آهنگ جدید

دانلود آهنگ جدید سروش بانیانی بنام عاشق پرواز با بالاترین کیفیت

آهنگ جدید سروش بانیانی بنام عاشق پرواز

دانلود آهنگ جدید علی ستوده بنام جمعه های انتظار با بالاترین کیفیت

آهنگ جدید علی ستوده بنام جمعه های انتظار

اینا مضحک ترین و غیر قابل باور ترین Origin های دنیای کمیک بوک های ابرقهرمانی هستند!

مقدمه: سوپرهیروها معروف هستند به داشتن منشا یا origin. اریجین یعنی نحوه به دست آوردن نیروهای فوق بشری توسط یک انسان عادی و تبدیل شدن او به یک ابرقهرمان یا ابرشرور. گفته میشود یک اریجین خوب میتواند تضمین کننده موفقیت شخصیت کمیک بوکی باشد. قبلا استاد ترابی در این مقاله ۱۰ اریجین برتر دنیای کمیک رو معرفی کرده بود. ولی الان سایت what culture مقاله ای تحت عنوان ۱۱ اوریجین مضحک دنیای کمیک منتشر کرده که البته من برای اینکه این مقاله Top 10 بشه، شماره ۱۱ آن را حذف کردم. شما میتونید اصل مقاله را اینجا به زبان انگلیسی بخوانید.

توجه: شاید برخی از این شخصیت های در این مقاله در جاهای دیگر مثل دنیای کارتون و سینما و تلویزیون اریجین بهتری پیدا کرده باشند ولی این مقاله فقط روی دنیای کمیک تمرکز میکند. به خاطر همینه که اسم این مقاله هست “۱۰ اوریجین احمقانه دنیای کمیک!”

 

۱۰- فلش (The Flash)

هر کدوم از نسخه های مختلف فلش رو که خوب بهش دقت کنید متوجه میشید اریجین خیلی مسخره ای دارند. به طور مثال «جی گریک» که اولین فلش بود. او وقتی داشت در ازمایشگاه کار میکرد خوابش برد و به طور تصادفی بخار آب سنگین استنشاق کرد. این اریجین اونقدر احمقانه بود که سالها بعد نویسندگان دی سی او را کاملا حذف کرده و فلش جدیدی به نام «بری الن» معرفی کردند. ولی اریجین بری هم به همون اندازه بیخود و غیر قابل باور بود! او یک متخصص تحقیق در قتل های مشکوک بود که میگفتند خیلی کند و مقرراتی عمل میکنه. یک شب که بری داره محل کارش رو ترک میکنه یک صاعقه از پنجره میاد تو و میخوره به کابینت مواد شیمیایی که بری داشته به طور اتفاقی از کنارشون رد میشده!!! ببینید این اتفاق چقدر بعیده که رخ بده. بعدش؟ هیچی دیگه … بری به سرعت فوق بشری دست پیدا میکنه! ولی انصافا چه ربطی داشت آخه؟! بیخود نیست تو سریال فلش اریجین بری الن رو تغییر دادن …

 

۹- کید فلش (Kid Flash)

اون دو تا اریجین فلش براتون به قدر کافی مسخره نبود؟ پس بزارید اریجین «کید فلش« رو براتون بگم! «والی وست» برادر زاده دوست دختر بری الن بود . او یک شب به بری در آزمایشگاه پلیس سر زد و دقیقا همون اتفاقی که برای بری افتاد و به فلش تبدیل شد، برای والی هم رخ داد!!! خیلی عجیبه نه؟

او قدرتهاش درست عین بری الن بود و فقط یک لباس سایز کوچکتر برای خودش برداشت و شد «کید فلش»! واقعا حتی در دنیای کمیک چطور ممکنه یک اتفاق واقعا بعید و غیر ممکن اتفاق بیفته، اونم دوبار عین هم؟؟؟؟

 

۸- پسر غلتان (Bouncing Boy)

«پسر غلتان» از اون شخصیت های بیخود دی سی هستش که سال ۱۹۶۱ و توسط خالق سوپرمن در کمیک های Action Comics خلق شد. او «چاک تین» نام داره و به عنوان پیک در متروپلیس کار میکرد. اولین محموله اش هم این بود که یک سرم کش سان را که داخل یک بطری در باز ریخته شده بود را به آدرسی برساند! در مسیر ایستاد تا یک مسابقه ورزشی تماشا کنه و گلویی تازه کنه. پس یک نوشیدنی در استادیوم خرید. بله دیگه …! اونقدر شیفته بازی شد که اشتباهی از اون سرم خورد!!! بعدش هم که به نیروهای باد شدن (!) دست یافت . دیگه میتونست مثل یک توپ غل بخوره!!! همین.. !

 

۷- مرد دراز شونده (The Elongated Man)

باز هم مخلوقی از دی سی با اریجینی مضحک! «رالف دیبنی» از بچه گی عاشق سیرک بود. مخصوصا اونایی که میتونستن با کج و کوله کردن بدن خودشون بقیه رو سرگرم کنند. بلاخره دلش رو زد به دریا و با این هنرمندان صحبت کرد. اونا هم بهش گفتن قبلا همیشه از یک نوشیدنی خاص به نام Gingold استفاده میکردند!!!

رالف هم رفت سراغ علم شیمی و تونست یک عصاره فوق العاده فشرده از میوه درخت Yucatan به دست بیاره که باعث شد بدنش کش بیاد!!! در اولین حضور خودش در دنیای کمیک که خیلی سال پیش اتفاق افتاد برای مرد دراز شونده پاپوش دوخته شد ولی به کمک فلش توانست خودش رو تبرئه کنه.

نکته مهم: خیلی ها شاید فکر کنند مارول قدرت های «رید ریچاردز» رو از روی این شخصیت یا دیگر شخصیت قدیمی دی سی به نام “مرد پلاستیکی” تقلید کرده. ولی کاملا اشتباه میکنند. چون مارول اون موقع که اسمش “تایملی” بود یک قهرمان داشت به نام Thin Man که قدرت های کشانی داشت.

Thin Man اولین قهرمان کش سان عالم کمیک هستش چون سال ۱۹۴۰ خلق شد (یعنی یک سال قبل از مرد پلاستیکی)

 

۶- گورکن (Badger)

او قهرمانی هستش که دهه ۸۰ میلادی توسط انتشارات Capital Comics خلق شد و الانم IDW کمیک هاش رو چاپ میکنه. اسمش هست «نوربرت سایکس» (Norbert Sykes) که کودکی خیلی بدی داشته و از اختلالات شخصیتی زیادی رنج میبره. سپس به ارتش ملحق میشه و میره جنگ ویتنام و اونجا توسط ویتنامی ها دستگیر میشه. اونجا اسیرش میکنن و چاره ای نداره جز اینکه سوسک بخوره تا زنده بمونه! بعد انگار سوسک ها میان و خودشون رو با میل و رغبت به نوربرت عرضه میکنند! یعنی خودشون میان پیش نوربرت تا بخورتشون!!! سپس خداوند در هیبت یک گورکن به نام Myrtle در جلوی نوربرت ظاهر شد . حالا معلوم نیست که نوربرت به خاطر سوسک خوری (!) توهم زده بوده یا نه ولی در هر حال بعد از این اتفاق تونست با حیوانات حرف بزنه و نمیدونم چرا استاد هنرهای رزمی هم شد!!!!!

 

۵- آلترا بوی (Ultra Boy)

«آلترا بوی» در کمیک های Superboy در سال ۱۹۶۲ و توسط خالق سوپرمن یعنی «جری سیگل» خلق شد. او اسمش بود Jo-Nah (جونا در زبان انگلیسی مترادف “یونس” هستش) اهل سیاره Rimbor بود. میدونید چطور به قدرت های خودش دست یافت؟ داشت با سفینه خودش در فضا حرکت میکرد که ناگهان توسط یک نهنگ فضایی بلعیده شد! الان گرفتید قضیه رو؟ نه؟ یعنی چون توسط یک نهنگ فضایی غول پیکر بلعیده شد اسمش بود Jo-Nah که خواننده رو یاد داستان یونس پیامبر بندازه!!! ولی بعدش گشت فضایی نجاتش میده ولی دیگه خیلی دیر شده بود! چون انرژی های کیهانی داخل شکم این نهنگ بهش قدرت هایی دادن که مثل سوپرمن بشه! تازه ، مشکل اینه که نمیتونه از همه قدرت های سوپرمن به طور همزمان استفاده کنه! واقعا چه پیچش جالبناکی!

 

۴- بچه کلروفیلی (Chlorophyll Kid)

چیه خنده داره؟ خوب اسمش اینه دیگه! این بدبخت فلک زده سال ۱۹۶۳ توسط دی سی و در کمیک Adventure Comics خلق شد . اسمش هست Ral Benem اهل سیاره Mardru. میگن بچه که بوده به طور تصادفی میفته داخل مخزن یک سرم هیدروپونیک. تو “ویکی پدیا” درباره هیدروپونیک اینطور نوشته: “کشت هیدروپنیک یا آبکشت شیوهٔ کشت بدون خاک می‌باشد. در این نوع کشت متخصصان نیازهای غذایی گیاه را اندازه‌گیری کرده و به جای خاک با استفاده از آبی که به گیاه داده می‌شود با افزودن عناصر ماکرو و میکرو و نگهداشتن گیاه توسط مواد نگهدارنده بی‌اثر مانند پرلیت عملاً نیاز به خاک منتفی می‌شود”.

فهمیدید؟ اره؟ به خدا عمرا اگه چپزی ازش فهمیده باشید! در هر حال ایشون وقتی افتاد اون تو تونست به قدرت شبیه سازی رشد گیاهان دست پیدا کنه . به عبارتی دیگه، به بیخود ترین قدرت فرا بشری کل تاریخ کمیک بوک دست یافت! دیگه میتونست در یک لحظه باعث بشه دانه ها به گیاهان بزرگی تبدیل بشوند (!) ضمن اینکه میتونست به گیاهات دستور بده برن بپیچن به دست و پای آدم های شرور!!! ادعا میکرد که میتونه با گیاهان حرف بزنه ولی بعد معلوم شد خالی میبنده! بعدشم از گروه Legion Of Superheroes پرتش کردن بیرون چون قدرت هاش به هیچ دردی نمیخورد!

 

۳- اتم (The Atom)

دی سی تا به حال چند تا «اتم» داشته که هرکدوم اریجین خاص خودشون رو داشتن. ولی فقط یکی از اونا تو این لیست قرار میگیره چون بقیه شون اریجین های چندان مسخره ای ندارن. «ری پالمر» اتم دی سی در عصر نقره ای کمیک بود. او قدرت های خودش رو به شکلی واقعا عجیب و غریب به دست اورد. یعنی اصلا جوری بود که کل قوانین فیزیک رو نقض میکرد و این در حالیه که ری پالمر خودش یک فیزیکدان بود!

او یک کپه از ستاره کوتوله سفید رنگ رو دید که روی زمین افتاده. همونجوری روی زمین بود! بعدش ری اون رو برداشت (این در حالیه که اجرام ستاره ای شدیدا سنگین هستند) بعدش یه جوری که فقط خودش فهمید اون  رو تبدیلش کرد به یک لباس مخصوص. روی این لباس دکمه هایی بود که بهش اجازه میداد خودش رو کوچیک کنه. یعنی واقعا چرا؟ واقعا ؟ آهان! فهمیدم! چون یه ستاره “کوتوله” رو برداشته بود!!! پس میتونه کوتوله بشه … ببخشید .. اهان! من چقدر خنگم !!!

 

۲- کرکس سیاه (The Black Condor)

شرمنده به خدا ولی اینم مال دی سیه!  «ریچارد گری جونیور» وقتی به دنیا امد پدر و مادرش در یک سفر اکتشافی در مغولستان بودند . گروهی که باهاش سفر میکردند مورد تهاجم دزدان قرار گرفت. در نتیجه همه کشته شدن به جز ریچارد تازه به دنیا آمده. ولی بعدش یک سری کرکس فوق العاده باهوش اومدن و ریچارد رو از مرگ نجات دادن ! بعدش هم بزرگش کردن و یادش دادن چطور پرواز کنه! (دقت کردید؟ کرکس ها نجاتش دادن؟ کرکس ها! همون پرندگانی که مثل لاشخور دنبال طمعه میگردن!)

پس از سالها یکی ریچارد رو پیدا و با زحمت او را متمدن کرد. بعدشم ریچارد رفت سراغ قاتلین پدر و مادرش و ازشون انتقام گرفت. بعدشم رفت آمریکا و پرده از توطئه ای قتل یک سناتور آمریکایی به نام «توماس رایت» برداشت! ولی دیر شده بود . بنابراین هویت رایت رو دزدید و در قالب کرکس سیاه به مبارزه با سیاستمداران فاسد، زور گیرها و خلافکاران پرداخت. قصه ی ما به سر رسید ؛ کلاغه .. ببخشید .. کرکسه به خونه ش نرسید ! حالا دیگه وقت خوابه….!

 

۱- ویزر (The Whizzer)

یعنی این دیگه آخرشه! ایشون اسپیدستر مارول در دوران طلایی کمیک بود. اسمش هم هست رابرت فرانک (Robert L. Frank). اسمش هم بامزه است. به فارسی میشه ترجمه اش کرد: “لایی کش” (یعنی مثل اون ماشین هایی که با سرعت تو اتوبان ها از لای ماشین های دیگه “لایی” میکشن!!!) خلاصه … جونم براتون بگه که رابرت وقتی کوچک بود با باباش رفت سفر آفریقایی. بعدش یه مار کبرا نیشش زد . بعد باباش نمیدونم چرا برای اینکه جون پسرش رو نجات بده بهش خون یک “خدنگ” رو تزریق میکنه و بعد میفهمه که دارای سرعت فوق بشری شده !!!

اهان راستی خدنگ خانواده‌ای از گوشتخواران کوچک از گربه سانان هستند که شباهت زیادی به راسو دارند. اینم عکسش:

در هر حال ایشون شد یک قهرمان. مدتی هم تو کمیک های مارول میگفتن بابای «کوئیک سیلور« و «اسکارلت ویچ» هستش! بیچاره اکثرا هم یا دائم الخمره یا افسرده! خوب آخه چی انتظار داشتید، هان؟ شما هم تو بچه گی باباتون بهتون خون خدنگ تزریق کنه همین میشید دیگه!

 

مترجم: عمو مختار

منبع: سایت whatculture

لینک مقاله به زبان انگلیسی

 All rights reserved © Spidey.ir 2016

(هرگونه کپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

دانلود آهنگ عارف کی بهتر از تو با دو کیفیت

Download New Music Aref – Ki Behtar Az To

بازپخش

دانلود آهنگ + متن آهنگ در ادامه مطلب …

موزیک جدید و زیبای کی بهتر از تو از عارف

متن آهنگ عارف به نام کی بهتر از تو :

کی بهتر از تو، که بهترینی
تو ماه زیبای روی زمینی
تو قلب من باش، تا که بفهمی
چه دلبرانه به دل میشینی

حتی بدیهات، بخشیدنی بود
شرم تو چشمات، بوسیدنی بود
همه حواست، جا مونده پیشم
من به کم از تو راضی نمیشم

تو جای من باش تا باورت شه
دیوونه عشق تو هستی یا من
دو چشم من باش تا که ببینی
دو چشمای تو چه کرده با من

بدرقه کردم تنهاییامو
کسی شنیده شاید دعامو
کجا من و این روی ماه تو
کجا لبای بوسه خواهتو
♫♫♫♫♫♫

دانلود آهنگ عارف کی بهتر از تو

♫♫♫♫♫♫
کی بهتر از تو که بهترینی
تو ماه زیبای روی زمینی
تو قلب من باش تا که بفهمی
چه دلبرانه به دل میشینی

حتی بدیهات بخشیدنی بود
شرم تو چشمات بوسیدنی بود
همه حواست جا مونده پیشم
من به کم از تو راضی نمیشم

تو پا میزاری، تو خونه ی من
تو عاشق میشی رو شونه ی من
این یه قراره بین من و تو
کسی عاشق نیست عین من و تو

کی بهتر از تو که بهترینی
تو ماه زیبای روی زمینی
تو قلب من باش تا که بفهمی
چه دلبرانه به دل میشینی

حتی بدیهات بخشیدنی بود
شرم تو چشمات بوسیدنی بود
همه حواست جا مونده پیشم
من به کم از تو راضی نمیشم

دانلود فول آلبوم کامل از عارف (همه آهنگ ها)

وب سایت سلام سینما: اولین پوسترها چطور وارد سینمای ایران شدند؟ در روزهای آغازین تاریخ سینمای ایران، چیزی تحت عنوان پوستر وجود نداشت و تنها برای فیلم‌ها بر سر در سینماها اعلان می‌چسباندند تا اینکه اولین پوستر نقاشی شد و تماشاگران را برای فیلم آبی و رابی به سالن سینما دعوت کرد تا پوسترها در سینمای ایران متولد شوند.

اختصاصی سلام سینما- سال‌ها پیش خیلی‌ها فقط با دیدن پوستر یک فیلم، تصمیم می‌گرفتند بلیت آن را بخرند و در سالن سینما به تماشای آن بنشینند. قدرت بصری یک پوستر در آن دوران به حدی بود که خیلی‌ها فقط با دیدن چهره ستاره‌ها و نقاشی‌هایی مرتبط با مضمون فیلم، جلوی سینماها صف می‌کشیدند. اینکه چه عواملی باعث شده است مردم شور و شوق گذشته را برای دیدن فیلم در سینما نداشته باشند، بحث دیگری است، اما آنچه که مشخص است این است که دوران تاثیرگذاری پوسترهای سینمایی سال‌هاست تمام شده است.

پوسترها صفحات کاغذی هستند که بر روی آنها نوشته‌ها، طرح‌ها و نقاشی‌هایی برای انتقال یک پیام یا تبلیغ یک اثر هنری یا کالای تجاری چاپ می‌شود. ویژگی مهم یک پوستر این است که باید بتواند با پیام و تصویرش با مردم ارتباط بگیرد و توجه آن‌ها را به خود جلب کند. طراحی پوستر در ابتدا زیرمجموعه‌ای از هنر نقاشی بود و از این هنر برای طراحی استفاده می‌کردند. بعدها طراحی پوستر بخشی از هنر گرافیک شد و گرافیست‌ها با قابلیت‌هایی که این رشته برایشان داشت،‌ توانستند تحول بزرگی در این زمینه به وجود بیاورند.

سینما نیز از این تغییر در امان نماند، و اهمیت ایجاد پوستر و نه اعلان که تا قبل از آن رایج بود تاثیر بسزایى در معرفى فیلم ها داشت. در گستره ى زمان پوستر هایى توسط طراحان نام دار براى فیلم ها طراحى شدند که هم پاى خود اثر مورد توجه قرار گرفتند.

در ایران طراحی پوستر برای فیلم‌ها نخستین بار بر پایه هنر نقاشان شکل گرفت. ٢١مهر ١٢٨۶اولین آگهی نمایش فیلم در عکاسخانه روسی‌خان (ایوانف) در روزنامه حبل‌المتین (یکی از نشریه‌های مشروطه‌خواه) چاپ شد. پس از آن آگهی‌های مطبوعاتی پشت سر هم در روزنامه‌هایی چون “صور اسرافیل”، “صبح صادق” و به ویژه “ایران نو” چاپ شدند. دو سال بعد در پاییز ١٢٨٨ اولین پوستر سینمایی ایران که دعوت به تماشای فیلم در سینما فاروس (سینمای روسی‌خان) در خیابان لاله‌زار تهران بود، متولد شد.

پوستر فیلم آبی و رابی

“آبی و رابی” ساخته آوانس اوگانیانس از نخستین فیلم‌های ایرانی بود که برایش پوستر طراحی کردند. پوستری که برای آن طراحی شده بود تصویری است از بازیگران فیلم که نگاه متعجب خود را به بیرون از کادر دوخته‌اند.

پوستر فیلم دختر لر

پوستر فیلم “دختر لر” ١٣٣٧ ساخته عبدالحسین سپنتا نیز از نخستین پوسترهای سینمایی ایران بود که توسط کمپانی امپریال بمبئی طراحی شده بود. تا قبل از سال ١٣٢٧که سینماهای ایران از فیلم‌های خارجی اشباع شده بودند، طراحان پوستر در ایران طرح‌هایی را برای این فیلم‌ها تهیه می‌کردند. بعد از این دوره بود که خطاطان و نقاشان ایرانی دست به کار می‌شوند و برای فیلم‌های داخلی پوستر طراحی می‌کنند. «گاو» داریوش مهرجویی”با شرمسار” اسماعیل کوشان، “آخرین شب” حسین دانشور، “چهارراه حوادث” ساموئل خاچیکیان، “گلنسا”سرژ آزاریان و … از جمله فیلم‌هایی هستند که تا قبل از دهه ۴٠و ۵٠که شروعی برای دوره جدیدی از پوستر در ایران بود، برایشان پوستر طراحی شد.

پوستر فیلم گاو

طراحی پوستر در ایران با نام “مرتضی ممیز” گره خورده است. او با تعدادی از اساتید گرافیک توانست از دهه ۴٠به بعد این هنر را به صورتی مستقل از نقاشی معرفی کند. غریب‌پور در این‌باره می‌گوید: اولین پوسترها در ایران در حدود سال‌های دهه ۴٠ شمسی طراحی شدند. اولین ابداع‌کننده و طراح پوسترها به این شکلی که می‌بینید مرتضی ممیز بود. او این هنر را منسجم و آکادمیک کرد. در آن سال‌ها این هنر با نقاشی هم‌سنگ بود.

پوستر فیلم گوزنها

پوستر ستارخان

ازپوستر هاى طراحى شده توسط مرتضى ممیز: “گوزن ها” مسعود کیمیایی، “ستارخان” (علی حاتمی)، “آرامش در حضور دیگران” (ناصر تقوایی)، “مغول‌ها” (پرویز کیمیاوی) “غریبه و مه” (بهرام بیضایی) و “طبیعت بیجان” (سهراب شهید ثالث) است.

پوستر حاجی واشنگتن

 

پوستر کفشهای میرزا نوروز

پوستر تیغ و ابریشم

آیدین آغداشلو نیز با نگاهی نو به طراحی پوستر، فضای جدیدی را به وجود آورد. از آثار مهم او پوستر فیلم‌های “حاجی واشنگتن” (علی حاتمی)، “کفش‌های میرزانوروز” (محمد متوسلانی)، “تیغ و ابریشم” (مسعود کیمیایی) و “هبوط” (احمدرضا معتمدی) است.

پوستر هفت تیرهای چوبی

ابراهیم حقیقی از دیگر گرافیست‌های فعال در این حوزه است. حضور حقیقی در “سینمای آزاد”او را به طراحی پوستر برای فیلم‌های مختلف سوق داد. او برای فیلم‌های “گردش در یک روز خوش آفتابی” (حسن بنی هاشمی)، “انتظار” (امیرنادری) و “هفت‌تیرهای چوبی” (شاپور قریب) پوستر طراحی کرد.

پوستر فیلم مادر

در روند تاریخى پوستر فیلم، دهه ى ۶٠ پوسترها ستاره‌محور نبودند و بیشتر به مضمون فیلم اشاره داشتند. از نمونه چنین پوسترهایی می‌توان به «مادر» علی حاتمی اشاره کرد. در دهه ٧٠این موضوع کمرنگ‌تر شد و در دهه ٨٠ کاملا از بین رفت. با کم شدن علاقه مردم به دیدن فیلم در سینماها و عوامل دیگر، پوسترهایی که در این دهه طراحی شدند به سمت ستاره‌ها متمایل بودند و چهره آن‌ها بخش بزرگی از پوستر را اشغال می‌کرد.