آهنگ جدید

دانلود آهنگ جدید وحید حاجی تبار آی دلم با دو کیفیت
Download New Music Vahid Hajitabar – Ay Delam
دانلود آهنگ + متن آهنگ در ادامه مطلب …

موزیک جدید و زیبای آی دلم از وحید حاجی تبار

متن آهنگ وحید حاجی تبار به نام آی دلم :

دلمو بردی خیالت راحت اما حقمو خوردی
برو عزیزم بین ما چیزی نمونده
دل من دستتو خونده
منو روزایی که مونده
از همه جا دیگه رونده
آی دلم نداره چاره دلم
توی غصه غرقه بیچاره دلم
وای به تو دل بیکار تو
منو به بازی گرفتش تورو کم داره دلم
♫♫♫♫♫♫

دانلود آهنگ جدید وحید حاجی تبار آی دلم

♫♫♫♫♫♫
واسه تو کم بودم خوش بودی تو غم بودم
تو یه لحظه فکر نکردی به اون همه کمبودم
تو خوشیات غرقی نداره واست هیچ فرقی
که منه عاشق چی کشیدم ولی تو باهام سردی
آی دلم نداره چاره دلم
توی غصه غرقه بیچاره دلم
وای به تو دل بیکار تو
منو به بازی گرفتش تورو کم داره دلم

هفته نامه همشهری جوان: محسن کیایی را به عنوان بازیگر اصلی فیلم های مصطفی کیایی می شناسیم. او در این سال ها به خاطر درخششی که داشته به یکی از چهره های جدید و متفاوت کمدی تبدیل شده و با پیشنهادهای زیادی برای بازی در کمدی های مختلف روبروست. ماجرای حضور او در فیلم «لونه زنبور» یک مقدار متفاوت تر از دیگر فیلم هاست. او در این فیلم هم به عنوان بازیگر حضور دارد و هم فیلمنامه آن را نوشته است. در این مصاحبه بیشتر درباره ساختار فیلمنامه این کمدی با او گپ زده ایم.

«لونه زنبور» جزء کمدی های پرفروشی دسته بندی می شود که با وجود عامه پسند بو دن، هم به لحاظ فیلمنامه، هم فضاسازی و هم انتخاب بازیگر، در درجه استانداردی قرار دارد و در فاصله زیادی با کمدی های عامه پسند و سخیف به اصطلاح آبگوشتی قرار می گیرد. چه اصولی را رعایت کردی که به چنین ورطه ای بیفتی؟

– از آنجایی که کار کمدی انجام می دهم، تقریبا ۹۰ درصد فیلمنامه های کمدی را که در طول سال ساخته می شود، برایم می فرستند. بنابراین من فیلمنامه بیشتر این فیلم ها را خوانده ام. فکر می کنم اولین چیزی که به یک کار کمدی لطمه می زند فیلمنامه است. وقتی می خواهیم یک کمدی بسازیم باید به این نکته دقت کنیم که موقعیت های کمدی بسازیم باید به این نکته دقت کنیم که موقعیت های کمدی، در وهله اول باید در خود فیلمنامه اتفاق بیفتد باید پیش از شروع کار، داستان و موقعیت ها داخل فیلمنامه ایجاد شده باشد و دیالوگ ها به طور کامل نوشته شده باشند. من خودم با این که فیلمنامه چندتا فیلم را نوشته ام هنوز خودم را فیلمنامه نویس کمدی نمی دانم. درباره «لونه زنبور» هم همه جا گفته ام که ایده اش را از یک فیلم آمریکایی گرفته ام.

بله، فیلم «الماس آبی»! خیلی ها انتقاد کرده اند که چرا اسمی از آن داخل تیتراژ فیلم نیست؟

– من همه جا گفته ام که این فیلم را دیده بودم و از ایده آن خوشم آمده بود. این که کسی چیز با ارزشی را جایی قایم می کند و بعد اتفاق های عجیبی برای همان مکان می افتد، ایده جالبی است که البته قبلا هم در تلویزیون و سینمای خودمان بارها شاهدش بوده ایم.

چون «لونه زنبور» قبل از هر چیز به دلیل حضور پژمان جمشیدی و محسن کیایی برای مخاطبان جذاب است، فیلمنامه را بر اساس این زوج نوشتی؟

– موقعی که فیلمنامه را می نوشتم به این فکر نمی کردم که پژمان قرار است بازی کند. قبل از این که با پژمان دوست شوم و تئاتر «پپرونی برای دیکتاتور» را کار کنیم، این فیلمنامه را نوشته بودم. به این فکر کرده بودم که خودم یکی از نقش ها را بازی کنم اما پژمان را نه وقتی فیلمنامه را در اختیار تهیه کننده گذاشتم تا کار شود، خود تهیه کننده و کارگردان، گزینه های دیگری برای بازی در این نقش داشتند اما من دوست داشتم پژمان باشد، چون در تئاتر همکاری خوبی با او داشتم تا این که بالاخره بازیگر انتخابی کارگردان امکان حضور در پروژه را پیدا نکرد و نهایتا به پژمان رسیدیم.

در فیلم های کمدی نادیده گرفته شدن حدی از منطق، طبیعی به نظر می رسد و می شود آن را به خاطر بلاهت شخصیت ها موجه جلوه داد اما از جایی به بعد دیگر به شعور مخاطبان توهین می شود و قابل پذیرش نیست. چطور این مرز را رعایت کردی؟

– به نظرتان ما این مرز را در «لونه زنبور» شکسته ایم؟

در کل با یک اثر غیرمنطقی مواجه نیستیم اما جاهایی مرز را رد می کند.

– بین بچه های سینما یک جمله مرسومی هست که می گویند در کار کمدی هر کاری مجاز است. من به شدت با این حرف مخالفم. به نظرم در وهله اول باید کاری کنیم که تماشاگر زیر و بم شخصیت ها را باور کند. در آن صورت او را در هر موقعیتی می پذیرد. در فیلمنامه ای که نوشتم تمام تلاشم مرا کرده ام که منطق ها سر جایش باشد. به هیچ وجه فکر نمی کنم که در کمدی می شود منطق را نادیده گرفت. من تحقیق کرده ام که آیا واقعا امکان این که یک سرباز با یک نامه جعلی بتواند وارد یک کلانتری شود هست یا نه؟

رفته ام این گاف را در نیروی انتظامی در آورده ام (که البته بعدها دیدم یک سیستم اتوماسیونی ایجاد شده که اطلاعات کلانتری ها را به هم وصل می کند و دیگر نمی شود چنین کاری کرد) یا مثلا درباره این که یک کلانتری به خاطر ریزش دیوار به جای دیگری منتقل شود تحقیق کردم و دیدم کاملا امکان پذیر است. به همه چیز فکر کردم که دچار بی منطقی نشوم. اگر تماشاگر بدشانس بودن این کاراکترها را باور کند آن وقت می پذیرد که چنین اتفاقی درست سر بزنگاه بیفتد و درست همان موقع که این ها به کلانتری رفته اند یک نفر از همسایه ها به خاطر جمع آوری ماهواره از خودشان شکایت کند. اگر همه چیز منطقی پیش برود و مخاطبان بدشانس بودن کاراکترها را باور کنند، در این موقعیت ها هم قبول شان می کنند.

اما بعضی موارد یا کدها در فیلم وجود دارد که استفاده ای از آنها نمی شود. مواردی مثل دوبینی یا گلوله خوردن صابر، مواد زدن زن یا حتی برخی شخصیت ها مثل همان خواهر و برادر که دلیل محکمی برای حضورشان وجود ندارد یا می توانستند به شکل دیگری حضور داشته باشند.

– ایده دوبینی و عینک، ایده ای است که در زمان اجرا به وجود آمد و در فیلمنامه وجود نداشت. فکر کردیم اگر این دو بینی را برای کاراکتر بگذاریم، موقعیت های کمدی جالبی به وجود می آورد. این ایده بازیگری است نه فیلمنامه.

به هر حال انتظار می رفت تا آخر فیلم حتما یک استفاده ای از آنها بشود. گلوله خوردن صابر و مواد زدن زن به هیچ عنوان در فیلمنامه کاربردی ندارند.

– آن زن مواد نمی زند. در اجرا شاید این طور به نظر رسیده است. او دیابت دارد و انسولین می زند.

حتی اگر انسولین هم باشد کمکی به داستان نمی کند.

– آن هم ایده ای است که در فیلمنامه نبود و بعدها در اجرا به وجود آمد. درباره این که گفتید آن دوتا کاراکتر می توانند باشند یا حذف شوند، کاملا مخالفم چون آن دوتا کاراکتر عامل نیرو و فشار بیرونی برای این دوتا شخصیت اند. نیروی مثبت و منفی باید کنار هم قرار بگیرند تا داستان شکل بگیرد. نمی شود حذف کرد اما شاید می شد کارایی بهتری برای شان به وجود آورد.

اگر قرار بود یک فیلم جدی بسازی یا اسم کمدی عامه پسند روی آن نبود، برایش بیشتر وقت نمی گذاشتی؟ نوشتن فیلمنامه ای مثل «لونه زنبور» چقدر برایت جدی بود؟

– واقعا برای نوشتنش وقت گذاشتم. ما می خواستیم فیلمی بسازیم که از یک طرف مخاطب عام خوشش بیاید و از طرفی سخیف نباشد و به شعور تماشاگر توهین نشود. واقعا تلاش کردم موقعیت هایی ایجاد کنم که تماشاگر داخل سالن بخندد. واقعا نوشتن فیلمنامه کمدی و ایجاد موقعیت های خلاقانه کمدی کار خیلی سختی است. اگر به من بگویند یک فیلمنامه جدی بنویس، برایم خیلی راحت تر است تا این که بگویند فیلمنامه کمدی بنویس. حتی بازی کردن فیلم کمدی هم کار سخت تری است. زمانی که من این فیلمنامه را نوشتم، فقط و فقط به این فکر می کردم که موقعیت های خوبی کنار هم چیده شود و مخاطب حال کند.

واقعا فیلمنامه ای ننوشتم که بخواهم با آن جایزه بگیرم یا در فستیوال خاصی شرکت کنم. ولی برای همین هم وقت گذاشتم. اینطوری نبوده که دو روزه آن را تمام کنم. قطعا اگر بخواهند فصل دوم آن را هم می نویسم چون به نظرم موقعیت های کمدی که فصل دوم در خوابگاه دختران برای آنها ایجاد می شود، جذاب تر است. هیچ وقت کار از سر باز کنی انجام نمی دهم. اگر می خواستم این طوری کار کنم، قطعا فیلم های بیشتری بازی می کردم، چون همانطور که گفتم ۹۰ درصد فیلمنامه های کمدی که در ایران ساخته می شود به من پیشنهاد می شود و می توانستم با آنها خیلی پول در بیاورم اما همه را رد می کنم.

دانلود آهنگ جدید روزبه نعمت الهی عاشق دیوانه با دو کیفیت
Download New Music Roozbeh Nematollahi – Asheghe Divane
دانلود آهنگ + متن آهنگ در ادامه مطلب …

موزیک جدید و زیبای عاشق دیوانه از روزبه نعمت الهی

متن آهنگ روزبه نعمت الهی به نام عاشق دیوانه :

من مست شدم ای وای من
دیوانه شدم ای داد من
با من منشین افسانه مگو
رندانه شدم ای وای من
من مست شدم ای وای من
دیوانه شدم ای داد من
با من منشین افسانه مگو
رندانه شدم ای داد من
♫♫♫♫♫♫

دانلود آهنگ جدید روزبه نعمت الهی عاشق دیوانه

♫♫♫♫♫♫
بی واژه از او رجنم و
این ها نکنم عاشق دیوانه نباشم
صد فصل بهار آید و بیرون نرهم گام
ترسم بیایی تو و در خانه نباشم
دیوانه شوم از تو که بیگانه پرستی
آزار کشم گر ز تو که دیوانه نباشم
بی ماژه مزو رنجم بی وجه کنم صلح
این ها نکنم عاشق دیوانه نباشم
با من منشین رندانه شدم …

دانلود آهنگ جدید امین حافظ بنام مگه داریم با بالاترین کیفیت

آهنگ جدید امین حافظ بنام مگه داریم 

دانلود ریمیکس آهنگ بزن باران از ایهام
بزن باران ببار از چشم من بزن باران
بزن باران بزن بزن باران
که شاید گریه ام پنهان بماند
بزن باران که من هم ابری ام
بزن باران پر از بی صبری ام
بزن باران که این دیوانه سرگردان بماند
بهانه ای بده به ابر کوچک نگاه من
در اوج گریه ها فقط تو میشوی پناه من
به داد من برس هوا …

دانلود ریمیکس آهنگ بزن باران از ایهام

بزن باران ببار از چشم من بزن باران

بزن باران بزن بزن باران

که شاید گریه ام پنهان بماند

بزن باران که من هم ابری ام

بزن باران پر از بی صبری ام

بزن باران که این دیوانه سرگردان بماند

بهانه ای بده به ابر کوچک نگاه من

در اوج گریه ها فقط تو میشوی پناه من

به داد من برس هوا هوای خاطرات اوست

دلم گرفته است به این دل شکسته جان بده

تو راه خانه را به پای خسته ام نشان بده

به داد من برس هوا هوای خاطرات اوست

بزن باران ببار از چشم من بزن باران

بزن باران بزن بزن باران

که چتر بسته یعنی دل سپردن

بزن باران که من هم ابری ام

بزن باران پر از بی صبری ام

بزن باران نوازش از تو باشد گریه از من

بهانه ای بده به ابر کوچک نگاه من

در اوج گریه ها فقط تو میشوی پناه من

به داد من برس هوا هوای خاطرات اوست

دلم گرفته است به این دل شکسته جان بده

تو راه خانه را به پای خسته ام نشان بده

به داد من برس هوا هوای خاطرات اوست

بهانه ای بده به ابر کوچک نگاه من

در اوج گریه ها فقط تو میشوی پناه من

به داد من برس

بیا به داد من برس

دلم گرفته است به این دل شکسته جان بده

تو راه خانه را به پای خسته ام نشان بده

به داد من برس هوا هوای خاطرات اوست

برای استفاده از متن افزوده ی این آهنگ آن را از سرور های موزتکست دانلود کنید

برای مشاهده آموزش کلیک کنید

دانلود با کیفیت ۱۲۸ به همراه متن افزوده
دانلود با کیفیت ۳۲۰ به همراه متن افزوده

نوشته متن ریمیکس آهنگ بزن باران از ایهام اولین بار در MusText | متن آهنگ ایرانی و خارجی پدیدار شد.

این مقاله به مناسبت اکران “انتقام جویان: جنگ بینهایت” و حضور مهم شخصیت «ویژن» در این فیلم تقدیم شما میشود.

 

مقدمه: در طول سالها روبات های بسیاری در قالب اندروید (روبات انسان نما) یا ماشین سخن گو در دنیای کمیک بوک ظاهر شده اند. اهداف زیادی هم از خلق آنها وجود داشته. مثلا برخی فقط خلق شدند تا وظیفه ای را انجام بدهند (مثل drone ها) یا برخی هم خلق شدند تا به دیگران صدمه بزنند ، بکشند یا شر به پا کنند! ولی یه سری روبات قهرمان هم داشته ایم که اصطلاحا بهشون میگن “هیرو بات” یا  Herobots که ساخته میشن تا قهرمان باشند یا اینکه برای مقاصد خبیث خلق میشوند ولی بعدش اتفاقاتی میفته که باعث میشه بر علیه خالق خود قیام کرده و به قهرمان تبدیل شوند. در این مقاله که توسط سایت CBR نوشته شده است، به معرفی ۱۵ روبات قهرمان برتر دنیای کمیک پرداخته میشود.

 

۱۵- وان ای (۱-A)

۱-A نام روباتی است که سال ۳۵۹۱ ساخته شد تا در شورش مریخی ها بجنگد. ۶۰۰ روبات دیگر نیز او را همراهی میکردند. اولین حضور او در دنیای کمیک برمیگردد به شماره ۱ از کمیک تاریخی و مهم “مگنوس، مبارزه کننده با روبات ها” (Magnus, Robot Fighter) که سال ۱۹۶۳ توسط یکی از بزرگترین هنرمندان دنیای کمیک به نام «راس مانینگ» (Russ Manning) نوشته و طراحی شد. اولش این روبات دارای شعور نبود ولی حادثه ای در سفینه ای که باهاش حمل میشد رخ داد که باعث شد دارای عقل و شعور بشه. او سعی کرد به فرمانده سفینه کمک کنه ولی متوجه شد روبات دیگری به نام E-6 نیز دارای عقل و هوش شده و میخواد به فرمانده حمله کنه. بنابراین باهاش درگیر شد. سپس تصمیم گرفت برای همیشه با روبات های خبیث مبارزه کنه. او چند قرن را در انزوا زندگی کرد تا اینکه پسر جوانی را در سال ۳۹۷۶ پیدا کرد . اسمش را گذاشت «مگنوس» و جوری او را بزرگ کرد که بتونه با روبات ها مبارزه کنه.

 

۱۴- جی. آی. روبات (G.I. Robot)

” جی. آی. روبات” یک روبات دارای هوش بود که در دوران جنگ جهانی دوم ساخته شد . بهش لقب J.A.K.E داده شد و در طول جنگ مبارزات زیادی انجام داد . این شخصیت سال ۱۹۶۲ و در شماره ۱۰۱ از کمیک های Star Spangled War Stories خلق شد که توسط دی سی منتشر میشد و به داستان های نظامی و جنگی اختصاص داشت. ناگفته نماند که این روبات توسط دانشمندی به نام «رابرت کرین» که به دست نیروهای ژاپنی اسیر شده بود، خلق شد. در واقع ژاپنی ها میخواستن از او بر علیه متفقین استفاده کنند. ولی بعدا معلوم شد که جوری برنامه ریزی شده که با متفقین باشه و بر علیه ژاپنی ها عمل کنه! این روبات بعدها عضو سازمانی به نام S.H.A.D.E. شد و با مامور «فرانکشتاین» کار کرد و بعد از اتمام جنگ جهانی دوم در جنگ های بین دو کره شرکت جست.

 

۱۳- آنا (Anna)

«آنا» همچون «روزی روباته» (Rosie the Robot) میمونه برای گروه ابرقهرمانی Gen 13 ! (روزی روباته، شخصیت معروف و مستخدم روباتیک کارتون “خانواده جتسون” هستش) (برای آشنایی با گروه Gen 13 ، این مقاله را بخوانید). او همچون مستخدم اونا عمل میکنه و هر وقت هم که میرن ماموریت از خانه شون محافظت میکنه. همین باعث میشه از اعضای بسیار ارزشمند باشه. آنا یک روبات بسیار پیشرفته است که کاملا هم شبیه به انسان ها به نظر میرسه و تمام کارای خونه رو میکنه! اولین حضورش در دنیای کمیک برمیگرده به شماره ۰ از کمیک Gen 13 که توسط «براندون چوی» نوشته شد و «جیم لی» هم آن را طراحی کرد. البته گاهی پیش اومده که به قدر کافی قدر و ارزش او را ندانسته اند. ولی در هر حال برای خودش شخصیت داره و به تمامی اعضای گروه عشق میورزه و جوری باهاشون برخورد میکنه که انگار بچه هایش هستند.

 

۱۲- اندی معرکه (Awesome Andy)

«اندی معرکه» توسط «متفکر دیوانه» (Mad Thinker) خلق شد تا یک روبات خبیث باشه (متفکر دیوانه از دشمنان معروف چهار شگفت انگیزه که اینجا راجع بهش توضیح داده شده) . ماموریتش هم این بود که قطعات مهمی را از «رید ریچاردز» (رهبر چهار شگفت انگیز) بدزده. ولی در نهایت بر علیه خالق خودش شورش کرد و شخصیت خوبی شد. از اون موقع بود که بهش لقب «اندی معرکه» داده شد. او حتی به عضویت موسسه ای حقوقی درآمد که خانم «شی هالک» هم در آنجا کار میکنه! او در بخش اداری کار میکنه و گاهی هم میره برای بقیه کارمندان کارهایی رو انجام میده. در کل روبات منحصر به فردی هستش. با استفاده از “مولوکول های بی ثبات ” (Unstable molecules) ساخته شده بنابراین میتونه به شکل هر کسی که باهاش تماس برقرار میکنه دربیاد. همین باعث شده تا بتونه شبیه هر چیزی بشه ؛ از بال های یک پرنده یا خفاش گرفته تا چکش ثور! و البته یادمون نره که اولین حضورش در دنیای کمیک در شماره ۱۵ از کمیک Fantastic Four بود.

 

۱۱- کلکس (Kelex)

«کلکس» یک روبات هوشمند است که در خدمت «جور ال» (Jor-El) بود (قبل از اینکه سیاره “کریپتون” نابود بشه). در نهایت دیدیم که در شماره ۱ از کمیک “مرد پولادین” (اثر «جان بیرن»)، سوپرمن از نو او را خلق کرد تا در انجام کارها بهش کمک کنه (در قلعه سوپرمن به نام Fortress of Solitude). اولش نقش مهمی نداشت و با دیگر روبات های سوپرمن فرقی نداشت ولی بعدا سوپرمن برنامه ریزی اش را تغییر داد و بدین ترتیب نقش اساسی در احیای روبات معروف دی سی یعنی «گردباد سرخ» (Red Tornado) ایفا کرد و در نتیجه تونستند بر نقشه های «برینیاک ۸» پیروز شوند. کلکس بعدها یک ابرقهرمان شد و حتی «لوئیز لین» را نیز از دست یک روبات خبیث نجات داد. در سریال Supergirl هم حضور داشته.

 

۱۰- واندر من (Wonder Man)

مارول هم یک شخصیت قهرمان به نام «واندرومن» داره که اینجا معرفی شده. ولی این واندر من متعلق به دی سیه که در شماره ۱۶۳ از کمیک Superman خلق شد. او توسط نژادی از بیگانه های فضایی که میخواستن زمین را تسخیر کنند خلق شد. قدرت های سوپرمن را داشت بدون هیچ محدودیتی! اما بعدا معلوم شد او یکی از روبات های بدل سوپرمن بوده به نام Ajax (سوپرمن هر از گاهی ازش استفاده میکرده تا هویت خودش رو مخفی نگه داره). ولی در نهایت با سوپرمن شد و بر علیه بیگانگانی که بهش عقل و هوش داده بوند قیام کرد. سپس سوپرمن بهش پیشنهاد داد تا یک قهرمان باقی بمونه ولی متاسفانه نوعی ساعت مرگبار در وجودش بود که باعث شد بعد از یک هفته بمیره. واندر ومن را با احترام به خاک سپردند. سوپرمن  در مراسم خاکسپاری او گفت: “او یک روبات به دنیا آمد ولی یک انسان از دنیا رفت”.

 

۹- گردباد سرخ (Red Tornado)

«گردباد سرخ» باز هم یک نمونه بارز از این است که شخصیتهای خبیث نباید روبات خلق کنند تا در نقشه هاشون بهشون کمک کنند چون در نهایت بر علیه خودشون خواهند شد! اولین بار در سال ۱۹۶۸ و در شماره ۶۴ از کمیک Justice League of America خلق شد. در جهان شماره ۲ دی سی (Earth-Two) خلافکاری به نام T. O. Morrow روباتی ساخت که امیدوار بود بتونه به گروه “جاستیس لیگ” نفوذ کنه و شکست شون بده. سپس یک موجود بیگانه و خبیث به نام Tornado Champion با این روبات ترکیب شد و در نتیجه موجود جدیدی به نام «گردباد سرخ» به وجود آمد (راستش داستانش پیچیده و طولانیه ولی انگار وقتی وارد بدن روباته شد، یک مشکل فنی رخ داد که باعث شد حافظه خودش رو از دست بده!) و در نهایت اتفاقاتی افتاد که گردباد سرخ به گروه جاستیس لیگ پیوست! در طول حرفه خودش به عنوان یک ابرقهرمان، گردباد سرخ بارها نابود و دوباره ساخته شده. یک بار هم هویت مخفی به نام «جان اسمیت» برای خودش ساخت و رابطه رومانتیک هم با زنی به نام «کتی ساتون» برقرار کرد و بعدا دختری به نام «ترایا» را به فرزند خواندگی قبول کردند. گردباد سرخ بسیار نیرومند است و میتونه پرواز کنه ، خودش رو نامرئی کنه و البته که میتونه گردبادهای عظیم درست کنه!

 

۸- مرد ساعتی (Hourman)

“مرد ساعتی” از شخصیت های بسیار قدیمی دی سی هستش که سال ۱۹۴۰ خلق شد. اسمش «رکس تایلور» بود که چیزی خلق کرد که میتونست بهش برای یک ساعت قدرت فوق بشری بده. اما اونی که مد نظر ماست در واقع سومین مرد ساعتی دنیای کمیک است که در قرن ۸۵۳ و به دست خود آقای رکس تایلور ساخته شد! در واقع گاهی اوقات دیده بودیم که رکس برای مدت های طولانی بیهوش میشه . بعدا معلوم شد در این هنگام به قرن ۸۵۳ میرفته تا کمپانی خودش رو اداره کنه (این کمپانی در زمینه ساخت روبات فعالیت میکرده). در نتیجه روباتی خلق کرد تا جانشینش باشه . اسمش هم گذاشت مرد ساعتی تا هم نام خودش باشه . او دارای عقل و هوش بود و میتونست علاوه بر پرواز کردن در طول زمان هم سفر کنه. او عضو گروه های جاستیس لیگ و JSA بود تا اینکه جان خودش را برای نجات خالقش (رکس تایلور) فدا کرد.

 

۷- مرد ماشینی (Machine Man)

«مرد ماشینی» سال ۱۹۷۷ و توسط استاد «جک کربی» خلق شد. یعنی در شماره ۸ از کمیک ۲۰۰۱: A Space Odyssey دیدیم که ارتش آمریکا برنامه ای دارد برای ساخت خلق روبات های قاتل. او تنها روباتی بود که از این برنامه زنده بیرون آمد و توسط خالقش دکتر «ابل استک» تربیت شد تا ویژگی های انسانی پیدا کند. اولش اسمش رو گذاشتند X-51 . سپس دکتر استک در انفجاری که قرار بود X-51 را نابود کند، کشته شد. بعدشم X-51 از دست مامورانی که میخواستند دوباره او را به برنامه برگردانند، فرار کرد. یعنی به عنوان موجودی دارای عقل و شعور نمیخواست بازیچه دست دولت یا ارتش آمریکا باشد. سپس برای اینکه بهتر انسان ها را درک کند تبدیل شد به یک مامور مالیاتی! این حرفه البته زیاد دوامی نداشت و او در نهایت به عنوان یک عضو رزرو به گروه اونجرز ملحق شد. اینجا بود که بهش لقب «مرد ماشینی» داده شد. سپس به ویروسی مبتلا شد که تبدیلش کرد به روبات “سنتینل” و باعث شد به جهش یافته ها حمله کنه (برای آشنایی با روبات های سنتینل، این مقاله را بخوانید). در نتیجه اونجرز مجبور شدند او را از گروه اخراج کنند. در هر حال او قدرت های مختلفی داره و در طول سالهای گذشته در کنار امثال هالک و چهار شگفت انگیز جنگیده است. در مجموع شخصیت بسیار مهمی برای مارول به حساب میاد چون همانطور که گفته شد توسط اسطوره ای به نام کربی خلق شد و البته نابغه ای به نام «استیو دیتکو» نیز برخی از کمیک های او را طراحی کرده است.

 

۶- مردان فلزی (Metal Men)

در دنیای دی سی”مردان فلزی” به عنوان روبات هایی که از هوش مصنوعی بالایی برخوردار هستند شناخته میشوند. جالبه که بسیار تصادفی و بدون برنامه ریزی در سال ۱۹۶۲ و در شماره ۳۷ از کمیک Showcase خلق شدند (توسط «رابرت کنیگر» و «راس اندرو»). در این کمیک دیدیم که دانشمندی به نام دکتر «ویلیام مگنوس» ۶ روبات خلق کرد و اسم آنها را گذاشت گروه “مردان فلزی” که اعضایش عبارت بودند از: «گولد» به عنوان رهبر گروه، «آیرون» به عنوان عضو قوی و عضلانی گروه، «لید» به عنوان عضو ابله ولی وفادار گروه، «مرکوری» به عنوان عضو عجول و عصبانی گروه، «تین» به عنوان روباتی که همیشه به خودش تردید داره و احساس نا امنی میکنه و «پلاتینیوم» (که بهش «تینا» هم گفته میشه) که باور داشت که یک زن واقعیه و عاشق خالق خودش بود. شخصیت پردازی اعضای گروه و قدرت های آنان با فلزاتی که از روی آنها ساخته شده بودند همخوانی داشت. مثلا «لید» یا Lead (که در زبان انگلیسی به معنای “سرب” است) میتونست با تبدیل شدن به سپرهای ضخیم جلوی تشعشعات خطرناک رو بگیره. یا «گولد» (به معنای طلا) میتونست اعضای بدنش رو کش بده . «ایرون» (به معنی آهن) قوی و مقاوم بود و یا «مرکوری» (به معنی “جیوه”) میتونست خودش رو ذوب کنه و از فضاهای کوچک عبور کنه و … البته بعدها اعضای دیگری هم به این گروه اضافه شدند، مثل «المینیوم»، «کاپر» (نقره)، «منیزیوم» و ….

 

۵- جوکاستا (Jocasta)

«جوکاستا» روباتی بود که توسط دشمن شماره ۱ گروه انتقام جویان یعنی «الترون» خلق شد چون دلش میخواست همسر داشته باشد! برای اینکه بتونه به مخلوق خودش زندگی ببخشه، دکتر «هنک پیم» (ملقب به «مرد مورچه ای» و کسی که در دنیای کمیک روبات الترون را خلق کرد) را دزدید و او را شستشوی مغزی داد تا ذهن و قدرت های «ژانت ون داین» (ملقب به «واسپ») را به بدن جوکاستا انتقال دهد. بعدش گروه اونجرز از راه میرسند تا جلوی الترون را بگیرند و هم تیمی های خود را نجات دهند. همین مساله فرآیند انتقال را مختل میکند ولی بخشی از واسپ در وجود جوکاستا باقی میماند (این اتفاقات در شماره ۱۶۲ از کمیک Avengers رخ داد). جوکاستا در نهایت برگشت و به گروه اونجرز ملحق شد. میشه گفت شخصیت مختص به خودش رو دارد و البته به دیگر روبات مشهور گروه اونجرز یعنی «ویژن» بسیار شبیه است. ضمن اینکه عاشق هنک پیم هم شده است ! (احتمالا به خاطر اینکه هنوز بخشی از ذهن و خاطرات ژانت ون داین در او یافت میشه). جوکاستا چندین باری نابود شده ولی دوباره برگشته و در حال حاضر یکی از آموزگاران “آکادمی اونجرز” است.

 

۴- هیومن تورچ (Human Torch)

خب، همه میدونیم که «هیومن تورچ» همان عضو آتشین گروه چهار شگفت انگیز هستش که اسم واقعی اش هم هست «جانی استورم» (در اینجا معرفی شده). ولی شاید ندونید که مارول پیش از او هم شخصیتی داشت به نام «هیومن تورچ»! این هیومن تورچ اریجینال خیلی سال پیش یعنی در شماره ۱ از Marvel Comics که سال ۱۹۳۹ منتشر شد، خلق شد. این کمیک بسیار بسیار مهمه چون اولین ابرقهرمانان مارول در آن خلق شدند (مثلا «نیمور» هم در این کمیک حضور داشت و …). در هر حال او روباتی بود به نام «جیم هاموند» (Jim Hammond) که توسط پرفسور «فینس تی. هورتون» ساخته شد. اولش در نمایشگاهی در نیویورک و در حالی که در محفظه ای شیشه ای قرار داشت، در معرض دید دیگران قرار گرفت ولی وقتی شیشه شکست او هم آتش گرفت و فرار کرد. اما در نهایت فهمید که چطور قدرت های آتشین خودش را کنترل کند و هویت مخفی هیومن تورچ را برای خودش انتخاب کرد تا بفهمه انسان بودن یعنی چی. او سپس به اداره پلیس شهر پیوست و البته شبها در قالب هیومن تورچ با خلافکاران مبارزه میکرد. این شخصیت بسیار مهمه چون خیلی ها میگن اولین ابرقهرمان مارول به حساب میاد. ضمن اینکه همانطور که در مقدمه  این مقاله گفتم، او در کنار نیمور در واقع اولین رویداد تاریخ کمیک را رقم زدند (وقتی نیمور به نیویورک حمله کرد). او چندین بار برگشته و عضو سازمان “شیلد” هم بوده. ضمن اینکه قدرت های او را عوض کردند تا به جای آتش، تشعشعات پرتاب کنه! او در ضمن دستیاری داشت به نام «تورو» که در این مقاله معرفی شده است. او در ضمن به صورت یک ایستر اگ در دنیای سینمایی مارول (MCU) حضور داشته (این مقاله را بخوانید).

 

۳- بیمکس (Baymax)

مطمئنم که خیلی از کسانی که الان دارند این مقاله رو میخونن نمیدونستن که کارتون موفق دیزنی در سال ۲۰۱۴ یعنی یعنی Big Hero Six از روی یکی از کمیک های مارول ساخته شده! (اینجا میتونید یکی از کاورهای این کمیک رو ببینید) این کمیک توسط «استیون سیگل» و «دانکن رولیو» خلق شد و داستان یک گروه ابرقهرمانی ژاپنی به نام Big Hero Six را روایت میکرد. بیمکس یک موجود مصنوعی بود که توسط بچه ای نابغه به نام هیرو (Hiro) ساخته شد تا به عنوان بادیگارد او عمل کند (ذهن و حافظه بیمکس براساس پدر مرحوم هیرو ساخته شده بود). بیمکس میتونست به شکل یک اژدهای جنگی دربیاد و هیرو رو نجات بده. البته این کمیک خیلی گمنام و ناشناخته است. در هر حال همانطور که خودتون هم در عکس بالا مشاهده کردید ظاهر بیمکس در دنیای کمیک با ظاهرش در کارتون Big Hero Six خیلی فرق داره ولی هدفشون یکی است: محافظت از هیرو. ضمن اینکه هر دوی آنها میتوانند پرواز کنند و هنرهای رزمی هم بلد هستند!

 

۲- اپتیموس پرایم (Optimus Prime)

«اپتیموس پرایم» رهبر «اتوبات ها» (Autobots) هستش که نژادی از موجودات هوشمند فلزی هستند که نبردی بی پایان را با همتایان خبیث خود به نام «دسپتیکان ها» (Decepticons) ادامه میدهند. اونایی که سنشون زیاد نیست و دارند این مقاله را میخوانند احتمالا با این شخصیت هایی که گفتم از طریق فیلم های سینمایی Transformers ساخته شده توسط «مایکل بی» آشنا هستند. ولی خیلی از قدیمی تری ها این شخصیت ها را از طریق کارتون کلاسیک آنها در دهه ۸۰ میلادی میشناسند (همونی که توسط دپارتمان انیمیشن سازی مارول ساخته شد و اینجا هم معرفی شده). اما هواداران کمیک بوک میدونند که ۹ ماه قبل از شروع پخش این کارتون، اولین حضور آنها را در کمیک بوک های مارول شاهد بودیم و مارول میتونه ادعا کنه که اولین کمیک های Transformers را منتشر کرده (همانطور که در این مقاله گفته شد، این شخصیت ها حتی در کمیک بوک های مرد عنکبوتی هم حضور داشته اند). اپتیموس پرایم رهبر عاقلی هستش که همیشه تونسته هم نژادان خودش رو بر علیه دشمنان متحد کنه. درسته که روباتی عظیم الجثه است که میتونه به خودرو تبدیل بشه ولی قدرت و مزیت اصلی او در اینه که میتونه یک رهبر و فرمانده عالی باشه.

 

۱- ویژن (Vision)

و حالا میرسیم به برترین روبات دنیای کمیک بوک های ابرقهرمانی! «ویژن»! ویژن هم درست مثل خیلی از آیتم های این مقاله اولش توسط یک شخصیت خبیث خلق شد (یعنی «الترون» ) ولی خیلی زود از چنگال این شخصیت خارج و به گروه قهرمانان پیوست. ویژن در نهایت توانست به یکی از اعضای اصلی و قابل اتکای اونجرز تبدیل شود به طوری که معمولا عکس او در باکس قسمت بالای سمت چپ کمیک های اونجرز قرار میگرفت (این باکس به معرفی شخصیت یا شخصیت های اصلی کمیک های مارول اختصاص داشت). ویژن رومانسی را با هم تیمی خودش «اسکارلت ویچ» آغاز کرد (که یکی از بهترین و متفاوت ترین عشق های دنیای کمیک به حساب میاد) . آنها دومین زوج اونجرز بودند که با هم ازدواج کردند (برای دیدن تصویر ازدواج آنها اینجا را کلیک کنید). آنها زندگی خوشی هم داشتند و حتی صاحب پسرهای دو قلو هم شدند ولی درست بعد تولد بچه هایشان ویژن زخمی شد و ذهنش با یک کامپیوتر بیگانه پیوند خورد. این باعث شد تا فاسد و پلید شود و در صدد تسخیر دنیا برآید. درسته که بعدا ویژن بیگناه شناخته شد ولی برخی از مسئولین او را دزدیدند و اجزای بدنش را از هم جدا کردند . در نتیجه او دیگر هیچ حس و احساسی نسبت به اسکارلت ویچ نداشت. تازه معلوم شد بچه های او هم واقعی نیستند!!! البته ویژن هنوز عضو اونجرز بود و سعی کرد با داشتن رابطه عاشقانه با «کارول دانورز» (Captain Marvel) دوباره عاطفه داشته باشه. سپس اسکارلت ویچ دیوانه شد و به اونجرز حمله و ویژن را دوباره پلید کرد . در نهایت She-Hulk او را کشت. سپس یک ویژن ریبوت شده در کمیک های Young Avengers دیده شد که از بقایای زره «پسر آهنی» (iron lad) ساخته شده بود. ولی این ویژن هیچ ارتباطی به ویژن اصلی نداشت . بعدشم ویژن اصلی زنده شد و ویژنی که در Young Avengers دیده بودیم ، نابود شد. ویژن کمیک اختصاصی خودش رو هم داشته. در اینجا هم گفتیم که اخیرا داستان های او حال و هوای ترسناک پیدا کردند!

مهدی ترابی مهربانی

 

منبع: سایت CBR

All rights reserved © Spidey.ir 2018

   (هرگونه کپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مطالب مرتبط:

۷۵ لحظه ماندگار مارول: وقتی ویژن اشک میریزد

۱۵ ایستراگ برتر فیلم های مارول

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

دانلود آهنگ بزن باران از ایهام
بزن باران ببار از چشم من بزن باران
بزن باران بزن بزن باران
که شاید گریه ام پنهان بماند
بزن باران که من هم ابری ام
بزن باران پر از بی صبری ام
بزن باران که این دیوانه سرگردان بماند
بهانه ای بده به ابر کوچک نگاه من
در اوج گریه ها فقط تو میشوی پناه من
به داد من برس هوا هوای خاطرات …

دانلود آهنگ بزن باران از ایهام

بزن باران ببار از چشم من بزن باران

بزن باران بزن بزن باران

که شاید گریه ام پنهان بماند

بزن باران که من هم ابری ام

بزن باران پر از بی صبری ام

بزن باران که این دیوانه سرگردان بماند

بهانه ای بده به ابر کوچک نگاه من

در اوج گریه ها فقط تو میشوی پناه من

به داد من برس هوا هوای خاطرات اوست

دلم گرفته است به این دل شکسته جان بده

تو راه خانه را به پای خسته ام نشان بده

به داد من برس هوا هوای خاطرات اوست

بزن باران ببار از چشم من بزن باران

بزن باران بزن بزن باران

که چتر بسته یعنی دل سپردن

بزن باران که من هم ابری ام

بزن باران پر از بی صبری ام

بزن باران نوازش از تو باشد گریه از من

بهانه ای بده به ابر کوچک نگاه من

در اوج گریه ها فقط تو میشوی پناه من

به داد من برس هوا هوای خاطرات اوست

دلم گرفته است به این دل شکسته جان بده

تو راه خانه را به پای خسته ام نشان بده

به داد من برس هوا هوای خاطرات اوست

بهانه ای بده به ابر کوچک نگاه من

در اوج گریه ها فقط تو میشوی پناه من

به داد من برس

بیا به داد من برس

دلم گرفته است به این دل شکسته جان بده

تو راه خانه را به پای خسته ام نشان بده

به داد من برس هوا هوای خاطرات اوست

برای استفاده از متن افزوده ی این آهنگ آن را از سرور های موزتکست دانلود کنید

دانلود با کیفیت ۱۲۸ به همراه متن افزوده
دانلود با کیفیت ۳۲۰ به همراه متن افزوده

نوشته متن آهنگ بزن باران از ایهام اولین بار در MusText | متن آهنگ ایرانی و خارجی پدیدار شد.