تنها راه تغییر یافتن یک تصمیم واقعی است.
خوش آمدید - امروز : دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
شرکت آچار فرانسه
آچارشاپ
خدمات اینترنتی آچار فرانسه طراحی سایت آچار فرانسه
خانه » آهنگ جدید (صفحه ی 940)

آهنگ جدید

دانلود آهنگ جدید فردین کنعانی بنام عشق خاص

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید فردین کنعانی بنام عشق خاص

دانلود آهنگ جدید فردین کنعانی بنام عشق خاص با بالاترین کیفیت

Download New Music Fardin Kanani – Eshghe Khas

ترانه : شقایق امیرازدی , آهنگ ، تنظیم ، میکس و مسترینگ: سامان کشاورزی

برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …

آهنگ جدید فردین کنعانی بنام عشق خاص

دانلود با کیفیت ۱۲۸ – ۲٫۹۰ مگابایت

[دانلود – Download]

دانلود با کیفیت ۳۲۰ – ۶٫۷۰ مگابایت

[دانلود – Download]

The post دانلود آهنگ جدید فردین کنعانی بنام عشق خاص appeared first on دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم.

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ جدید علی ندایی بنام برگرد دوباره

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید علی ندایی بنام برگرد دوباره

دانلود آهنگ جدید علی ندایی بنام برگرد دوباره با بالاترین کیفیت

Download New Music Ali Nedaei Ft Sayeye Marg – Bargard Dobaareh

ترانه و آهنگ: علی ندایی , تنظیم ، میکس و مسترینگ: بهروز لطفی پور 

برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …

آهنگ جدید علی ندایی بنام برگرد دوباره

دانلود با کیفیت ۱۲۸ – ۳٫۹۰ مگابایت

[دانلود – Download]

دانلود با کیفیت ۳۲۰ – ۹٫۴۰ مگابایت

[دانلود – Download]

The post دانلود آهنگ جدید علی ندایی بنام برگرد دوباره appeared first on دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم.

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ جدید آذین بردیا بنام تصمیم

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید آذین بردیا بنام تصمیم

دانلود آهنگ جدید آذین بردیا بنام تصمیم با بالاترین کیفیت

Download New Music Azin Bardia – Tasmim

برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …

دانلود آهنگ جدید آذین بردیا بنام تصمیم

دانلود با کیفیت ۱۲۸ – ۳٫۹۰ مگابایت

[دانلود – Download]

دانلود با کیفیت ۳۲۰ – ۹٫۲۰ مگابایت

[دانلود – Download]

The post دانلود آهنگ جدید آذین بردیا بنام تصمیم appeared first on دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم.

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ احسان سلیمانی بنام دلیل خنده هام

[ad_1]

دانلود آهنگ احسان سلیمانی دلیل خنده هام
دانلود آهنگ   با دو کیفیت
Download New Music
دانلود آهنگ در ادامه مطلب …

موزیک جدید و زیبای دلیل خنده هام از احسان سلیمانی

دانلود آهنگ احسان سلیمانی دلیل خنده هام

نوشته دانلود آهنگ احسان سلیمانی بنام دلیل خنده هام اولین بار در دانلود آهنگ جدید در موزیک بروز. پدیدار شد.

[ad_2]

لینک منبع

مهم‌ترین فیلم‌های جشنواره کن ۲۰۱۸ در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

روزنامه هفت صبح: تا برگزاری یکی از مهم ترین جشنواره های سینمایی چند روز بیشتر باقی نمانده و نگاه کوتاهی داریم به فیلم ها و نام های مهمی که در مهم ترین جشنواره روشنفکری سینما حضور دارند.

همه می دانند

کارگردان: اصغر فرهادی

اصغر فرهادی این بار به جز کارگردانی و نویسندگی، خودش تهیه کنندگی اثرش را بر عهده دارد. در حالی که پیش تر قرار بود موسسه پدرو آلمادووار سرمایه گذار و تهیه کننده باشد اما گویابا هم به توافق نرسیدند. «همه می دانند» به عنوان فیلم افتتاحیه کن انتخاب شده است. بعد از دو بار حضور فرهادی در کن با فیلم های «گذشته» و «فروشنده» و موفقیت هر دو فیلم در بخش بازیگری و استقبال منتقدان، حالا فرهادی هم تا حدی جزو بچه های کن محسوب می شود. فیلمش احتمالا مهم ترین تولید بین المللی سینمای ایران تا امروز است چون دو ستاره مهم جهانی یعنی خاویر باردم و پنه لوپه کروز در آن بازی می کنند. فیلم داستان کارولینا زنی اسپانیایی است که در بوئنوس آیرس زندگی می کند. او با همسر آرژانتینی و فرزندش به شهر زادگاهش خارج از مادرید بر می گردد.

سال خوب «کن» برای سینمای ایران

در این سفر اسراری فاش می شود که انتظارش را نداشتند و تبدیل به سفری غمگین و ناراحت کننده می شود. ایده فیلم «همه می دانند» به یکی از سفرهای اصغر فرهادی در ۱۲ سال پیش به اسپانیا باز می گردد، زمانی که اصغر فرهادی برای سفری به جنوب اسپانیا رفت و در آن زمان گروگانگیری یک دختر اسپانیایی سبب شده بود تا تصاویر این دختربچه در سراسر شهر پخش شود. او از این جریان برای نوشتن سناریوی هشتمین اثر بلند سینمایی خود الهام گرفت. فیلم تولید مشترک اسپانیا و فرانسه است و به زبان اسپانیایی هم ساخته شده. این بار حتی فیلمبرداری هم بر عهده کلاری یا مدیران فیلمبرداری ایرانی نیست و اکثر تیم فرهادی را خارجی ها تشکیل داده اند.


سه رخ

کارگردان: جعفر پناهی

در حالی که ابراهیم داروغه زاده و اعضای خانه سینما نامه نوشته اند تا حکم قضایی پناهی لغو شده و بتواند به کن برود اما هیچ کس خبر ندارد که فیلم «سه رخ» اصلا درباره چیست و جزئیاتی از آن منتشر نشده است.

سال خوب «کن» برای سینمای ایران



کتاب تصویر

کارگردان: ژان لوک گدار

یک فیلم عجیب و غریب دیگر از کارگردانی که زمانی جزو پایه گذاران موج نوی فرانسه بود و هنوز هم هر سال موج جدیدی با فیلم هایش ایجاد می کند. ژان لوک گدار نیازی به معرفی ندارد. کارگردانی که از ریسک و امتحان نمی ترسد فیلم جدیدش هم دوباره تجربه ای تازه است. ساختش نزدیک به دو سال طول کشیده، از زمانی که در یکی از کشورهای عربی اولین سکانس ها را کلید زده است. به تونس و خیلی از کشورهای عربی دیگر هم سر زده تا تصویری از جهان مدرن عربی نشان بدهد.

سال خوب «کن» برای سینمای ایران

گدار پیش از این به یک نشریه فرانسوی گفته بود که در فیلمش هیچ بازیگری جلوی دوربین نرفته است اما کاملا یک فیلم روایی و قصه گوست. داستانی که در پنج فصل روایت می شود. به قول خودش مانند انگشتان یک دست و هیچ چیزی به جز سکوت در آن نیست. خوشبختانه برخلاف فیلم های اخیرش مدت زمان کوتاهی دارد و فقط ۹۰ دقیقه است.


مرد سگی (داگمن)

کارگردان: ماتئو گارونه

این فیلمساز ایتالیایی سال ۲۰۱۲ برای اولین بار در جشنواره کن حضور پیدا کرد و برای فیلم «واقعیت» جایزه بزرگ جشنواره را برنده شد. از او احتمالا فیلم «داستان داستان ها» را به یاد می آورید که سال ۲۰۱۵ در جشنواره کن حضور داشت.فیلمی با داستان های تو در توی شبیه افسانه های پریان و کاملا فانتزی. ازت فیلم جدیدش اطلاعاتی در دسترس نیست اما با توجه به موفقیت هایش در جشنواره کن و سابقه ای که از او داریم کنجکاوی برانگیز است.

سال خوب «کن» برای سینمای ایران



خاکستر ناب ترین سپیدی است

کارگردان: ژیا ژانگکه

او یکی از چهره های مهم مربوط به نسل ششم سینمای چین است. این کارگردان و فیلمنامه نویس مولف و صاحب سبک، اغلب توانسته توجه منتقدان را به خودش جلب کند و از طرف آنها تحسین زیادی دریافت کند. او هم جزو کارگردانانی است که معمولا فیلم هایش در بخش مسابقه کن پذیرفته می شوند. این درام رمانتیک جدیدش، داستان عشق افسار گسیخته ای در طی سال های میان ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۷ است.

سال خوب «کن» برای سینمای ایران



بلک کلنزمن

کارگردان: اسپایک لی

برای خود من هنوز بهترین فیلم اسپایک لی «مالکوم ایکس» است. خیلی ها به «کار درست را را انجام بده» هم علاقه دارند. این نویسنده، بازیگر و کارگردان آمریکایی، این بار دست به اقتباس از روی کتابی زده به نام «کلنزمن سیاه» (بلک کلنزمن) نوشته ران استالورث. آدام درایور جوان سرشناس ترین بازیگر فیلم است. فیلم های لی غالبا درباره مسائل رنگین پوست ها و تبعیض نژادی، نقش رسانه در دوران معاصر و جرم و جنایت های شهری است، این فیلم آخرش هم یک درام بیوگرافیک جنایی است. ران استالورث، نویسنده کتاب در واقع داستان خودش را نوشته. او یک افسر پلیس در شهر کلورادو بوده که موفق می شود درون فرقه کوکلوکس کلان نفوذ کند و به عنوان یک نفوذی تبدیل به رئیس فرقه در آن بخش شود.

سال خوب «کن» برای سینمای ایران



جنگ سرد

کارگردان: پاول پاولیکوفسکی

تا چند سال پیش که با فیلم «ایدا» از لهستان در جشنواره کن و بعدتر در اسکار در بخش بهترین فیلم خارجی زبان حضور پیدا کرد، هنوز کسی او را نمی شناخت. سبک کارگردانی استیلیزه و کاراکترهای سرد و داستان مهیبش در آن فیلم درباره جنگ جهانی دوم خیلی ها را تحت تاثیر قرار داد. این بار اما این فیلمساز لهستانی فیلم دلنشین تر و آرام تری ساخته. یک داستان عاشقانه پرشور میان دو نفر که از دو خانواده کاملا متفاوت می آیند. در حقیقت به هیچ وجه به هم نمی خورند و بدشانسی آورده اند که به هم علاقه مند شده اند. این اتفاق در سال های دهه ۱۹۵۰ اتفاق می افتد، زمان یکه اوج ماجراهای جنگ سرد در لهستان، برلین، یوگسلاوی و پاریس است.

سال خوب «کن» برای سینمای ایران



فیلم های بخش نمایش ویژه

این ها مشهورترین اسامی بخش مسابقه اصلی کن امسال بودند اما در بخش نمایش های ویژه هم همیشه باید منتظر چند اسم جنجالی باشیم. چهره های مطرحی که امسال در بخش نمایش ویژه حضور دارند اینها هستند:

پاپ فرانسیس: مرد عمل

کارگردان: ویم وندرس

ویم وندرس، کارگردان مشهور آلمانی چند سالی می شود که میان فیلم های داستانی اش مستندهای مطرحی هم می سازد. آخرین شان «نمک زمین» بود. بعد از فیلم نه چندان موفق «مخفی سازی» (Submergence) که سال گذشته در افتتاحیه جشنواره تورنتو به نمایش در آمد امسال دوباره با یک مستند به کن آمده. فیلم دقیقا همان چیزی است که از نامش بر می آید. داستان پاپ فرانسیس و سفرهایش به دور دنیا برای کمک به آنهایی که نیاز دارند و دادن پیام امید این مستند قرار بوده یک جور سفر شخصی با پاپ فرانسیس باشد، نه لزوما مستندی اتوبیوگرافیک درباره او که قاعدتا وندرس برای متقاعد کردن او تا جلوی دوربین اش قرار بگیرد، زحمت زیادی کشیده است. محوریت فیلم درباره ایده های رهبر کاتولیک های جهان است.

سال خوب «کن» برای سینمای ایران



فیلم های بخش غیررقابتی

در این بخش اصولا فیلم های بزرگ هالیوودی از چهره های مهم به نمایش در می آیند. امسال دو فیلم در بخش غیررقابتی کن اکران می شوند.

سولو، داستانی از جنگ ستارگان

کارگردان: ران هاوارد

فیلم ران هاوارد یک وسترن فضایی است بر اساس همان کاراکترهایی که سال ها پیش جورج لوکاس آنها را خلق کرده است و فرانشیز موفق «جنگ ستارگان» را شکل داد. وودی هارانسون و امیلیا کلارک از بازیگران مطرح فیلم هستند. داستان فیلم بر محور هان سولوی جوان است و مواجهه آنها با لاندو ماجراهایی که در جهان تاریک جرم و جنایت زیرزمینی اتفاق می افتد. زمان یکه هان سولو شریکش چوباکا را تازه ملاقات می کند، برای طرفداران جنگ ستارگان طبعا اتفاق مهمی است. ران هاوارد جزو چهره های مورد علاقه کن نیست و به نظر می رسد بیشتر به خاطر اعتبار «جنگ ستارگان» فیلم در کن حضور پیدا کرده، فیلمی که قطعا جزو پرفروش های سال خواهد بود.

سال خوب «کن» برای سینمای ایران

غرق شدن یا شنا کردن (حمام بزرگ)

کارگردان: ژیل للوش

این یکی فیلم از اهمیت جهانی کمتری برخوردار است اما برای خود فرانسوی ها فیلم مهمی محسوب می شودو خب آنها همیشه در کن به سینمای خودشان هم اهمیت زیادی می دهند. ژیل للوش، جزو بازیگران مهم سینمای فرانسه است که چند سالی می شود فیلمسازی هم می کند. تنها چیزی که از فیلم مشخص شده این است که در ژانر کمدی است و بازیگر مشهورش هم ماتیو آمالریک است.

سال خوب «کن» برای سینمای ایران

ژیل للوش

[ad_2]

لینک منبع

ایستراگ (EASTER EGG) ها و اشارات فیلم "پلنگ سیاه" – بخش اول در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

ایستراگ  (EASTER EGG) ها و اشارات فیلم "پلنگ سیاه" – بخش اول

برای اولین بار در تاریخ سایت spidey.ir مجبور شدیم مقاله ایستراگ رو دو قسمتی کنیم (از بس این لامصب نکات ریز و درشت داره!) 

 

مقدمه: مثل تمامی فیلم های مارول «پلنگ سیاه» نیز پُر بود از اشارات مختلفی که پیدا کردن برخی از اون ها مانند پیدا کردن سوزنی در انبار کاه بود! قبل از دیدن فیلم و با قضاوت کردن از روی نمرات این فیلم می شد گفت که با فیلمی هنری و منتقد پسند طرف هستیم و این کمی من رو ترسوند که نکنه از منبعش یعنی دنیای کمیک فاصله قابل توجهی بگیره (مانند فیلم “شوالیه تاریکی”) اما این طور نبود و وفاداری به منبع اقتباس در این فیلم موج می زد و «رایان کوگلر» کاری کرد که دهان تمامی طرفداران و منتقدین باز بماند! فیلم پلنگ سیاه سرشار از اشارات سیاسی، سینمایی، نژادپرستانه و از همه مهم تر کمیکی هست. همین ترکیب باعث زیبایی بیش از پیش این فیلم شده، تعجب می کنم که برخی از منتقدین وفاداری در اقتباس و دور شدن از فضای کتاب های نغمهٔ آتش و یخ در فصل هفتم سریال تاج و تخت رو ایراد می دونن ولی وقتی نوبت به فیلم های کمیک بوکی می رسه کمیکی بودن اونها به ذائقه شون خوش نمیاد!(معلومه تا به حال کمیک بوکی نخونده اند و یا حداقل با این فضا آشنا نیستند.) در این مقاله به اشارات و ایستر اگ های این فیلم می پردازیم:

 

۵۸- حضور افتخاری ویل (Wale) و خواننده

در یک سوم ابتدایی فیلم بعد از پادشاه شدن تچالا، «ناکیا» و تچالا در حال قدم زدن در واکاندا بودند؛ اگر به پس زمینه و مردم واکاندا دقت کنیم، «وِیل» رپر معروف رو مشاهده می کنیم!

 

۵۷- جت واکاندایی

طراحی جت واکاندایی به ماسک های سنتی آفریقا اشاره داره! در کل سبک طراحی این فیلم به سبک «آفروفیوچریسم»(آفریقای سنتیِ مدرن شده!) انجام شده که تلفیقی از رسومات گذشته اونها و تکنولوژی و دنیای مدرن هستش!

 

۵۶- تتوی روی سر «اوکویه»

 تتوی روی سر «اوکویه»

در ابتدای فیلم وقتی تیچالا و «اوکویه» برای برگردوندن «ناکیا» به ماموریت رفته بودند؛ دیدیم که «اوکویه» در حال خلبانی هستش!

اگر به خالکوبی روی سر او توجه کنیم می بینیم که به کلاه خلبان های جت جنگی اشاره داره!(البته خط چشم های او هم مانند چشمان گربه کشیده شده که به گربه سان بودن پلنگ و گربه و نزدیکی این دو گروه اشاره داره!!!)

 

۵۵- اشاره به قبایل مختلف آفریقایی

 اشاره به قبایل مختلف آفریقایی

ظاهر قبایل اصلی واکاندا از قبیله «مرچانت» (بازرگانی) که لباسی سفید به تن داشتند به یکی از قبایل نیجریه یعنی «هوسا»(Hausa) اشاره داشت، قبیله بوردر (مرزی) که عبایی آبی به تن داشتند به قبیله های کشور لسوتو (واقع در جنوب آفریقا که هیچ مرز آبی نداره) اشاره می کرد(پتوهای پرنقش و نگار آبی که مثل عبا دورشون می بستند از لباس های محلی اونهاست!) همچنین زخم هایی که روی صورتشون دارند به قبیله ای در کشور اتیوپی (قبلا به حبشه معروف بوده! بلال حبشی رو که می شناسید؟، موذن صدر اسلام که از اسیران حبشه بوده!) یعنی قبیله «یوروبا» اشاره داشت، قبیله «ریور»(رودخانه) نیز به قبیله ای دیگر واقع در اتیوپی یعنی قبیله «درهٔ اومو»(Omo Valley) اشاره داره از رسم هاشون قرار دادن کاسه ای بزرگ در زیر لب هاشونه و از نظرشون هر چقدر لب دراز تر باشه باعث زیبایی بیشتر می شه(!!!!) و همچنین ظاهر «ناکیا» به قبیلهٔ «کارو» واقع در اتیوپی اشاره داره، قبیله «ماینینگ»(معدن کاو) که لباس قرمز به تن داشتند به قبیله هیمبا واقع در بیابان نامیب(کشور نامیبیا) اشاره داشت و در آخر خانواده سلطنتی بودند که لباسی بنفش و مشکی پوشیده بودند و به گیاه قلبی شکل و پلنگ سیاه اشاره داشتند!

 

۵۴- اشاره به کاپیتان آمریکای بعدی

اشاره به کاپیتان آمریکای بعدی

از ابتدای حضور باکی بارنز در MCU ما شاهد اشارات زیادی به کاپیتان آمریکا شدن او در آینده بودیم! مثلا در فیلم های کاپیتان آمریکا تعداد قابل توجهی سپر کاپیتان آمریکا رو بدست گرفته و به او کمک کرده!

در صحنه پس از تیتراژ فیلم، ما او را در حال درمان و ریکاوری دیدیم. رنگ لباسی که او بر تن داشت اشاره ای به کاپیتان آمریکا شدن او در دنیای کمیک داشت!

 

۵۳- اشاره به فداکاری استیو در نخستین انتقام جو

اشاره به فداکاری استیو در نخستین انتقام جو

در صحنه نجات انتحاری «کلا» توسط گروه «کیلمانگر»، وقتی نارنجکی به داخل دفتر بازجویی پرتاب شد؛ پلنگ سیاه سریعا روی اون پرید و جلوی انفجار رو گرفت! این صحنه به فیلم نخستین انتقام جو و جایی که سربازان رو با یک نارنجک امتحان کردند و استیو از خودگذشتگی کرد اشاره داشت.

 

۵۲- اشاره به پرچم جامعه برادری سیاه پوستان آفریقا (UNIA)

اشاره به پرچم جامعه برادری سیاه پوستان آفریقا (UNIA)

رنگ لباس تچالا، اوکویه و «ناکیا» در اون کازینو(این سه رنگ در اونجا منحصر به فرد بود!) به پرچم UNIA یا Pan-African که به نوعی اتحاد ملت سیاهان است، اشاره داشت!

 

۵۱- روابط فامیلی کیلمانگر و پلنگ سیاه

 روابط فامیلی کیلمانگر و پلنگ سیاه

ارتباط فامیلی تچالا و «انجِداکا»(کیلمانگر) به ارتباط فامیلی بازیگر این دو شخصیت در سریال “All My Children” که هردوشون فرزند خواندهٔ «اریکا کین» بودند، اشاره داشت.(در قسمت Reggie Montgomery)

 

۵۰- مدل موهای شاهزاده لیا

 مدل موهای شاهزاده لیا

در اولین صحنه ای که «شوری»، خواهر تچالا رو دیدیم؛ مدل موهایش ما رو یاد مدل موهای جالب و منحصر به فرد شاهزاده لیا در فیلم جنگ ستارگان انداخت.

 

۴۹- آرایش نظامی یونان باستان

 آرایش نظامی یونان باستان

در پایان فیلم جایی که «واکابی» و قبیلهٔ بوردر(مرزی) به همراهی کیلمانگر رفته بودند، از آرایش جنگی باستانی استفاده می کردند که به آرایش نظامی «فالانژ» اشاره داشت!

«فالانژ» نام نیروهای جنگی یونان باستان هستش. اونها پیاده نظام هایی بودند که از دو نیزه کوتاه (ژوبین) و بلند به همراه یک سپر بزرگ استفاده می کردند:

شیوه آرایشی آنها هم مستطیلی بود که در فیلم جنگ بی نهایت به صورت کامل این رو مشاهده کردیم!

 

۴۸- اشاره به فیگور معروف در فیلم های ابرقهرمانی

اشاره به فیگور معروف در فیلم های ابرقهرمانی

ژست و فیگوری که برای احترام در کشور واکاندا استفاده میشد به نوعی به فیگور های ابرقهرمانان در فیلم های “ولورین”، “زن شگفت انگیز” و “ددپول ۲” اشاره داشت!

 

۴۷- اشاره به «داعش»

 اشاره به «داعش»

در ابتدای فیلم زمانی که تچالا به ماموریتی برای بازگرداندن «ناکیا» رفته بود، گروهی از تروریست های شمال نیجریه رو دیدیم.

با توجه به ظاهر و پوشش این گروه میشد فهمید که این گروه همان گروه بوکو حرام در شمال نیجریه است. این گروه در سال ۲۰۱۵ با ابوبکر البغدادی بیعت کرد و به گروه داعش اضافه شد.

 

۴۶- «اوکلند»، مبدأ حزب پلنگ سیاه!

 «اوکلند»، مبدأ حزب پلنگ سیاه!

صحنه ابتدایی فیلم با فلش بکی از سال ۱۹۹۲ شروع شد؛ جایی که تیچاکا (پدر پلنگ سیاه) به دیدن برادرش در «اوکلند» واقع در کالیفرنیا رفته بود. اوکلند استعاره ای از محلی که رایان کوگلر در آن بزرگ شده بود، می باشد. جالب اینجاست که رایان کوگلر در فیلم های دیگرش مانند ایستگاه فروتویل به اوکلند اشارات مختلفی داشته.

اما اشاره جالب و اصلی این قسمت مربوط به حزب پلنگ سیاهه که دقیقا در همون سالی که پلنگ سیاه خلق شد وجود داره و شروع فیلم از اوکلند که محل تولد حزب پلنگ سیاه نیز هست اتفاقی نبوده!(در این مقاله کامل توضیح داده شده.) البته اولین پوستر فیلم شباهت غیرقابل انکاری با «هیوپی نیوتون» که روی اون تخت نشسته داره:

تاج و تخت پلنگ سیاه 

 

۴۵- جادویی بودن لباس پلنگ سیاه

جادویی بودن لباس پلنگ سیاه

در آزمایشگاه «شوری» پلنگ سیاه اولین بار لباس جدید خودش رو دید. یکی از قابلیت های این لباس این بود که انرژی جنبشی را جذب کرده و پس از ذخیره مقدار قابل توجهی از آن می توانست اون انرژی رو از خودش خارج کنه.

زمانی که لباس انرژی رو جذب می کرد، روی لباس عباراتی به زبان واکاندایی نقش می بست و شبیه وِرد بود. در دنیای کمیک، پلنگ سیاه لباسی داره که در مقابل حملات جادویی مقاومه (این مقاله رو بخونید):

 

 

۴۴- اشاره به فیلم جادوگر شهر آز سال ۱۹۳۹ (The Wizard of Oz)

 اشاره به فیلم جادوگر شهر آز سال ۱۹۳۹(The Wizard of Oz)

وقتی «اورت راس» بعد از درمان بهوش اومد، خیلی متعجب شده بود و از «شوری» پرسید اینجا واقعا واکانداست؟ و «شوری» به شوخی گفت:نه اینجا «کانزاس»ـه!

«کانزاس» به فیلم جادوگر شهر آز اشاره داره. در اون فیلم دوروتی دختر بچه ای بود که در کانزاس زندگی می کرد و طی طوفانی به آسمان و شهر آز پرتاب شد و به جادوگر خوب اون شهر کمک کرد! مانند اون فیلم، راس نیز به اهالی واکاندا کمک کرد تا جت های واکاندایی رو نابود کنند.

 

۴۳- اشاره به آینده «شوری»

اشاره به آینده «شوری»

در مبارزه پایانی «شوری» لباس پلنگ مانند با دستکش های پلنگی پوشیده بود! این نوع پوشش به پلنگ سیاه شدن او در دنیای کمیک اشاره داره.

در دنیای کمیک او برای مدتی به پلنگ سیاه تبدیل شده بود. در مقالهٔ ۱۵ حقیقتی که باید درباره پلنگ سیاه بدانید  این چنین می خوانیم:

وقتی تچالا در نیویورک و محله هلز کیچن بود ، خواهرش ، «شوری»  (Shuri)، به عنوان ملکه و پلنگ سیاه حکومت میکرد. البته این اتفاق قبل از عزیمت تچالا به نیویورک رخ داده بود. یعنی پس از وقایع رویداد “تهاجم مخفی” شاهد بودیم که «نورمن ازبورن» به ریاست سازمان “شیلد” رسید و “سلطنت تاریک” (Dark Reign) خودش را آغاز نمود. در همین موقع بود که تچالا مورد حمله «دکتر دووم» قرار گرفت و به کما رفت. و چون دیگر قادر نبود وظایف خودش را به عنوان پلنگ سیاه انجام دهد، قدرت هاش و عنوانش به خواهرش رسید. شوری اولین پلنگ سیاه مونث در تاریخ واکاندا بود (البته از بچه گی برای این عنوان تعلیم داده شده بود). او تا وقایع رویداد “جنگ های پنهان” حاکم واکاندا باقی ماند. تا اینکه نورمن آزبورن با “گروه توطئه گر” خودش به واکاندا حمله کرد و شوری را به دام انداخت.

 

۴۲- اشاره به دست مصنوعی «واکابی»

 اشاره به دست مصنوعی «واکابی»

در دنیای کمیک «واکابی» از حامیان سفت و سخت تاج و تخت واکاندا بود و برخلاف فیلم خیلی کم و به ندرت به خارجی ها اعتماد می کرد.او در دنیای کمیک یک دست مصنوعی داره. طراحی لباس او در فیلم به نوعی به مصنوعی بودن دست او در دنیای کمیک اشاره داره!

 

۴۱- «گریس جونز» خواننده کچل!

 «گریس جونز» خواننده کچل!

در فلش بک ابتدایی فیلم زمانی که تچاکا(پدر پلنگ سیاه) برای آشکار سازی خیانتی که برادرش به واکاندا کرده بود به آپارتمانشان در اوکلند اومده بود؛ جیمز (که بعدا معلوم شد همون «زوری» بوده) رو فرستاد تا درب آپارتمان رو باز کنه. در اینجا او گفت دوتا زن اومدن که شبیه «گریس جونر» هستند!

«گریس جونز» خواننده ای در دهه ۸۰ـه که ظاهری عجیب داشته و «دورامیلاژ»(محافظان پلنگ سیاه) به این خواننده در اون زمان شباهت داشته.

 

۴۰- الهام گرفتن از جیمز باند

 الهام گرفتن از جیمز باند

اگر از طرفداران جیمز باند و ۰۰۷ باشید می دونید که او یک دستیار با نام «کیو» داره که براش ماشین و وسایل جنگی جور می کنه! «شوری» خواهر پلنگ سیاه نیز به این شخصیت شباهت های زیادی داره!(همونی که «بن ویشاو» نقششو بازی می کنه!!!)

 

۳۹- اشاره به دیالوگ معروف تیچالا به نیمور

اشاره به دیالوگ معروف تیچالا به نیمور

همونطور که در این مقاله  اشاره شد، «نیمور» از دشمنان پلنگ سیاه بوده و اصلا هیچ دل خوشی از اون نداره و زمانی که گروه «ایلومناتی» تشکیل شد اصلا چشم دیدن او رو نداشت! حالا چی شد که کینه «نیمور» به دل پلنگ سیاه افتاد؟ وقتی «نیمور» هم قربانی و میزبان نیروی «فونیکس» شده بود از دست تچالا عصبانی شد چون به انتقام جویان پناه داده بود؛ اینجا بود که نیمور از کوره در رفت و واکاندا رو با آب یکسان کرد!

در فیلم جایی که بالاخره تچالا، «یولیسیس کلا»رو دستگیر کرد و می خواست به قولی که به «واکابی» داده عمل کنه و او رو بکشه تا انتقام پدر «واکابی» گرفته بشه؛ «کلا» گفت که بهش رحم کنه و تیچالا در جواب بهش گفت:”Every Breath you take is mercy from me” (هر نفسی که میکشی از روی لطف منه!) این جمله رو تیچالا به نیمور گفت و این اتفاق در کمیک های انتقام جویان و داستان Time Runs Out. اتفاق افتاده.(شماره ۲۲ از انتقام جویان جدید ژانویه سال ۲۰۱۵) جالب اینجاست که این اتفاق دقیقا قبل از حمله «بلک دورف» که اشاره به وقایع فیلم بعدی یعنی جنگ بینهایت داره!!!

(پ.ن:البته این اتفاق در دنیای سینمایی نخواهد افتاد! در مورد شماره ۳۶ کامل توضیح داده شده.)

 

۳۸- اشاره به آهنگ Wat is Love از “هاداوی”

 اشاره به آهنگ Wat is Love از "هاداوی"

موسیقی که «کلا» هنگام بازجویی زیر لب زمزمه می کرد، آهنگ “what is Love” بود که اثری از «هاداوی» بود!(امینم نیز در آهنگ “no Love” از این قطعه استفاده کرده)

 

۳۷- اشاره به شورش های لس آنجلس

اشاره به شورش های لس آنجلس

در فلش بک اول فیلم در تلویزیون خونهٔ عموی تچالا، داشت تصاویری زنده از شورش های سال ۱۹۹۲ در لس آنجلس پخش میشد!

این شورش زمانی آغاز شد که نواری از کتک خوردن یک سیاه پوست توسط ۴ پلیس سفید پوست پخش شد، اما دلیل اصلی این شورش تبرئه شدن این ۴ پلیس از زندان بود!

(پ.ن: برادر تچاکا هم بخاطر همین بی عدالتی ها انقدر شاکی بود.)

 

۳۶- واکاندا کجا بود؟

واکاندا کجا بود؟

در دفترچه پدر «کیلمانگر» مختصات واکاندا مشخص بود اما نکته اصلی که در این مختصات وجود داشت اشاره به محل مشخص شده در فیلم مردآهنی ۲ بود! اگر این مختصات رو در Google map وارد کنید دقیقا محلی که در فیلم مردآهنی مشخص شده بود می بینید!

اما نکته ی خیلی خیلی مهم اینه که این محل فاصله بسیار زیادی با «آتلانتیس» و اقیانوس اطلس داره!!! پس احتمال این که «نیمور» واکاندا رو با آب یکسان کنه بسیار کمه! (خداحافظ نیمورL)

 

۳۵- امپراتوری‌ای که خورشید در آن هرگز غروب نمی‌کند

 امپراتوری‌ای که خورشید در آن هرگز غروب نمی‌کند

جمله ای که «کیلمانگر» وقتی روی تخت پادشاهی نشست گفت یعنی « امپراتوری ای که خورشید در آن هرگز غروب نمیکند» جمله ای تاریخی است که در قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی به امپراتوری اسپانیا و در قرن ۱۹ میلادی به امپراتوری بریتانیا گفته میشد!

منظور «کیلمانگر» از این جمله کشورگشایی واکانداست و یعنی انقدر کشور بزرگ میشه که حداقل در یکی از مکان های اون خورشید هنوز در آسمان قرار داشته باشه!

(پ.ن: البته امروزه این جمله استعاره ای از آمریکا و ابرقدرت بودن اوست!)

 

۳۴- جوکر یا «کیلمانگر»؟ مسئله این است!

جوکر یا «کیلمانگر»؟ مسئله این است!

“شوالیه تاریکی” نولان! بله درست شنیدید! «کیلمانگر» و جوکر در طول فیلم شباهت های مختلفی به یکدیگر دارن! مثلا هر وقت حضور دارند صحنه فیلم کاملا در مشت این دو شخصیت درمیاد و قهرمان اصلی درش کمتر حرف می زنه و زوم میشه! یا مثلا وقتی «کیلمانگر» در مبارزه پیروز شد مثل جوکر به وصف وسخنرانی از پیروزی خودش برای بقیه پرداخت! و یا اون صحنه ای که «کیلمانگر» گیاهان قلبی شکل(که خیلی با ارزش بودند) رو به آتش کشید اشاره داشت به صحنهٔ معروفی که جوکر اون همه پول رو آتیش زد!!!! هدف این دو شخصیت در فیلم هاشون هم کاملا ملموس و قابل درک بود که همین باعث شد روش و ذهنیت ابرقهرمان فیلم در پایانش کاملا تغییر کنه و بهبود پیدا کنه!!!!

 

۳۳- ظلمی که در حق سیاه پوستان میشد

 ظلمی که در حق سیاه پوستان میشد

جملات زیبایی که «کیلمانگر» هنگام مرگش می زد اشاره داشت به ظلم هایی که در گذشته به سیاه پوستان میشده(پس از به قتل رساندن آنها به اقیانوس می انداختنشان!)

 

۳۲- اشاره به مکان «سنکتوم» های مختلف

اشاره به مکان «سنکتوم» های مختلف

زمانی که «واکابی» داشت برای کیلمانگر محل «سگ های جنگی» رو توضیح میداد، به سه محل اصلی اونها یعنی لندن، نیویورک و هنگ کونگ اشاره کرد!

این سه محل به سه «سنکتوم» (محل جادوگران برای محافظت از کره زمین) واقع در زمین اشاره داشت. (سنکتوم در واقع همان “سنکتوم سنکتوروم” هستش که در دنیای کمیک خانه دکتر استرنجه و در اینجا معرفی شده)

 

۳۱- «کنوبی» و «زوری»!

اوب وان کنبوی

اگر از طرفداران جنگ ستارگان باشید باید متوجه شباهت «زوری» و «کنوبی» می شدید! این دوریش سفید، کسانی هستند که واقعیتی رو درباره گذشتهٔ پدران قهرمانان پنهان می کرده و در آخر خودشون رو در راه قهرمان فیلم فدا می کنند!!!!!

 

۳۰- دست مصنوعی «کلا»

 دست مصنوعی «کلا»

دست مصنوعی «کلا» (Kalw) نیز اشاره ای بود به دست مصنوعی او در دنیای کمیک! با این تفاوت که انرژی صوتی ساطع نمی کنه. البته همین که «کلا» به موسیقی علاقه داره خودش اشاره ای به امواج صوتی بود که در دنیای کمیک روشون کار می کرد.

 

 

به زودی با قسمت دوم این مقاله در خدمت شما خواهیم بود … 

 

نویسنده: احمد فقیه

P.Constantine

All rights reserved © Spidey.ir 2018

   (هرگونه کپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مطالب مرتبط:

مطالب مرتبط:

نقد و بررسی فیلم پلنگ سیاه (BLACK PANTHER)

۱۵ قابلیت شگفت انگیز لباس پلنگ سیاه

 رتبه بندی قوی ترین فلزات در دنیای کمیک

۱۰ کمیک برتر “پلنگ سیاه” (BLACK PANTHER)

۱۵ حقیقتی که باید درباره پلنگ سیاه بدانید

معرفی پلنگ سیاه

معرفی ۱۰ دشمن برتر پلنگ سیاه (BLACK PANTHER)

اولین حضور پلنگ سیاه در دنیای کمیک

۱۰ شخصیت قدیمی کمیک بوک که هم نام کاراکترهای معروف مارول و دی سی هستند!

۲۰ وسیله نقلیه برتر در دنیای کمیک

۱۰ لباس برتر پلنگ سیاه

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

[ad_2]

لینک منبع

گِره؛ با این گروه طرفدار موسیقی راک می‌شوید (۲) در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

ماهنامه تجربه – سیامک قلی زاده: کنسرت های «گره» همواره با استقبال همراه است. این استقبال، پیامد کنار هم قرار گرفتن مجموعه ای از عناصر است. نخست این که هدف گره آنچنان که خودشان در این گفتگو شرح می دهند، رضایت مخاطب هنگام خروج از سالن است. دوما بهترین نوازنده ها و خواننده های ژانر خودشان هستند. بنابراین آنچه می نوازند، سطح کیف بالایی دارد. سوما کاور می کنند و بلدند از طیف اسکورپیونز تا متالیک چه فضایی را انتخاب کنند که مخاطب دوست داشته باشد.

برای مخاطب روی صحنه ایم

درباره فرآیند ساخت قطعات خودتان بگویید.

– شهروز گودرزی: ایده باید از یک جا آغاز شود. در فرآیند تمرین ممکن است تغییراتی به آن ایده بدهیم، اما ایده اصلی چندان دگرگون نمی شود. چهارچوبی داریم و کم کم آن را پرورش می دهیم. دو قطعه اول گره ساختارشان از طرف «هادی کیانی» تکمیل تر بودم چون هنوز نمی دانستم قطعات در فرآیند ساخت باید چه سروشکلی بگیرند؛ اما بعد صحبت کردیم تا برای این که قالب قطعات متغیرتر باشد و احساس همه مان هم در آن قرار بگیرد، از ایده شروع کردیم.

– محمد نیک: اگر ساده بخواهم بگویم، مثلا شهروز با من تماس گرفت و ایده ای را توضیح داد مثلا گفت ابتدای قطعه نیاز به ملودی بیس دارد یا جای دیگری از قطعه را با آندره درست می کند. ولی یک ایده کلی در ذهنش است که وسط می گذارد. کار گروهی به این شکل که هفت نفر بنشینند و بگویند حالا با هم یک قطعه بسازیم، شدنی نیست.

جایی گفته بودید که ابتدا قرار بود اسم گروه را «پل» بگذارید و ایده تان این بوده است که ارتباط بین مخاطب عام و خاص را حفظ کنید، فکر می کنید در قطعات خودتان این اتفاق می افتد؟

– شهروز گودرزی: سعی مان بر برقراری پل است اما این که بخواهیم پیش بینی کنیم بسیار سخت است. قطعات مان باید منتشر شوند و از بازخوردها بفهمیم که پل برقرار شده است یا نه.

– محمد نیک: حتما تجربه اش را داشته اید که مثلا آلبوم خوبی را با حال بد گوش کنید و چندان به شما نچسبد و برعکس، آلبوم بدی را با حال خوب گوش کنید و طرفدارش شوید. ما دوست داریم اول آن حال خوب را ایجاد کنیم، نمی خواهیم مردم آلبوم مان را با حال بد گوش کنند. نژاد ایرانی یک جوری است که اگر بگویید چیزی بد است، دیگر خیلی سخت می توان خوب بودنش را ثابت کرد.

برای مخاطب روی صحنه ایم

گروه های ایرانی که آثار خودشان را می سازند و شعرهای شان را به انگلیسی می خوانند، خیلی با این مسئله روبرو می شوند که تا چه اندازه خودشان هستند. در صحبت های تان بود که مثلا اگر سهیل را در یک گروه آمریکایی قرار بدهید، کارش هیچ فرقی با سایر اعضای گروه آمریکایی ندارد. این از طرفی ویژگی مثبتی است که سطح نوازندگی بالای سهیل را نشان می دهد و از طرفی هم ویژگی منفی این که سهیل تا چه اندازه خودش است را زیر سوال می برد.

– محمد نیک: من هم خودش را گفتم. مثلا برخی آدم ها را می گویند که خیلی خوش برخوردند اما با وارد شدن به زندگی شان، می بینید که این طور نیست. مثلا با رفتگر محله برخورد خوبی ندارد، اما با مدیرعاملش خوب است، من فکر می کنم باید استانداردی وجود داشته باشد که همانطور که با پدرت سلام و علیک می کنی، با بقال هم سلام و علیک داشته باشی. یعنی آدم باید طیفی داشته باشد و استانداردی را رعایت کند. این استاندارد را که رعایت کنیم، هر جای دنیا هم که برویم، آدم مؤدبی هستیم. منظور من این است که کاراکتری که سهیل دارد را اگر در گروه دیگری ببرید، باز با همین کاراکتر و همین سطح نوازندگی روبرو هستید.

بحث ما اینجاست که موسیقی شما تا چه اندازه هویت مشخص خودش را دارد. یعنی کسی که در آمریکاست و موسیقی شما را می شنود، آیا می فهمد که این موسیقی از تهران می آید یا نه؟

– سهیل زرین کلک: منظورتان فضاهای شرقی است؟

می تواند به اشکال مختلفی دربیاید. از فضاهای شرقی گرفته تا کلام فارسی و … منظور جنسی از موسیقی است که صدای همین محیطی را بدهد.

– سهیل زرین کلک: سوالی دارم… چه اهمیتی دارد که حتما صدای شرقی یا تهرانی و … بدهد؟

– محمد نیک: مگر «گُجیرا» (Gogira) صدای فرانسوی می دهد؟ یا اوپث مگر سوئدی صدا می دهد؟

بگذارید به شکل دیگری مطرح کنیم؛ اصلا یک گروه ایرانی چرا باید انگلیسی بخواند؟

– سهیل زرین کلک: چون استاندارد این موسیقی، زبان انگلیسی است. به همان دلیلی که اوپت سوئدی نمی خواند، یا نایت ویش (Nightwish) فنلاندی. من خودم تجربه کار موسیقی ترش متال با شعر فارسی را در سال ۲۰۰۵ دارم ولی خیلی وقت است که موافق این کار نیستم. الان بِیبی متالِ ژاپنی اش هم انگلیسی می خواند.

یعنی این که یک هویت ایرانی در موسیقی شما باشد برای تان مهم نیست؟

– سهیل زرین کلک: نه، به نظر من مهم نیست.

– محمد نیک: به نظر من مهم است که در موسیقی عناصری وجود داشته باشد که با بقیه انواع موسیقی فرق کند؛ مثل میراث (Myrath) یا اورفان لند (Orplhaned Land) اما یک نکته این است که لیبل های بزرگی پشت آن گروه هاست. نکته بعدی این است که مگر چند در میلیون این اتفاق می افتد؟

اتفاقا بیشتر همین مدل اتفاق افتاده است. یعنی حداقل در خاورمیانه، به علت نگاه اگزوتیکی که به این منطقه وجود دارد، از موسیقی گروه هایی مثل میراث بیشتر استقبال می شود.

– سهیل زرین کلک: به نظر من همین ویژگی اگزوتیک که می گویید، همین استفاده از هارمونیک مینور و فرجین دامینت و … الان نخ نماست. یعنی خود این کار الان کلیشه است که من چون ایرانی ام حتما ریفی بنویسم که فریجین دامینت باشد.

خب کاری که شما می کنید که بیشتر کلیشه است.

– سهیل زرین کلک: کار ما استاندارد است. کاری که دل مان می خواهد را انجام می دهیم. من شخصا در جهت خاصی کار نمین کنم که حتما شرقی یا غربی صدا بدهم. کما این که ممکن است ریفی بنویسم که صدای شرقی بدهد اما نباید قانون بگذارم که من شرقی ام و به زور چیزی را در موسیقی ام جای بدهم تا ایرانی بودنم مشخص شود.

– محمد نیک: به نظر من خیلی راه ها برای رسیدن به چنین مسئله ای وجود دارد. شما با تفکرت، یا با نوع لباست هم می توانی چنین کاری را انجام دهی.

– شهروز گودرزی: همین که می گویید یک گروه ایرانی، این خودش یک المان است. از همین جا می توانید شروع کنید و بسط اش دهید. الان نظرِ دو همگروهی با هم فرق می کند. ممکن است نتوان چنین چیزی را در گره پیاده کرد و گروه دیگری را برایش در نظر گرفت.

برای مخاطب روی صحنه ایم

بگذارید از منظر مشخص تری بگوییم. مثلا فرشید اعرابی در بافت موسیقی اش چندان عنصری از ایرانی بودن وجود ندارد، اما مثلا در صدا و کال و بسیاری از سولوها، برایش مسئله بوده است که کمی متفاوت باشد. او سعی می کند کنتراستی ایجاد کند که جذابیت داشته باشد. آیا چنین چیزی در گره به وجود می آید؟

– محمد نیک: ما کار را خیلی رها کرده ایم و باز گذاشته ایم، فرشید اعرابی این ذهنیت را دارد که چنین کاری بکنند. به نظر من موفق ترین کسی هم هست که توانسته است این کار را انجام دهد. اگر بخواهیم یک موسیقی متالِ به قول شما ایرانی را به شخص غیر ایرانی معرفی کنیم، به نظرم فرشید بهترین نمونه است اما یک مسئله را باید در نظر داشت. ما موسیقی را استفاده می کنیم که متعلق به ما نیست. این که به زور ماکارونی را در قرمه سبزی بریزیم چیزی نیست که ما به آن علاقه مند باشیم.

باز هم به همان چیزی که در ابتدای صحبت گفتیم بر می گردم. این موسیقی هنوز بچه کوچکی است که برای بزرگ شدنش باید زمان بگذرد. شما انتهای مسیر را می بینید. این بحث چند بخش دارد که من همه اش را می گویم و امیدوارم یکی از آنها پاسخ شما باشد: آیا من شخصا دغدغه چنین کاری را دارم؟ بله. آیا چنین تجربه هایی را داشته ام؟ بله. آیا تا الان در گره اتفاق افتاده است؟ خیر. آیا بعدا ممکن است این کار را انجام دهیم؟ معلوم نیست.

[ad_2]

لینک منبع

این فیلم های کره ای هم حرفی برای گفتن دارند در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

وب سایت همشهری شش و هفت – محمد صادق شایسته: برای ایرانی‌ها در یک دهه گذشته محصولات تلویزیونی کره جنوبی بسیار شناخته شده‌تر از آثار سینمایی آنها بوده است. سریال هایی مثل «جواهری در قصر» و «افسانه جومونگ» از محصولات موفق این کشور حسابی در ایران جریان ساز شدند و اقبال عمومی زیادی به دست آوردند، اما در زمینه سینما هم کره جنوبی قدمت زیادی دارد. در این مطلب به سراغ معرفی شش اثر از شش کارگردان سرشناس معاصر کره جنوبی رفته‌ایم. فیلم‌هایی که از طیف‌های مختلف فیلمسازی در این کشور انتخاب شده‌اند و توانسته‌اند نظر مخاطبان فراتر از کشور خودشان را به دست آورند.

قطاربوسان / TRIAN TO BUSAN

مقوله مردگان متحرک یا همان زامبی‌ها از آن دست موضوعاتی است که بیشتر متعلق به سینمای هالیوود و از اواخر دهه ۷۰میلادی ساخت فیلم براساس آن باب شد و تا امروز ده‌ها اثر با این محوریت ساخته شده است، اما امسال یک کارگردان جوان کره‌ای به نام سانگ هو یئون دست به کاری متفاوت در زمینه ساخت فیلم با محوریت زامبی‌ها زد‌. او در حالی که معمولا داستان این گونه موجودات در کوچه پس‌کوچه‌های شهر یا در دل شب اتفاق می‌افتد زامبی‌ها را سر ظهر داخل قطار سریع‌السیری برد که قرار است از شهر کوچکی راهی شهر بزرگ بوسان شود. قهرمان اصلی داستان مهندسی است به نام سئوک وو که به تازگی از همسرش طلاق گرفته‌است. او دختر کوچکی به نام سوآن دارد که قرار است او را برای دیدن مادرش به بوسان ببرد.

 

معرفی شش فیلم برتر شش کارگردان معاصر کره جنوبی 

 

فیلمی که سانگ هو یئون خلق کرده یک نقطه قوت مهم دیگر هم دارد و آن هم به چالش کشیدن اخلاق انسان‌ها در مواقع رو در رو شدن با خطر است. در فیلم او جز تعداد معدودی از آدم‌ها بیشتر افراد برای رها شدن از چنگ زامبی‌ها حاضر به قربانی کردن آدم‌های اطراف‌شان می‌شوند و او بی رحمانه مفهوم فداکاری بین آدم‌های امروزی را در فیلم خود به چالش می‌کشد. فیلم پایانی غافلگیرکننده و تراژیک دارد. دونگ یو، دانگ سئوک ما، یو می‌جونگ، سوآن کیم و ووشیک چوی بازیگران اصلی این فیلم هستند. در کارنامه کاری این کارگردان دو انیمیشن موفق «The King of Pigs» و «The Fake» هم دیده می‌شود.


خاطرات یک قتل / MEMORIES OF MURDER

شاید خیلی‌ها «زودیاک» به کارگردانی دیوید فینچر (محصول ۲۰۰۷) را بهترین فیلمی بدانند که تا به حال درباره قاتلان سریالی دستگیر نشده ساخته شده‌است، اما احتمالا اگر همان مخاطبان فیلم «خاطرات یک قتل» به کارگردانی جوون هو بونگ و محصول سال ۲۰۰۳ را ببینند دیگر با اطمینان از بهترین بودن «زودیاک» صحبت نمی کنند. این فیلم که براساس یک داستان واقعی است و اتفاقات آن در سال ۱۹۸۶ رخ می‌دهد از هر جهت فیلم بهتری نسبت به اثر فینچر است. ماجرا در یک شهر کوچک و در اوج درگیری‌های سیاسی کشور کره جنوبی اتفاق می‌افتد. جنازه دو زن زیبا که به شکل فجیعی به قتل رسیده‌اند کارآگاهان محلی شهر، کارآگاه پارک(کانگ هو سونگ) و کارگاه چو(روی‌ها کیم) را دچار دردسری اساسی می‌کنند.

 

معرفی شش فیلم برتر شش کارگردان معاصر کره جنوبی 

 


سه گانه انتقام / THE VENGEANCE TRIROGY

بدون شک پارک چان ووک یکی از بهترین کارگردانان معاصر کره‌ای است و سه گانه «انتقام» یکی از بهترین سه گانه‌های تاریخ سینما. این سه گانه با سه داستان و سه اسم متفاوت یکی از پیچیده‌ترین رفتارهای بشری یعنی انتقام را بررسی می‌کند. این سه فیلم به ترتیب «همدردی با آقای انتقام/Sympathy for Mr. Vengeance»، «رفیق قدیمی/ Oldboy»، «خانم انتقام/ Lady Vengeance» نام دارند که در سال‌های ۲۰۰۲، ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ ساخته شده‌اند. داستان «همدردی با آقای انتقام» حول یک خواهر و برادر می‌چرخد. خواهر نارسایی کلیه دارد و برای زنده ماندن باید هرچه سریع‌تر یک کلیه برایش پیدا کنند و برادر مادرزاد کر و لال است. آنها برای پیدا کردن کلیه به در بسته می‌خورند و تصمیم می‌گیرند دست به کار خطرناکی بزنند که نتیجه فاجعه باری به همراه دارد و باعث می‌شود پدری برای انتقام مرگ دخترش به سراغ آنها بیاید. در «رفیق قدیمی» مردی توسط یک ناشناس دزدیده شده و ۱۵ سال در یک اتاق حبس می‌شود. یک روز مرد بی آن که بداند چرا و چگونه از آن اتاق آزاد می‌شود و بلافاصله به دنبال پیدا کردن زن و بچه اش، دلیل این حبس ۱۵ ساله و انتقام از مقصر ماجرا می‌رود‌. در «خانم انتقام» هم که یانگ آئه لی بازیگر نقش یانگوم در آن بازی می‌کند ماجرای زنی روایت می‌شود که به جرم قتل یک بچه ۵ ساله ۱۳ سال به زندان می‌افتد و زمانی که بیرون می‌آید به سراغ گرفتن انتقام از کسانی می‌رود که مقصران اصلی مرگ پسر بچه بوده‌اند.

 

معرفی شش فیلم برتر شش کارگردان معاصر کره جنوبی 

 


یک روز سخت / A Hard Day

سئونگ هان کیم در چهارمین تجربه کارگردانی خود در سال ۲۰۱۴ به سراغ ساخت اثر مهیجی رفته که می‌توان آن را یکی از بهترین آثار اکشن پلیسی دو دهه اخیر سینمای کره جنوبی دانست. «یک روز سخت» داستان پلیسی به نام گان سو کو (سان کیون لی) است که مادرش به تازگی از دنیا رفته و او برای مراسم خداحافظی با مادرش پیش از دفن با سرعت سرسام آوری به سمت بیمارستان می‌رود که ناگهان در جاده‌ای خلوت با مردی به شدت تصادف می‌کند. گان سو کو وقتی از ماشین خود پیاده می‌شود متوجه می‌شود مرد مرده‌. او که از این اتفاق بسیار ترسیده جنازه را پشت ماشین خود می‌گذارد و به دنبال راهی می‌گردد که جنازه را سر به نیست کند. گان سو کو که از قضا پلیس رشوه گیری است در نهایت موفق می‌شود با روشی عجیب و منحصر به فرد جنازه را سر به نیست کند، اما در حالی که تصورش این است که همه چیز به خیر و خوشی تمام شده ناگهان یک نفر به او زنگ می‌زند و می‌گوید او را در لحظه تصادف ماشین دیده و اگر کاری را که می‌خواهد انجام ندهد به اداره پلیس می‌رود و او را لو خواهد داد.

 

معرفی شش فیلم برتر شش کارگردان معاصر کره جنوبی 

 


 ویلینگ / WAILING

بدون شک شرق آسیا در ساخت آثار ژانر وحشت تبحر فراوانی دارد. یک سری از آثار تاثیرگذار ساخته شده در این گونه سینمایی از سال‌های دور تا امروز متعلق به چین، ژاپن و کره جنوبی است که البته سهم ژاپنی‌ها به مراتب بیشتر است. با این حال فیلم سینمایی ویلینگ به کارگردانی هونگ جین نا که در سال ۲۰۱۶ ساخته شده یکی از بهترین آثار دو دهه اخیر سینمای وحشت در شرق آسیاست؛ فیلمی که به شکل هوشمندانه‌ای افسانه، سیاست و آداب و رسوم قدیمی کره‌ای‌ها را با هم مخلوط کرده و در قالب یک فیلم امروزی ارائه داده است. مهم‌ترین ویژگی این فیلم تلاش برای خلق ترس‌های عمیق و پرهیز از خونریزی و سلاخی زیاد برای ترسناک‌تر کردن فیلم است.

 

معرفی شش فیلم برتر شش کارگردان معاصر کره جنوبی 

 


بهار،تابستان،پاییز،زمستان…وبهار / SPRING,SUMMER,FALL,WINTER…AND SPRING

احتمالا جسته گریخته  واژه «کارما» به گوش‌تان خورده‌است؛ یک باور به خصوص در بین بودایی‌ها . طبق این باور انسان در این دنیا هر عملی که انجام دهد قطعا اثر آن در طول زندگی شخص به او بر‌می‌گردد. فیلم « بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار» به کارگردانی کیم‌کی دوک داستانی بر مبنای همین  باور ساخته است. فیلم‌های کیم کی دوک برخلاف بسیاری از فیلمسازان دیگر معاصر کره جنوبی چندان بر پایه دیالوگ نمی چرخند و او بیشتر انرژی و هنر خود را صرف خلق تصاویر و توجه به وجوه بصری فیلم‌هایش می‌کند که شاید دلیل اصلی‌اش عمیق‌تر نشان دادن احساسات درونی شخصیت‌ها و همراه کردن مخاطب با درون ذهن کاراکترهای اصلی فیلم‌هایش باشد.

 

معرفی شش فیلم برتر شش کارگردان معاصر کره جنوبی 

اخبار مرتبط

به این پست امتیاز دهید.

امتیاز به آهنگ

[ad_2]

لینک منبع

بهترین انیمیشن‌های کوتاه تاریخ (۲۲) در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

برترین ها – احسان درخشنده:

شناسنامه‌ی اثر

نام اصلی: La Luna
کشور تولیدکننده:‌ آمریکا
شرکت تولیدکننده: والت دیزنی پیکچرز (Walt Disney Pictures) / پیکسار انیمیشن استودیوز (Pixar Animation Studios)
کارگردان: انریکو کاساروزا (Enrico Casarosa)
سال تولید: ۲۰۱۱ میلادی
مدت زمان: ۷ دقیقه
ژانر: خانوادگی

انیمیشن کوتاه «ماه»

خلاصه داستان

پسری کوچک، به همراه پدر و پدربزرگش عازم انجام کاری می‌شود که نسل اندر نسل انجام آن وظیفه‌ی همین خانواده بوده است؛ کاری عجیب، غیرمنتظره و فراتصور که به نوعی با ماه و ستاره‌ها در ارتباط است. چنانچه قصد دارید بیشتر پیرامون جزییات این کار شگفت‌انگیز بدانید، باید حتماً انیمیشن کوتاه «ماه» را تماشا کنید.

افتخارات شاخص

– نامزد کسب جایزه‌ از «مراسم اسکار» (Academy Awards) در بخش «بهترین انیمیشن کوتاه» / سال ۲۰۱۲ میلادی
– نامزد کسب «جایزه آنی» (Annie Award) در بخش «بهترین انیمیشن کوتاه» / سال ۲۰۱۲ میلادی

درباره‌ی اثر

انیمیشن کوتاه «ماه»، در بین محصولات مشترک «پیکسار» و «دیزنی»‌، جزو آثاری است که نسبت به سایرین کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ البته این کمبود توجه به هیچ وجه دلیلی بر ضعیف بودن این اثر نیست. اتفاقاً کاملا برعکس، انیمیشن «ماه»، چه از لحاظ سوژه و چه از لحاظ گرافیکی، اثری زیبا و شایسته‌ی عنایت است.

بحث پیرامون این انیمیشن را از نام نسبتاً غیرمتعارف آن آغاز کنیم. «La Luna» عنوان اصلی انیمیشن کوتاه «ماه» است؛ این عبارت، اصالتاً به زبان ایتالیایی است و معنا و مفهوم آن همان واژه‌ی «ماه» است. برای اینکه چرا نام یک انیمیشن آمریکایی به زبان ایتالیایی برگزیده شده دلایل متعددی می‌توان ذکر کرد که در ادامه به عمده‌ترینِ آن‌ها اشاره می‌کنیم.

دلیل اول می‌تواند این باشد که کارگردان اثر، یعنی «انریکو کاساروزا»،‌ اصالتاً ایتالیایی است. دومین دلیلِ اصلی هم را هم می‌توان مرتبط با سناریوی داستان دانست. طبق خلاصه داستانی که از این انیمیشن در رسانه‌های مختلف و معتبر منتشر شده، شخصیت‌های محوری داستان، هویتی ایتالیایی دارند. شخصیت اصلی که همان پسر بچه‌ است، نامش «بامبینو»‌ (Bambino) می‌باشد و اصالتاً اهل شهر «جِنُوا» (یکی از شهرهای معروف ایتالیا) است.

از نام انیمیشن که بگذریم، بهتر است اشاره‌ای هم به داستان و ساختار اثر داشته باشیم. «ماه» از سوژه‌ای بِکر، تخیلی و خلاقانه برخوردار است؛ سوژه‌ای رؤیاگونه و فراتصور که مخاطب را تا انتهای کار مشتاق و منتظر نگه می‌دارد تا از پایان غیرمنتظر‌ه‌ی ماجرا سر در آورد. برای اینکه داستانِ اثر لو نرود و جذابیت کشف ماجرا برای تماشاچیان حفظ شود، از پرداختن به جزییات داستان صرف نظر کرده و فقط به ذکر همین مقدار اکتفا می‌کنیم که محتوای داستانی انیمیشن،‌ اشاره‌ای جالب به وضعیت رؤیت ماه در آسمان دارد.

شخصیت‌های انیمیشن ماه،‌ همگی جذاب، دوست‌داشتنی و شیرین هستند. ارتباط سه شخصیت محوری که از لحاظ فامیلی دارای نسبت پسر، پدر و پدربزرگ هستند بسیار بامزه و مطلوب از کار در آمده است. تعدادی شوخی نیز در انیمیشن مورد استفاده قرار گرفته که وجودشان انصافاً خالی از لطف نیست.

از بحث محتوایی که فاصله بگیریم، از لحاظ بصری و گرافیکی، طبق معمولِ سایر آثار مشترک دیزنی و پیکسار، ایراد خاصی به کار نمی‌توان وارد کرد. در انیمیشن «ماه»، جلوه‌های نوری و طراحی شخصیت‌ها بسیار زیبا و درخشان است اما از لحاظ توجه به جزییاتِ بصریِ محیط‌ها و فضاها، شاید بتوان این اثر را در مقایسه با سایر آثار پیکسار، کمی ساده‌تر و پیش پا افتاده‌تر دانست. با این حال، باید اذعان کرد که سادگی طراحی فضاها، خوشبختانه لطمه‌ی چندانی به اثر نزده و با توجه به سوژه‌ی تخیلی و رؤیاپردازانه‌ی انیمیشن، خیلی توی ذوق نمی‌زند. شاید یکی از علل سادگی طراحی‌های محیطی، اقتضائات داستانیِ انیمیشن «ماه»‌ باشد، چون از لحاظ پتانسیل نیروی انسانی و امکانات فنی،‌ قطعاً دو کمپانی پیکسار و دیزنی با محدودیت خاصی مواجه نیستند که نتوانند جزییات بیشتر را در اثر لحاظ کنند.

نکته‌ی دیگری که در مورد انیمیشن «ماه» می‌توان به آن اشاره کرد، زبانی است که شخصیت‌های اثر به آن صحبت می‌کنند. در برخورد اول، شاید به نظر برسد که شخصیت‌ها با هم به زبانی خارجی صحبت می‌کنند ولی باید اشاره کرد که زبان مورد استفاده در انیمیشن، زبانی کاملاً ساختگی و بی‌معنا است؛ بنابراین، زیاد به دنبال معنای اصواتی که از دهان شخصیت‌ها خارج می‌شود نباشید.

روی هم رفته، با در نظر گرفتن جمیع جهات،‌ انیمیشن کوتاه «ماه» را می‌توان اثری برجسته و قابل اعتنا دانست؛ اثری که در مراسم اسکار سال ۲۰۱۲، حتی نامزد کسب جایزه‌ هم شد ولی این رقابت را به انیمیشنی موسوم به «کتاب‌های پرنده آقای موریس لِسمور» (The Fantastic Flying Books of Mr. Morris Lessmore) واگذار کرد.

در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید

انیمیشن کوتاه «ماه»

[ad_2]

لینک منبع

۱۰ نسخه عجیب و غریب از کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک ! در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

10 نسخه عجیب و غریب از کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک !

این مقاله به مناسبت اکران “جنگ بینهایت” و حضور شخصیت “کاپیتان آمریکا” در این فیلم تقدیم شما میشود. منتظر مقالات بعدی هم باشید …

با نسخه های دیگر کاپیتان آمریکا در دنیاها و زمان های مختلف آشنا شوید!

(برای آشنایی بیشتر با شخصیت کاپیتان آمریکا این مقاله و برای آشنایی با داستان برتر او این مقاله را مطالعه کنید).

 

۱۰- دانیله کیج (Danielle Cage)

 دانیله کیج (Danielle Cage)

در بسیاری از آینده های احتمالی دنیای مارول شاهد بوده ایم که فرزندان قهرمانان فعلی این شرکت به قهرمان تبدیل شده اند. به طور مثال دیده شده که فرزندان «استیو راجرز» یعنی «جیمز راجرز» و «امریکن دریم» (American Dream) به جانشین او تبدیل شده اند. اما در دنیای شماره ۱۵۰۶۱ مارول دیدیم که دختر «لوک کیج» و «جسیکا جونز» به نام «دانیله کیج» بزرگ شده و تبدیل شده به کاپیتان آمریکای دنیای خودش! او قدرت های پدر و مادر خودش رو داشت. سپری هم داشت که به دستورات کلامی او گوش میداد. او همچنین عضو گروه اونجرز دنیای خودشه که اسمش هست A.V.E.N.G.E.R.S. Initiative. با نسخه آینده «الترون» هم جنگیده و دشمن اصلیش هم «اسکال طلایی» (Golden Skull) نام دارد!

گلدن اسکال - golden skull

سرگذشت «اسکال طلایی» در هاله ای از ابهام است ولی حتما یه ربطی به «رد اسکال» داره دیگه!

 

۹- کاپیتان آمریکای عصر ایکس (Age of X Captain America)

کاپیتان آمریکای عصر ایکس (Age of X Captain America)

“عصر ایکس” (Age of X) به دنیای شماره ۱۱۳۲۶ مارول اطلاق میشه که در آن نسل جهش یافته (Mutant) ها تقریبا منقرض شده و هر جهش یافته ای هم که پیدا بشه مورد شکنجه و قتل قرار میگیره چون در این دنیا یک دختر جهش یافته باعث مرگ و تخریب خیلی ها شده . متاسفانه گروه اونجرز هم جهش یافته ها رو شکار میکنند. رهبر این گروه کاپیتان آمریکا بود. از دیگر اعضای گروه میتوان به «زن نامرئی» و «آیرون من» اشاره کرد (همانطور که در این مقاله گفتم آیرون من این دنیا مبتلا به یک بیماری خاص شده که باعث شده برای همیشه به زره خودش پیوند بخوره! او هیچ وقت نمیتونه زره رو دربیاره . ضمن اینکه زره داره ذره ذره گوشت بدنش رو تخریب میکنه!). ماموریت آخر کاپیتان آمریکا و گروهش این بود که عده ای از کودکان جهش یافته را نابود کنند ولی ناگهان به خودش میاد و متوجه اشتباه خودش میشه و از هم تیمی های خودش میخواد تا به کودکان کمک کنند ولی در نهایت در مبارزه با «هالک» کشته میشه.

 

۸- کاپیتان آمریکای جنگ انقلاب (Revolutionary War Captain America)

 کاپیتان آمریکای جنگ انقلاب (Revolutionary War Captain America)

کاپیتان استیون راجرز یک سرباز در دوران جنگ های استقلال آمریکا در قرن ۱۸ میلادی بود که در کنار دوستان خودش به نام «والاس ورثینگنتون» و «یولیسس بلاد استون» با استعمارگران انگلیسی و همچنین گروهی خبیث به نام “باشگاه آتش جهنمی” (Hellfire Club) میجنگید. او در نهایت یک افسر انگلیسی به نام «ویلیام توری» را در یک دوئل کشت به پیروزی انقلابیون در جنگ های استقلال آمریکا کمک کرد. گفته میشه او جد «استیو راجرز» است و لباسش هم احتمالا الهام بخش لباس کاپیتان آمریکایی که ما میشناسیم بوده.

 

۷- ابرسرباز (Super Soldier)

ابر سرباز - سوپر سولجر

تقریبا در اواخر دهه ۹۰ میلادی مارول و دی سی کمیک جذاب، موفق و پرفروشی به صورت متشرک چاپ کردند به نام Marvel Vs. Dc که خوشبختانه اینجا تو سایتمون ترجمه هم شده است. سپس به صورت انشعابی کمیک هایی چاپ شد تحت عنوان “امالگام” (Amalgam) که در آن شخصیت های مارول و دی سی با هم ترکیب شده بودند! (دنیای امالگام در مارول، دنیای شماره ۹۶۰۲ نام داره) برخی از آنها بسیار جالب بودند. مثل Dark Claw که ترکیبی از ولورین و بتمن بود یا «ابرسرباز» (Super Soldier) که ترکیبی از سوپرمن و کاپیتان آمریکا بود! ابرسرباز سرگذشت و اریجین جالبی هم داشت: یک موشک فضایی در سال ۱۹۳۸ در آمریکا فرود آمد در حالی که کسی نمیدانست از کجا آمده. بعد دانشمندان نمونه های سلولی از داخل جسدی که داخل موشک بود برداشتند و به فرمولی برای خلق ابرسربازان دست یافتند تا در جنگ جهانی بهشون کمک کنه. این فرمول به داوطلبی تزریق شد که اسمش بود کلارک کنت! و بدین ترتیب قهرمانی میهن پرست خلق شد که هم خصوصیات کاپیتان آمریکا را داشت و هم سوپرمن را!

 

۶- کاپیتان آمریکای جهش یافته (Mutant Captain America)

 کاپیتان آمریکای جهش یافته (Mutant Captain America)

در دنیای شماره ۱۲۹۸ مارول شاهد بودیم که استیو راجرز در حمله روبات های «سنتینل» کشته شده. بنابراین جهش یافته ای بی نام و نشان جانشین او شده. او سپس به گروهی موسوم به Six ملحق میشه که در واقع گروه دارکی از “مردان ایکس” بود و مثلا یک «استورم» خون آشام داشت! آنها با سازمان “شیلد” مبارزه میکردند چون بر علیه جهش یافته ها فعالیت میکرد. او بسیار قدرتمند بود و علاوه بر زور بازو و چابکی زیاد، میتونست حجم خودش رو افزایش بده، تله پاتی بکنه، میدان های محافظتی ایجاد کنه و … خلاصه اینکه تقریبا شکست ناپذیر بود! همین قدرت ها هم در نهایت روی مغزش تاثیر گذاشت و باعث شد دیوانه بشه.

 

۵- کاپیتان آمریکای سال ۱۶۰۲

 کاپیتان آمریکای سال 1602

“۱۶۰۲” در واقع نام کمیکی معرکه و باحال به قلم نویسنده برجسته دنیای کمیک یعنی «نیل گیمن» است که در انگلستان اوایل قرن ۱۷ میلادی رخ میداد! در این دنیا کاپیتان آمریکا یک بومی آمریکایی به نام «روژاز» (Rojahz) بود که به محافظ دختری به نام «ویرجینیا در» (Virginia Dare) تبدیل شد و البته موهای طلایی هم داشت! (ویرجینیا در واقع اولین دختر انگلیسی تبار است که در قاره آمریکا متولد شد . او در دنیای مارول میتونست خودش رو به شکل حیوانات مختلف دربیاره) اما در واقع روژاز کسی بود که از آینده به این زمان آمده بود . در این آینده «کیل گریو» ملقب به «مرد بنفش» از قدرت های خودش استفاده کرده بود تا به صورت مادام العمر رئیس جمهور بشه. او سپس قهرمانان را از سر راه خودش برداشت و کاپیتان آمریکا را نیز به گذشته فرستاد. ولی حضور کاپیتان آمریکا در سال ۱۶۰۲ تناقض زمانی محسوب میشد و ممکن بود دنیا رو نابود کنه. در نهایت «ویرجینیا در» او را به زمان خودش برگرداند.

(برای آشنایی با مرد عنکبوتی و مرد آهنی ۱۶۰۲، این مقاله و این مقاله رو بخونید)

 

۴- کاپیتان آمریکای آهنی!

 کاپیتان آمریکای آهنی!

این کاپیتان آمریکا به کاپیتان آمریکای “بولت پوینتس” (Bullet Points) هم معروف است چون در کمیک Bullet Points که ۵ قسمت داشت و سال ۲۰۰۶ چاپ شد، خلق شد. داستان این کمیک در دنیای شماره ۷۰۱۰۵ جریان داشت. در این کمیک جالب، جای خیلی از شخصیت ها و قهرمانان معروف مارول با هم عوض شد! به طور مثال پیتر پارکر را میبینیم که داره در اطراف محل آزمایش بمب گاما پرسه میزنه. اشعه گاما بهش اصابت میکنه و هالک میشه! سپس دکتر بروس بنر که داره سعی میکنه پیتر را مداوا کنه توسط یک عنکبوت آغشته به اشعه گاما گزیده و تبدیل میشه به اسپایدرمن! همچنین به خاطر قتل دانشمندی که تونسته بود سرم ابرسرباز را درست کنه (به دست جاسوس های نازی)، دولت آمریکا پروژه Rebirth را لغو میکنه و به جای آن پروژه iron Man را راه میندازه . سپس استیو راجرز جوان به طور دائمی با زره آهنی خودش پیوند میخوره و میشه مرد آهنی این دنیا! او از «رید ریچاردز» این دنیا (که قدرت مافوق بشری نداره) کمک میگیره تا از نظر فنی بهش کمک کنه و سپس به متفقین کمک میکنه تا در جنگ جهانی دوم بر علیه نازی ها پیروز بشوند.

 

۳- کاپیتان آمریکای سال ۲۰۹۹

 کاپیتان آمریکای سال 2099

در دهه ۹۰ میلادی مارول کمیک های جالبی چاپ میکرد به نام ۲۰۹۹ که در آینده اتفاق می افتادند. اولین و مهم ترین و ماندگارترین شخصیت های سال ۲۰۹۹ کسی نیست جز «میگل اهارا» ملقب به مرد عنکبوتی ۲۰۹۹ (ما اینجا کمیک های او را ترجمه کرده ایم). ما چندین کاپیتان آمریکا در سال ۲۰۹۹ داشته ایم. اولین آنها کلونی بود از استیو راجرز که خلق شد تا «دووم ۲۰۹۹» را که رئیس جمهور آمریکا شده بود را شکست دهد. او نسبتا زود کشته شد. سپس در کمیک ۲۰۹۹: Manifest Destiny ، کاپیتان آمریکای واقعی در داخل یخ بزرگی پیدا شد. وقتی هم که بیرون آمد چکش ثور را بر دست گرفت و نسل جدیدی از گروه اونجرز را تشکیل داد. اما در کمیک بوک “جنگ های پنهان ۲۰۹۹” (که سایت ما خوشبختانه اینجا به طور کامل ترجمه اش کرده) خانمی را دیدیم به نام «روبرتا مندز» که بعد از اینکه سرم ابرسرباز بهش تزریق شد به کاپیتان آمریکای دنیای خودش تبدیل شد. او بخشی از گروه سازمانی به نام “الکمکس” بود که بهش میگفتند: Alchemax Avengers. او سپس با گروه “مدافعین ۲۰۹۹” همکاری کرد تا با «بارون موردو» مقابله کنند. بعدشم به دنیای اصلی مارول سفر کرد. بعد از اون هم برای «میگل اهارا» (مرد عنکبوتی ۲۰۹۹) کار کرده.

 

۲- کاپیتان آمریکای دنیای ایکس (Earth X Captain America)

کاپیتان آمریکای دنیای ایکس (Earth X Captain America)

“دنیای ایکس” (Earth X) نام داستان و کمیک معروفی است که چند سال پیش توسط طراح برجسته «الکس راس» برای مارول خلق شد و در آن آینده ای را میبینیم که هر کسی دارای نیروی فوق بشری است (به خاطر یک ویروس). در این دنیا کاپیتان آمریکا ۱۰۰ سالشه ولی همچنان آمادگی بدنی خوبی داره. او خیلی درب و داغون شده (حرف A مثل یک زخم روی پیشانی او حک شده) گفته میشه «رد اسکال» نامزد سابقش رو کشته بود و به همین خاطر استیو راجرز هم رد اسکال را میکشه و اونجرز رو ترک میکنه چون حس میکنه دیگه لیاقت رهبری گروه رو نداره. ولی بعدش دوباره به عرصه برمیگرده تا کودکی که اسمش هست «اسکال» و قدرت های تله پاتیک قدرتمندی داره رو شکست بده. در سری Paradise X هم دیدیم که به صورت یک فرشته آبی رنگ در آمده!

 

۱- کاپیتان آمریکای گرگینه (Werewolf Captain America)

 کاپیتان آمریکای گرگینه (Werewolf Captain America)

یکی از معروف ترین داستان های کاپیتان آمریکا در دهه ۹۰ میلادی مربوط به قضیه تبدیل شدن او به یک “گرگینه” (werewolf) میشد که شروعش از شماره ۴۰۲ کمیک Captain America بود که سال ۱۹۹۲ چاپ شد. او در این داستان به دست خبیثی به نام «نایت شید» (Nightshade) اسیر و سپس سرمی بهش تزریق شد که تبدیلش کرد به یک گرگینه و بهش لقب Cap Wolf داده شد! اما بعد از چند شماره دوباره به حالت قبلی خودش بازگشت. ولی سپس در سال ۲۰۱۲ و در شماره ۳۳ از کمیک Secret Avengers ، دنیایی را دیدیم به نام دنیای شماره ۶۶۶ که در آن کاپیتان آمریکا همچنان یک گرگینه است و همچنین عضو گروهی به نام “انتقام جویان نامردگان” (Avengers of the Undead). در این گروه یک ولورین خون آشام به همراه یک مجازاتگر فرانکشتاینی و ثور مومیایی حضور داشتند!

انتقام جویان نامردگان

سپس هاکای به همراه Beast و کاپیتان بریتانیا به این دنیا سفر کردند تا به دنبال “گوی فال اموات” (Orb of Necromancy) بگردند و مجبور شدند با انتقام جویان نامردگان مبارزه کنند!

 

 

مهدی ترابی مهربانی

 All rights reserved © Spidey.ir 2018

(هرگونه کپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مطالب مرتبط:

معرفی شخصیت: جانشینان کاپیتان آمریکا

۱۰ نسخه عجیب و غریب از سوپرمن در دنیای کمیک!

۱۰ نسخه عجیب و غریب از هالک در دنیای کمیک !

۵ ورژن عجیب برتر بتمن!

۱۰ نسخه عجیب و غریب از پانیشر در دنیای کمیک !

۱۰ نسخه عجیب و غریب از ثور در دنیای کمیک !

۱۰ نسخه عجیب و غریب از مرد آهنی در دنیای کمیک !

اولین حضور کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم

۱۰ کمیک برتر کاپیتان آمریکا (CAPTAIN AMERICA)

معرفی ۱۰ دشمن برتر کاپیتان آمریکا (CAPTAIN AMERICA)

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

[ad_2]

لینک منبع