشت و من توانستم دغدغه‌های هنری خودم را پس از انقلاب نیز ادامه بدهم. امروز نیز در همان مسیر قرار دارم و امیدوارم همچنان بتوانم در این مسیر فعالیت کنم.

در بین آثاری که تا به امروز کارگردانی کردید و یا بازی کردید کدام یک را بیشتر دوست دارید؟

من بازی خودم در فیلم «میراث من جنون» که همراه با خانم فرزانه تاییدی و آقای منوچهر فرید بازی کرده‌ام را هنوز دوست دارم و بعضی اوقات آن را دوباره می‌بینم. از سوی دیگر نقش «رضا حسن مطرب» در فیلم «تشریفات» و همچنین «نمکی» در فیلم «مسافران مهتاب» را نیز دوست دارم. در سال‌های اخیر نیز نقش«اصغرکپک» در سریال «خواب و بیدار» و همچنین نقش «عمر سعد» در مختارنامه را که با واکنش مناسب افکار عمومی مواجه شده را دوست دارم. در زمینه کارگردانی نیز فیلم «خواستگاری» را دوست دارم که از جنس کمدی موقعیت بود. همچنین فیلم «همسر» را فیلم خوبی در کارنامه خودم می‌دانم. البته من به عنوان یک کارگردان حرفه‌ای خودم را به یک ژانر خاص محدود نکردم و در زمینه‌های مختلف و از جمله، اجتماعی، ملودرام، تاریخی و پلیسی فیلم ساخته‌ام.

اگر به آثار شما دقت کنیم با پررنگ بودن جنبه‌های روانشناختی شخصیت‌های داستان مواجه هستیم که در برخی از آثار مانند «میراث من جنون»، «مسافران مهتاب» و یا حتی «هم‌نفس» به جنون نزدیک است. دلیل پررنگ بودن جنبه‌های روانشناختی در آثار شما چیست؟

این وضعیت در همه آثار من وجود ندارد و به صورت مستقیم در آثاری که شما نام بردید وجود دارد. با این وجود من در زمینه روانشناسی و روانشناسی اجتماعی مطالعه می‌کنم و علاقه دارم و هنوز هم این علاقه در من پابرجاست. علم روانشناسی در شخصیت پردازی در سینما نقش بارزی ایفا می‌کند و به همین دلیل توجه به جنبه‌های روانشناختی دارای اهمیت است. این وضعیت حتی در سریال خواب و بیدار و در نقش‌های ناتاشا و اصغر کپک نیز وجود دارد و این دو شخصیت دارای جنبه‌های روانشناختی هستند و نسبت به دیگر شخصیت‌های سریال متمایزند. بنده تنها به دلیل اهمیت علم روانشناسی در شخصیت پردازی در سینما به این رویکرد علاقه دارم و دلیل خاص دیگری ندارد.

در طول سالیانی که در عرصه سینمای ایران فعالیت داشتید در کدام یک از بازیگران سینما راحت‌تر بودید؟

بنده افتخار داشتم در تئاتر آقای سمندریان به نام «کرگدن» در کنار آقای انتظامی بازی کنم که هم برای من باعث افتخار بود و هم اینکه یک کلاس درس به شمار می‌رفت. در آن مقطع زمانی ایشان یک بازیگر سرشناس با چندین جایزه سینمایی بودند و بنده تازه پا به عرصه هنر گذاشته بودم. از سوی دیگر در بین آقایان بازی آقای اکبر زنجانپور و در بین خانم‌ها فاطمه معتمدآریا، فخری خوروش و گوهر خیراندیش را می‌پسندم.

سینمای «لوده» مخاطب زیادی دارد!

اگر قصد داشته باشید چند فیلم برجسته تاریخ سینمای پس از انقلاب را نام ببرید به چه فیلم‌هایی اشاره می‌کنید؟

من فیلم اجاره‌نشین‌های آقای مهرجویی را دوست دارم. از سوی دیگر فیلم ناخدا خورشید آقای تقوایی و همچنین فیلم گوزن‌ها ساخته آقای کیمیایی را در قبل از انقلاب دوست دارم.

شما یکی از هنرمندانی بودید که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال۹۶ نسبت به رویکرد آقای روحانی انتقاد کردید و به همین دلیل برخی شما را در کمپین «من پشیمانم» قلمداد کرده بودند. آیا امروز از عملکرد دولت آقای روحانی رضایت دارید؟

بنده در این کمپین حضور نداشتم و برخی با توجه به انتقاد من در یکی از شبکه‌های اجتماعی گمان کرده بودند که از رأی به آقای روحانی پشیمان شده‌ام. این در حالی است که من هیچ گرایش سیاسی نسبت به اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ندارم و همواره تلاش کرده‌ام در این زمینه دیدگاه مستقل داشته باشم. به عنوان مثال در سال۷۶ که همه از رئیس دولت اصلاحات حمایت کردند بنده به آقای ناطق نوری رأی دادم و هیچ ابایی از بیان این مسأله ندارم. حتی در انتخابات ریاست جمهوری سال۸۴ نیز از آقای لاریجانی حمایت کردم. در سال ۸۸ فضا برای من تیره و تار و مبهم بود و به همین دلیل از هیچ کدام از کاندیداهای ریاست جمهوری حمایت نکردم.

در سال۹۲ از آقای روحانی حمایت کردم. دلیل اصلی این مسأله نیز این بود که ایشان در دوران مبارزات انتخاباتی از شعارهای فرهنگی بیشتری استفاده می‌کردند و همچنین قول داده بودند که خانه سینما را دوباره باز می‌کنند که البته به قول خود نیز عمل کردند. با این وجود در انتخابات سال۹۶ دوست داشتم به آقای قالیباف رأی بدهم که ایشان در نهایت از انتخابات انصراف دادند. دلیل این مسأله نیز همکاری خوب و مناسبی بود که با ایشان در پروژه خواب و بیدار داشتم و اینکه ایشان در این زمینه از هیچ کمکی برای ساخت این پروژه دریغ نکردند. از سوی دیگر ایشان در دورانی که مدیریت شهرداری تهران را برعهده داشتند در حدود۱۲۰ سالن سینما ساختند که آمار بسیار خوبی بود.

به نظر من پس از انتخابات ریاست جمهوری سال۹۶ آقای روحانی در زمینه فرهنگی که تخصص بنده است عملکرد قابل قبولی نداشته و منفعل بوده است و تنها به همین دلیل نیز من از ایشان انتقاد کرده بودم. بدون شک در موضع‌گیری من هیچ گونه گرایش سیاسی و حزبی وجود ندارد و من تنها از منظر فرهنگی به این قضیه نگاه می‌کنم.

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ جديد امیر علی به نام عشق یعنی تو

[ad_1]

دانلود آهنگ جديد امیر علی به نام عشق یعنی تو
دانلود آهنگ جديد امیر علی به نام عشق یعنی تو با کيفيت خوب
دانلود آهنگ جديد امیر علی به نام عشق یعنی تو با کيفيت عالی
Amir Ali – Eshgh Yani To

دانلود آهنگ جديد امیر علی به نام عشق یعنی تو

دانلود آهنگ جديد امیر علی به نام عشق یعنی تو با کيفيت خوب

دانلود آهنگ جديد امیر علی به نام عشق یعنی تو با کيفيت عالی

Amir Ali – Eshgh Yani To

[ad_2]

لینک منبع