خداوند آزادی را آفرید و انسان بردگی را.
خوش آمدید - امروز : یکشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳
شرکت آچار فرانسه
آچارشاپ
خدمات اینترنتی آچار فرانسه طراحی سایت آچار فرانسه
خانه » آهنگ جدید (صفحه ی 945)

آهنگ جدید

دانلود آهنگ جدید مهدی احمدوند بنام دربدر

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید مهدی احمدوند دربدر
دانلود آهنگ جدید   با دو کیفیت
Download New Music
بزودی از موزیک بروز …
دانلود آهنگ + متن آهنگ در ادامه مطلب …

موزیک جدید و شاد دربه در از مهدی احمدوند

متن آهنگ مهدی احمدوند به نام دربدر :

منو دست به سر نکن نرو منو دربدر نکن
درای قلباتو سه قفل و بسته تر نکن
انقدر با من نجنگ
دو سه روزه نه یه مسیج نه زنگ
چطور دلت میاد دل من انقدر برات شه تنگ
به من استرس نده نرو به من انقد حرص نده
خبری از تو نیس وای چقدر این حس بده
نرو با من بمون نرو پیش از ما بهترون
چی میشه قلب تو یکمی شه با من مهربون

دانلود آهنگ جدید مهدی احمدوند دربدر

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ جدید آوان بند بنام کاکو

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید آوان بند کاکو
دانلود آهنگ جدید   با دو کیفیت

Download New Music

دانلود آهنگ + متن آهنگ در ادامه مطلب …

موزیک جدید و زیبای کاکو از آوان بند

متن آهنگ آوان بند به نام کاکو :

ای جان جان جانم تو جان جان جانی
بیرون زجام جان چیست آنی و بیش از آنی
من مست و بیقرارم تو علت همانی
ای عشق بی نهایت تو جان و جهانی
ای جان جان جانم تو جان جان جانی
پر کن تو جام من را از باده‌ی جوانی
♫♫♫♫♫♫

دانلود آهنگ جدید آوان بند کاکو

♫♫♫♫♫♫
پیمانه را شکستم حال دلم تو دانی
چون جام شوکران است در خلوتم نمانی
هر جرعه درد عشق است گر تو مرا برانی
بی باده مستم از عشق وقتی تو در میانی
حال دلم خراب است جانان تویی و جانی
درمان شود دل من چون با دلم بمانی
در این هوای مستی تنها تو میتوانی
افسون کنی دل من بی نام و بی نشانی
ای جان جان جانم تو جان جان جانی
پر کن تو جام من را از باده ی جوانی

[ad_2]

لینک منبع

نام مستعار من، تنبور است در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

گفت‌وگو با کیخسرو پورناظری نوازنده و آهنگساز

سالنامه ایران – ندا سیجانی: منزلش در کوچه ای خلوت منتهی به خیابان شریعتی و با سردری از کاشی ماندگار که نام کیخسرو پورناظری بر آن حک شده است، رخ نمایی می کند. این خانه سال هاست که راوی نغمه های کهن ایرانی است. کیخسرو همانند نامش طبع و سرشتی بلند در هنر و موسیقی دارد و بی تردید خانواده در به دست آوردن این فضایل بی تاثیر نبوده است. پدرش پرویز پورناظری معروف به حاجی خان از شاگردان کلنل علینقی وزیری و درویش خان بود و مادرش، پوراندخت سرحددار، موسس نخستین دبیرستان ملی دختران و نخستین زن دیپلمه در کرمانشاه.

کیخسرو ردیف را از پدر آموخت و شعر و ادبیات کهن را از مادر. زادگاهش، کرمانشاه، مهد موسیقی و نغمه های عرفانی است. در آنجا که تنبور به قداست رسیده و مردمانش از زمان های دور تا به امروز این گنجینه هنر را حفظ کرده اند. نام کیخسرو سال های بسیاری است که با موسیقی پیوند خورده و امروز فرزندانش تهمورس و سهراب رهرو راهپدر هستند. کیخسرو پورناظری آهنگساز و نوازنده تنبور است و آثار شاخصی در کنار دیگر هنرمندان بزرگ موسیقی از خود بر جای گذاشته است اما اختلاف سلیقه و ایجاد فاصله، دیگر آن دوران و آن آثار فاخر را تکرار نکرد و شاید هم کمتر به چشم می خورد.

نام مستعار من، تنبور است

گروه شمس که از سال ۵۹ فعالیت خود را آغاز کرده در شناسنامه این هنرمند قرار دارد و امروز جوانان علاقه مند این گروه را همراهی می کنند، هر چند که این گروه مدت زمان بسیاری است فعالیت سابق خود را ندارد و کم کار شده است. کیخسرو پورناظری این روزها به تدریس موسیقی مشغول است و با عشق هنر خود را به هنرجویانش تعلیم می دهد. او می گوید حال و هوای ساز باید با فضای حسی نوازنده سنخیت داشته باشد. چیزی که امروز کمتر دیده و شنیده می شود. گفتگو با کیخسرو پورناظری را در ادامه می خوانید.

ابتدای فعالیت کیخسرو پورناظری در عرصه موسیقی با ساز تار بود و بعد از انقلاب تنبور با راه اندازی گروه موسیقی «شمس» از سوی شما به جامعه معرفی شد. عده ای بر این نظر هستند صدای تار دلنشین تر از تنبور است و طبع گرمی دارد. در مورد ویژگی های این دو ساز توضیح می دهید؟

– این برداشت با سلیقه من مغایرت دارد. تار در بین سازهای موسیقی ایرانی و موسیقی سنتی سلطان نامیده می شود و سلطان تمامی سازها است. ساز تار بیانگر بهترین احساسات یک هنرمند ایرانی است اما ساز تنبور با وجود ظاهر ساده فیزیکی اش دارای جاذبه هایی است که به نظر من هیچ ساز دیگری ندارد. تاثیرگذاری تنبور بسیار عجیب است. عده ای بر این نظرند تاثیرگذاری هر ساز به تماس انگشتان نوازنده یا ارتباط بدن نوازنده با آن ساز بستگی دارد.

این در حالی است که تار با مضراب که یک جسم خارجی است نواخته می شود و دسته ساز با دست چپ نوازنده به بدن متصل می شود اما صدای تنبور با تمامی انگشتان دست راست لمس می شود و تاثیر عمیق و معنوی بر جان نوازنده می گذارد. من با ساز تار بزرگ شده ام و از همان دوران کودکی نوای این ساز در خانه ما به گوش می رسید و بسیار به تار علاقه مندم اما از زمانی که تنبور رابه دست گرفتم، این ساز چنان خودش را در دل من جای کرد که نوازندگی سازهای دیگر برایم آسان نبود، به گونه ای که سه تار را کنار گذاشتم.

شاید یکی از دلایل جذابیت تنبور برای شما خاستگاه و زادگاه این ساز باشد، فضایی که شما در آن رشد و نمو داشته اید و همیشه صدای تنبور شنیده شده است؟

– من از کودکی با تار بزرگ شده ام و تا زمانی که تنبور به دست نگرفته بودم چندان آشنایی با این ساز نداشتم. تمام فکر و اندیشه من موسیقی سنتی بود و سال های بسیاری است که تنبور می نوازم و با این ساز زندگی می کنم.

چرا تنبور را یک ساز عرفانی و مقدس می دانند؟ آیا قداست آن به این دلیل است که در جمخانه ها و مراسم آیینی نواخته شده است؟

– به عقیده من موسیقی از بدو به وجود آمدنش کاربرد آیینی داشته و وسیله ذکر و نیایش افرادی بوده که با این موسیقی ارتباط داشته اند. بنابراین نخستین کاربرد موسیقی، استفاده آیینی و معنوی بوده و با ادامه یافتن آن، موسیقی های مختلف چون موسیقی رزم، موسیقی بزم، موسیقی کار و اصناف و … به وجود آمد. اما تنبور همسان حالت های آیینی خود را ادامه داد و شاید علت بکر ماندن این ساز ادامه حیات آن در مناطق کوهستانی و ارتباط کم مردم با شهر بوده،

این امر سبب شده تمدن جدیدی به این مناطق وارد نشود و ساز تنبور درهمان بستر طبیعی خود حالت معنوی اش را تابه امروز نگاه داشته است. این دلیل عرفانی بودن و قداست ساز تنبور است، اما به شخصه باید بگویم برای من همه سازها مقدس هستند و ارزش معنوی دارند. منتهای مطلب با تغییر کاربرد و استفاده هر کدام از این سازها تاثیر و ارزش آن هم متفاوت شده است.

با وجود این آیا می توانیم بگوییم شهری شدن ساز تنبور و قرار گرفتن آن در کنار دیگر سازها به ویژه سازهای الکترونیک اندکی از قداست تنبور کم کرده است؟

– با توجه به تجربه ام و با وجود پیشینه ساز تنبور که به امروز رسیده است، باید بگویم حال و هوایی در این ساز وجود دارد که اگر با سنخیت و فضای حسی نوازنده یکی باشد، همان قداست و معنویت را خواهد داشت. اما اگر به دست افرادی بیفتد که حس و حال امروزی دارند و به موسیقی نگاه تکنیک و صنعتی می کنند، این ساز و نوا تاثیری نخواهند داشت. در حال حاضر هم افراد بسیاری هستند که تنبورنوازی می کنند و نوازندگی آنها انسان را مسحور و مبهوت کرده اما بالعکس نوازندگی برخی از نوازندگان هیچ اثری ندارد. این همان سنخیتی است که باید در وجود نوازنده باشد. اگر نوازنده روانش با روان ساز هماهنگ باشد، نوازندگی او همان تاثیر روزگار کهن را خواهد داشت اما شاید همه نوازنده ها اینگونه نباشند.

نام مستعار من، تنبور است

با توجه به سابقه تدریس آیا هنرجویان این سنخیت و قداست را درک کرده اند؟

– بله. این بافت تفکر و اندیشه وجود دارد. منتهای مطلب زندگی امروزی، آدم های امروزی را پرورش می دهد. هر هنری بیانگر درون و عوالم معنوی و اندیشه یک هنرمند است. هنرمندی که اندیشه معنوی نداشته باشد، قطعا تاثیر نوازندگی اش نیز کمتر خواهد بود. این اندیشه مواد اولیه هنر است. هنرمند باید در تمام ابعاد یک انسان معنوی باشد. هنر هم یک اثر معنوی است که از نهایت درون انسان خلق شده و به روان و خرد هستی متصل است. هنرمندان باید تفکر معنوی داشته باشند و با تمرکز بر این اصل، اثرشان را به شنونده و مخاطب خود القا کنند. اگر هنرمند این خصایل و فضایل را نداشته باشد، تاثیر هنرش سطحی و کمرنگ خواهد بود.

ویژگی هایی که در مورد هنر و هنرمند اشاره داشتید در نسل امروز هم دیده می شود؟

– بله، اما نه در وجود هر فردی. البته امروزی ها کمتر به دنبال این گونه کارهای معنوی هستند. امروزی ها یا نسل امروز خود را نمی شناسند و هیچ گونه خودشناسی و ارتباط درونی ندارند. سرعت زندگی به گونه ای شده است که همه با این سیل در حرکت هستند و اگر هم کسی بخواهد همسو با آنها نباشد، باید عکس این جریان حرکت کند، که آن هم بسیار مشکل بوده و ممکن است فرد را منفعل کند اما عده ای دیگر که تعدادشان هم اندک است، همان مسیر خلاف جهت را ادامه می دهند که امیدواریم تعداد این افراد بیشتر شود.

بخشی از اشعاری که با تنبور خوانده می شود آواها یا آوازهایی هستند که در جمخانه ها خوانده شده است، بخشی دیگر اشعار عرفانی چون مولانا، این امر نشان دهنده آن است که کلام و اشعار خاصی باید تنبور را همراهی کند. آیا این حساسیت در کلام امروزه هم رعایت می شود؟

– خواندن تصنیف و آواز یا اشعار مولانا چند سالی است که انجام می گیرد و ار جدیدی است. کاربرد این اشعار تنها در محافل عرفانی بود و بیشتر در مثنوی خوانی شنیده می شد اما گروه«شمس» نخستین گروهی بود که توجه ویژه ای به اشعار مولانا در موسیقی داشت. پیشینه تنبور به گونه ای است که از زبان کُردی به موسیقی شهری وارد شده است، بنابراین هم اشعار کُردی با تنبور استفاده می شود و هم فارسی. ما در گروه شمس تلاش می کنیم از اشعاری بهره ببریم که برای همه قابل استفاده باشد. البته تمامی این اشعار از مولانا نبوده و گاها از دیگر شاعران عرفانی چون عطار، حافظ و … نیز استفاده می شود. بعضی از افراد، علاقه مند به اشعار دیگری هستند.

اگر این اشعار به درستی استفاده و اجرا شود اثرگذار خواهد بود، در غیر این صورت هیچ تاثیری نخواهد داشت. اما اشعاری که در جمخانه ها با تنبور خوانده می شود شعرهای آیینی یارسان و اهل الحق است. این اشعار و کلام های آیینی مورد استفاده ما نیست و خاص جمخانه ها بوده. ما از اشعار کُردی و فارسی عرفانی بهره می بریم. تنبور ساز آیینی یارسان است و حدود ۷ یا ۸ قرن است که این ساز در این اماکن حفظ شده و نغمات کهن را همراه با اشعار آیینی خود همچنان حفظ کرده و استفاده می کنند. کسانی که نگاه و تفکر ویژه ای به موسیقی و بخصوص فلسفه تنبور دارند بخبوی می دانند نغمه های تنبور که امروز به گوش می رسد، نغمه های کهن باستانی است و خوشبختانه این یارسان باعث شده است گنجینه هنر موسیقی کهن به معاصران و تا زمان ما برسد.

آیین یارسان و مقام های یاری مربوط به جمخانه و اهل حق بوده و ثابت است و هیچ گاه از بین نخواهد رفت اما در گروه شمس که از سال ۵۹ شکل گرفته تنبور به گونه ای دیگر نواخته شد. البته پیش از آن گروه های دیگری هم بودند که فعالیت های مختصری در نوازندگی تنبور داشتند ولی می توانم بگویم گروه شمس نخستین گروهی است که به ساز تنبور پرداخته و اعتبار این ساز را گسترده کرده است و یک نوع موسیقی جذاب و درونی را به شنونده ارائه می دهد. امیدواریم کسانی که به این ساز روی آورده اند رونق بیشتری به این گنجینه پر رونق بدهند.

آیا گروه «شمس» تغییراتی هم در مقام های تنبور ایجاد کرده است؟

– مقام های تنبور به مانند گوشه های دستگاه های موسیقی هستند و مقامی به تنبور افزوده نمی شود. منتهای مطلب آهنگ ها و آوازهایی که با تنبور خلق می شود جدید و برگفته و تحت تاثیر کلیت حس و حال تنبور و مقام های گذشته آن است. تنبور سه نوع مقام دارد که به کمال رسیده است. مقام یاری که برای آیین یارسان است. دیگر مقام های داستانی است که گروه شمس از آن بهره گرفته و مقام بعدی مقام های مجلسی است که اجرای آن ممنوعیتی ندارد.

آن نگاه خاصی که گروه شمس به ساز تنبور دارد قابل کاربرد برای تعدادی از هنرمندان یا گروه های موسیقی نیست و از تنبور به عنوان یک ساز زینتی استفاده می کنند؟

– این موضوع به انتخاب نابجای آن افراد بستگی دارد و بهتر است بگویم این افراد صلاحیت کاربرد این ساز را ندارند. هر ساز یک ظرفیت و گنجایشی دارد که باید آن را رعایت کرد. تنبور به مانند دف می ماند. این ساز نیز از خانقاه به موسیقی ایرانی واردشده و آنقدر جاذبه داشته که توانسته به صورت گسترده کار خود را ادامه بدهد اما امروزه می بینیم که از ساز دف استفاده های نابجایی می شود و متاسفانه این استفاده نابجا در تنبور هم وجود دارد. امیدواریم کسانی که این رویه را در پیش گرفته اند، اندیشه خود را ارتقا بدهند.

نام مستعار من، تنبور است

نوازنده تنبور، در گروه شمس

شهری شدن دف و تنبور در اجرا و کلام آن تاثیر گذاشته است؟

– خیر، تاثیری نمی گذارد. در خانقاه های دراویش قادری همان دفی نواخته می شود که صد سال پیش می نواختند. نواختن تنبور در جمخانه ها هم به همین صورت است. بنابراین نمی توانیم بگوییم شهری شدن در ساز تاثیرگذار بوده زیرا آهنگ هایی که در این مکان ها نواخته می شود چنان غنی و زیبا است که هیچ نغمه ای نمی تواند جایگزین آن شود و این نغمات دست نخورده و در این مکان ها به حیات خودشان ادامه خواهند داد.

گروه موسیقی موفق «شمس» که شما آن را راه اندازی کرده اید توانست در سال های آغازین فعالیت خود با حضور هنرمندان و استادانی چون خلیل عالی نژاد، گل نظر عزیزی، علی اکبر مرادی و … آلبوم زیبای «صدای سخن عشق» با خوانندگی شهرام ناظری را منتشر کند، آلبومی که نوای تنبور را به گوش مردم رساند اما امروز این گروه علاوه بر این که کم کار شده است، نتوانست آثاری در این سطح تولید کند. این موضوع علت خاصی دارد؟ آیا نسل جدیدی که در این گروه فعالیت می کنند چون سهراب و تمهورس پورناظری در سلایق این گروه اثرگذار بوده اند؟

– بهتر است به موسیقی آن دوره اشاره کنیم که بسیار کنیم که بسیار متفاوت با امروز است نه آن که این اتفاقات را از یک گروه یا ساز انتظار داشته باشیم. آثاری که آن دوران تولید شد و مانا ماندند، حس و حال هایی بود که هنرمند با اندیشه فارغ و آرامش به دست می آورد و بر همین اساس آثاری خلق می کردند که دلنشین تر بود و فضای آن زمان این گونه موسیقی را ایجاب می کرد اما متاسفانه امروزه این فضا وجود ندارد و حتی خوانندگان، نوازندگان و آهنگسازان آن دوره هم بعد از آن چنین آثاری تولید نکردند.

به طور مثال امروز دیگر آثاری به مانند کارهای زنده یاد پرویز مشکاتیان تولید و شنیده نمی شود. حال و هوا فرق کرده و آن درونگرایی، آرامش و پیوندی که هنرمند با درون خود داشته به آن کیفیت نمانده است. سهراب و تهمورس در گروه شمس فعالیت دارند و آهنگ و کارهای شان را به سلیقه امروز اجرا می کنند اما آهنگ های که من می سازم بیانگر حال و هوا و اندیشه هنری خودم است.

شهرام ناظری یکی از خوانندگان خوب کشور مدت ها در این گروه فعالیت می کرد، خواننده ای کرد زبان و آشنا با موسیقی و ساز تنبور، بنابراین قطعا در شکل گیری و کارهای اولیه شما بی تاثیر نبوده اما این اتفاق دیگر صورت نگرفت.

– در حال حاضر سلیقه من و آقای ناظری با یکدیگر متفاوت شده است.

در تنبور سبک خاصی را دنبال می کنید؟

– نواختن تنبور سبک های متفاوت ندارد بلکه این ساز را می توان با دو لهجه نوازندگی کرد و من با هر دو لهجه آشنا هستم. در واقع شیوه ام بین این دو لهجه است اما طی این سال ها به یک شیوه ای رسیده ام که زبان، بیان حال و احساس خودم بود و نزدیک به شیوه کسی نیست. زمانی که به تنبور روی آوردم گرایشم بیشتر به شیوه گل نظر عزیزی بود و رایحه ای از نوازندگی ساز ایشان در ساز من وجود داشت اما بعدها به شیوه خودم رسیدم و ادامه دادم.

فرزندان و هنرجویان شما هم این شیوه کاری را دنبال می کنند؟

– سرچشمه فعالیت فرزندان من از این آبشخور بوده و در یک خانواده هنری متولد شده اند اما بعدها با کسب تجربه، سلیقه خود را پیدا کرده اند. آنها نسل امروز هستند و حال و هوای کارشان جوانانه تر است.

در گروه شمس هم تکنیک شما دیده می شود و هم سرعت نوازندگان نسل امروز، کدامیک اولویت شماست؟

– به نظر من باید در موسیقی هم تکنیک وجود داشته باشد و هم سرعت و نباید هر دام از آنها به تنهایی جلو برود، بلکه باید به صورت یک مجموعه در حال حرکت باشند. من بر این باورم ملودی که نواخته می شود باید زیبا باشد. حال اگر سرعت این زیبایی را دو چندان می کند آن سرعت موجه است یا اگر تکنیک اثرگذار است، تکنیک هم کاربرد طبیعی خودش را خواهد داشت اما اگر تنها به ظواهر کار نگاه شود قطعا کار کم تاثیری خواهد بود. بنابراین باید دیدگاه و هدف ما بیانگر زیبایی و هنری باشد، خواه در شکل سرعت یا به صورت تکنیک.

با توجه به این صحبت ها تنبورنوازی سهراب پورناظری در کنار نوازندگان و سازهای غیر ایرانی را تایید می کنید؟

– پیرو حرفی که گفته شد باید بگویم اگر این همنوازی به زیبایی کار بیفزاید موجه است، در غیر این صورت این تلفیق اثری نخواهد داشت. در مجموع این تلفیق ها نباید به اصالت ساز و نوا ضربه بزند. سازهای همراهی کننده باید پشتیبان این ساز باشند و فضایی ایجاد کنند که ساز ایرانی جلوه بیشتری داشته باشد.

نام مستعار من، تنبور است

تنبور از ریشه های موسیقی نواحی است، با وجود این اوضاع امروز موسیقی نواحی را چگونه ارزیابی می کنید؟

– امروزه موسیقی نواحی شرایط و جلوه بسیار خوبی دارد.در دوران نوجوانی ما هیچ حمایتی از موسیقی نواحی نبود، نه جشنواره ای برگزار می شد و نه کنسرتی. حتی هنرمندان خارج از ایران اجرا نداشتند. خوشبختانه جشنواره هایی که در این چندین سال اخیر برگزارشده است، توانسته ارتباط خوبی با هنرمندان موسیقی نواحی و علاقه مندان غیر بومی شان برقرار کند.

البته این صحبت ها دلیل بر این نیست که این حمایت ها برای هنرمندان و علاقه مندان موسیقی نواحی کفایت می کند. خیر، این حمایت ها بسیار ابتدایی و سطحی است ولی نسبت به گذشته که هیچ نوع فعالیت موسیقی گسترده ای در جغرافیای پر فرهنگ ایران وجود نداشت چشمگیرتر است. امیدواریم این حمایت ها بیشتر شده و موسیقی اصیل و کهن نواحی رونق بیشتری پیدا کند و کمال یافته تر شود.

گروه موسیقی چون کامکارها یا دیگر گروه هایی که در معرفی موسیقی نواحی تلاش می کنند در این باره چقدر تاثیرگذار بوده اند؟

– گروه موسیقی کامکارها یکی از گروه هایی است که حق بزرگی بر گردن موسیقی کُردی داشته است. البته هر فرد که بتواند موسیقی و فرهنگ خود را به دنیا معرفی کند، عشق خود را ارائه کرده است و نباید بگوییم حقی بر گردن موسیقی داشته است. موسیقی کُردی یکی از تاثیرگذارترین موسیقی های ایران است و گروه کامکارها که هر کدام استادی برجسته در عرصه موسیقی هستند توانسته اند در این کار بسیار موفق عمل کنند و جزو درخشان ترین نوازندگان این ستاره ها و این موسیقی باشند.

دغدغه برخی از آهنگسازان قدیمی به مانند گذشته موسیقی آوازی است و نسبت به آن ابراز نگرانی می کنند. آنها بر این نظر هستند که بعد انقلاب تعداد خوانندگان موسیقی آوازی محدود و انگشت شمار شده است. شاید این اتفاق به نوعی در انتخاب آهنگسازان هم موثر بوده. آیا این موضوع برای شما هم نگران کننده است؟

– به نظر من پیش از این دوره هم، تعداد خوانندگان در هر نسل و دوره ای حتی صد سال گذشته بسیار کم بود و خوانندگان خوب اندک شمار بودند. آقای شجریان حدود نیم قرن است که بی رقیب مانده و هیچ هنرمندی از ایشان عبور نکرده است. البته این موضوع می تواند هم اتفاق خوبی باشد و هم بد. از این جهت بد که نباید یک نفر ۵۰ سال در یک هنر و در سطح بالایی قرار بگیرد و کسی نتواند از او عبور کند اما از جهت دیگر می توانیم بگوییم نبوغ و توانایی استاد شجریان به قدری است که کسی به پای ایشان نرسیده است. بار دیگر تاکید می کنم تعداد خوانندگان خوب بسیار کم است و همان طور که رو به جلو در حرکت هستیم، این تعداد هر روز کمتر شده است.

شاید یکی از دلایل بی مهری به موسیقی آوازی پخش موسیقی غیر آوازی در رسانه های جمعی چون رادیو و تلویزیون باشد. این رسانه ها به موسیقی آوازی کمتر یا اصلا توجهی ندارند و همین امر باعث شده موسیقی آوازی از خاطرات و حافظه مردم محو شود. اما اگر این سیستم و سلایق تغییر کند، آواز علاقه مندان و رونق گذشته خود را پیدا خواهد کرد. متاسفانه نسل جدید را از موسیقی فاخر و موسیقی آوازی محروم کرده اند و به جای آن موسیقی بسیار سطحی و بی هنر را ترویج داده اند. جوانان نیز با این نوع موسیقی ارتباط برقرار می کنند و به دنبال آن می روند.

اشاره کردید موسیقی آوازی استاد شجریان نیم قرن است ترویج پیدا کرده آیا این اتفاقات به خاطر حفظ موسیقی ایشان است یا سبک دیگری در موسیقی آوازی به نسل امروز آموزش داده نمی شود. شاید هم یکی از دلایل آن علاقه مند نبودن نسل جوان به آواز است.

– آموختن آواز بسیار مشکل است. اگر همه از آقای شجریان تقلید می کنند به این دلیل بوده که برای به دست آوردن و تجربه بیشتر در موسیقی آوازی تلاش نمین کنند. یک هنرجوی آواز باید نخست آموزش ببیند، مرحله تعالی آواز آموختن ردیف و دستگاه موسیقی و بعد از این مراحل باید چندین سال تمامی سبک های آوازی را تقلید کرده و بخوبی بیاموزد و بعد از مرحله تقلید، سلیقه و انتخاب خود را پیدا کند تا از مرحله تقلید عبور کرده باشد.

متاسفانه مسئله تقلید تنها در آواز نیست بلکه در ساز هم وجود دارد. زمانی که هنرجویان موسیقی مرحله آموزش را می گذرانند به تولید اثر فکر می کنند، در صورتی که تمامی نوازندگان باید در ابتدا پیشینه ساز را بیاموزند و از مجموع حس و حالی که به دست می آورند، شیوه خود را ارائه کنند اما جای تاسف است که این وقفه در تمام کار جوانان وجود دارد؛ یا از آقای علیزاده تقلید می کنند یا آقای شجریان و به دنبال آن نیستند که تقلید را پشت سر بگذارند و به زبان خودشان برسند و این مهم ترین دلیل شنیده نشدن آواز و ساز خوب است.

علاوه بر تقلید که اشاره فرمودید همین تعداد هنرمندان موسیقی آوازی اندک شمار هم به موسیقی روی آورده اند و تصنیف خوان یا موسیقی تلفیقی گرایش به پاپ را ارائه می دهند، نمونه آن تغییراتی است که در این چند سال اخیر از آثار همایون شجریان شنیده می شود. آیا این به روزرسانی با تلفیق ها صحیح است؟

– همایون از توانایی خودش استفاده می کند اما باید این را باور داشته باشیم که امروزه موسیقی ما تغییر پیدا کرده و دیگر کسی حوصله شنیدن آواز کامل را ندارد. البته ناگفته نماند همایون و کارهایی که اطرافیان او در موسیقی انجام داده اند، تنها رشته اتصال جوانان، مردم و پیوند با موسیقی گذشته است. کارهای همایون را نباید یک بعدی نگاه کرد بلکه باید مجموعه کارهای مختلف و متفاوتی را که خوانده است نگاه و بررسی کنیم.

نام مستعار من، تنبور است

همایون شجریان

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید یا پیشنهاد داشته اید به همایون شجریان در گروه شمس فعالیت کند؟

– گروه شمس چندین سال است که بسیار کم کار شده و فعالیت چندانی ندارد اما بدون آن که همایون در گروه شم حضور داشته باشد، این همکاری ها وجود دارد. ایشان چندتا از کارهای من را خوانده و اجرا کرده است و ممکن است در آینده باز هم این کار تکرار شود و اگر برنامه ای پیش بیاید شاید از حضور و هنر ایشان بهره ببریم.

بسیار از اثاری که امروزه به گوش می رسد تاریخ مصرف پیدا کرده اند. شاید یکی از دلایل این اتفاق در کنار هم نبودن هنرمندان قدیمی یا رقابت و حسادتی باشد که در بین آنها رخنه کرده است.

– اگر رقابت سازنده باشد و به تعالی هنر بینجامد اتفاق خوب و موجهی است. یک هنرمند باید حسود باشد. اگر این رفتارها خصلت آن هنرمند باشد، سازی که می نوازد مخاطب را فراری می دهد و به خود جذب نمی کند. درون هنرمند باید هنرگونه باشد تا آثارش ماندگار بماند. اگر می بینید برخی از آثار موسیقی تاریخ مصرف پیدا کرده اند به درون هنرمند بر می گردد. تفرقه در همه چیز وجود دارد. در هنر هم دیده می شود. هنرمند باید سال ها در هنر خودش تلاش کند نه آن که سریعا به سمت آهنگسازی برود. یک آهنگساز برجسته و مطرح طی سال ها فعالیت هنری اش تنها می تواند چند آهنگ خوب و درجه یک تولید کند. بهترین آهنگساز به سلیقه من مرتضی خان محجوبی است.

ایشان طی سال ها فعالیتشان شاید ۱۰ آهنگ ساخته اند اما آثار ماندگار و جاودانه. عارف قزوینی شاعر و آهنگساز ۲۴ آهنگ طی سال ها فعالیتش ساخته است. کار زیبا محدود است و نمی توانیم به صورت سری کاری و هفته یا ماهی یک بار آلبوم منتشر کنیم اما در مورد این که بزرگان موسیقی دیگر در کنار هم نیستند و نمی نشینند باید بگویم هر کسی در یک دوره و بازه زمانی مشخص فعالیت می کند. دوره هنری هنرمند هم چندان طولانی نیستو اوج و فرودی دارد. هنرمند ۶۰-۵۰ سال و به مدت طولانی نمی تواند همان کارهای گذشته و جوانی اش را انجام بدهد.

البته نباید با بیان دوره زمانی قضاوت قطعی در مورد کم فروغی آثار و دوره فعالیت هنرمندان گذشته داشته باشیم. هنرمندان قدیمی امروزه فعالیت های گروهی یا تک نوازی های خود را همچنان ادامه می دهند.

– شاید مشکلی وجود دارد یا این اختلاف سلیقه این فاصله ها را ایجاد کرده است.

شاید هم یکی از دلایل آن این باشد که هنرمندان هنر را منبع درآمد قرار داده اند و مادیات به موسیقی آنها راه پیدا کرده است؟

– هنرمندان مادی نشده اند اما امرار و معاش زندگی شان از راه هنر می گذرد. به هر حال آنهاهم اجاره خانه یا مشکلات دیگری دارند. زندگی شهری مخارج بالایی هم خواهد داشت و مشکل مالی گریبان همه هنرمندان را گرفته است.

پیش از انقلاب هم این گونه بود؟

– پیش از انقلاب موسیقی به عنوان یک شغل هنری نبود. هنرمندان آن زمان اکثریت کارمند بودند اما عشق آنها موسیقی بود. اما امروزه موسیقی در گذر حرفه ای بودن آن منبع درآمد هنرمندان شده است.

در بحث آموزشی نحوه تدریس آموزشگاه های موسیقی را چگونه ارزیابی می کنید؟

– بسیار خوشحالم که این تعداد آموزشگاه موسیقی و مدارس وجود دارد. البته ممکن است درصد کمی از هنرآموزان یا استادان شرایط چندانی برای تدریس و آموختن نداشته باشند. علاوه بر این امروزه خانواده ها هم توجه ویژه ای به آموزش موسیقی دارند و این جای بسی امیدواری و خوشحالی است. بسیاری از نوازندگان جوان در سطح بسیار بالا و استادی فعالیت می کنند. آنها آینده موسیقی کشور عزیز ما را می سازند. البته در کنار آن باید به فرهنگ، ادبیات و دانش آشنا و آگاه باشند. هنرجو یا هنرمند باید به شعر تسلط کامل داشته باشد. اگر این صفات را به هنرش اضافه کرده و مایه هنری اش را غنی تر کند آینده هنر کشورمان بسیار درخشان تر خواهد بود.

شما در خانواده ای رشد داشته اید که موسیقی و شعر در آن وجود داشته است؛ با وجود این شعر در اولویت شما قرار دارد یا موسیقی؟

– بعضی ها بر این نظر هستند که شعر هنر اول است و عده ای دیگر موسیقی را هنر اول می دانند. اما به نظر من موسیقی هنر اول است. موسیقی گویای زبان جهانی و انسانی است. موسیقی علاوه بر تاثیر بر انسان بر طبیعت و موجودات نیز اثرگذار است اما شعر به این میزان تاثیرگذار نیست. من در دوران نوجوانی ابتدا جذب موسیقی شدم و بعد از آن به شعرهم روی آوردم. از نگاه من هنر موسیقی دو بال دارد که هر یک مکمل یکدیگر هستند، یکی نوا و نغمه است و دیگری شعر.

نام مستعار من، تنبور است

 

با این تفاسیر چرا آثار با کلام بیشتر جذب مخاطب می شود؟

– موسیقی ما بیشتر بر شعر تمرکز دارد و بر موسیقی تاثیر می گذارد. یک بیت شعر هزار برابر انرژی دارد و زمانی که با موسیقی تلفیق می شود این انرژی هزاران برابر خواهد شد. به ویژه این که صدای خواننده هم همراه آن باشد. ما نوازندگان می دانیم تاثیر صدا بیشتر است و خواننده سهم بیشتری در ارائه موسیقی دارد.

آموزش ابتدایی شما در موسیقی نت بوده، آیا هنرجویان نسل امروز هم از نت و ردیف موسیقی استقبال می کنند؟

– هنرجو اختیار انتخاب ندارد و هنرآموز است که انتخاب می کند آموزش از روی نت باشد یا از راه گوش. البته آموزش نت یک امر الزامی و ابتدایی است و در پایه آموزش ردیف نت کنار گذاشته می شود و سینه به سینه حس و حال موسیقی از استاد به شاگرد منتقل می شود.

 

چشم انداز شما از موسیقی ایران چیست؟

– موسیقی هنری است که خواسته یا ناخواسته نمی توانیم بدون آن زندگی کنیم. با نگاه به موسیقی ۴۰-۳۰ سال گذشته خواهید دید که هنر موسیقی در ابتدا در محدودیت صددرصد بسر می برد اما محدودیت ها با پایمردی اهالی موسیقی به مرور زمان کمتر شد. البته امروزه این محدودیت ها کم و بیش هم دیده می شود ولی تعیین کننده نیستند و هنرمندانی که در ایران ماندند، در مقابل این محدودیت ها ایستادگی کردند. خوشبختانه اوضاع موسیقی به گونه ای است که همه در آن حضور دارند و فعالیت می کنند. امیدواریم این محدودیت های مختصر که یکی از آنها فعالیت های موسیقایی بانوان در عرصه ساز و آواز است بزودی برطرف شود و صدای بانوان به موسیقی پررونق ایرانی رونق بیشتری ببخشد.

پیام نوروزی شما در سال جدید…

– خوشحالم که در فرهنگ ما آیین هایی وجود دارد که در جهان بی نظیر است و حرف اول را می زند. یکی از مهم ترین آیین ها جشن نوروز است. سال های بسیاری از این آیین می گذرد و طی این مدت افراد بسیاری در سطح دنیا جذب آیین نوروز شده اند و علاقه بیشتری برای اجرا و دیدن این مراسم دارند. امیدوارم روزی فرا برسد که آیین نوروز را در تمام جهان پاس بدارند و جشن بگیرند.بنده به سهم خودم سال نو را فرخنده باد می گویم و آرزو دارم در سال جدید صلح، عشق، مهربانی و آبادانی شامل همه مردم جهان و بخصوص مردم کشور عزیزم ایران باشد.

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ جدید امیر تتلو بنام گل (جام جهانی ۲۰۱۸)

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید امیر تتلو گل (جام جهانی 2018)
دانلود آهنگ جدید   (جام جهانی ۲۰۱۸) با دو کیفیت

Download New Music

بزودی از موزیک بروز …

دانلود آهنگ + متن آهنگ در ادامه مطلب …

موزیک جدید و زیبای گل از امیر تتلو به مناسبت جام جهانی ۲۰۱۸ فوتبال در روسیه + پخش آنلاین

متن آهنگ امیر تتلو به نام گل :

یه گُل برای من یه گل برای تو
یه گُل برای قلب شیر بچه های ما
یه گُل برای مادر یه گل برای صلح
یه گُل برای خستگی نسل سایه ها
یه گُل برای کرد و لر و ترک و واسه غیرت
یه گُل برای جشن بزرگ یه ملت
یه گُل برای این همه بغض بی منت
یه گُل برای قهرمانی، گل برای عزت

دروازه بان تیم ما خودش یه شیر شیرانه
هافبکا نمیزارن بِرِسی به خط میانه
نوک حمله پره مَرده
تیم ما قهرمانی رو دوره کرده
♫♫♫♫♫♫

دانلود آهنگ جدید امیر تتلو گل (جام جهانی ۲۰۱۸)

♫♫♫♫♫♫
یه ستاره برای من سه ستاره برای ما که
با دست خالی رسیدیم بی منت طلا که پاکه
یه ستاره برای این خاک یه ستاره برای ایران
که بی ستاره شبا میگذشت
ولی جنگیدیم برای ایمان
از یه مرز پر گوهر تا یه سکو پره از عشق
پره از درد و غم بودو پره از پرخورد و تنش
پره از رنج و سختیا پُره غم که تنفر کردمش
یه طرف گله بود جنگم
یه طرف یه طرف قهرمان و پرش

دروازه‌بان تیم ما خودش یه شیر شیرانه
هافبکا نمیزارن بِرِسی به خط میانه
نوک حمله پره مَرده
تیم ما قهرمانیو دوره کرده

[ad_2]

لینک منبع

اصغر فرهادی: فیلم‌هایم تلخ هستند؛ ولی تاریک نه در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

روزنامه شرق – ترجمه از سجاد فیروزی: اصغر فرهادی، کارگردان سرشناس ایرانی که به مناسبت اجرای اثر تازه‌اش در فستیوال کن، به فرانسه رفته، گفت‌وگوهای متعددی با رسانه‌های این کشور درباره «همه می‌دانند» داشته است. فرهادی در یکی از گفت‌وگوهای تقریبا بلندش به «لوپاریزین» درباره چگونگی شکل‌گیری این فیلم صحبت کرده است. او در ادامه به مباحث مختلفی از جمله همکاری با پنه‌لوپه کروز و خاویر باردم هم اشاره کرده و درباره برداشت متفاوت مخاطب نسبت به فیلم تازه‌اش هم صحبت کرده است. در زیر بخشی از این گفت‌وگو را که با «لوپاریزین» صورت گرفته از نظر می‌گذرانید.

فیلم‌هایم تلخ هستند؛ ولی تاریک نه

«همه می‌دانند» چطور شکل گرفت؟

بعد از اینکه فیلم سومم به نام چهارشنبه‌سوری تمام شد، به همراه خانواده‌ام سفری به جنوب اسپانیا داشتیم. آنجا یک اعلامیه با عکس یک بچه دیدیم. سارینا، یکی از دخترهایم که آن‌موقع چهارسالش بود از من درباره آن بچه سؤال پرسید. مترجم ما برایش توضیح داد که این بچه گم شده و والدینش به دنبالش می‌گردند. دخترم در تمام طول سفر ترسیده بود و لحظه‌ای از من جدا نمی‌شد. آن خاطره در ذهنم حک شده بود. بعد از اتمام فیلم «گذشته»، به سرم زد تا داستان «همه می‌دانند» را بنویسم. از آنجا که می‌خواستم فیلم فروشنده را بسازم، این پروژه را برای زمان اندکی به حالت تعلیق درآوردم و بعد دوباره به سراغش رفتم.

چرا این اثر را در اسپانیا فیلم‌برداری کردید؟

داستان این فیلم می‌توانست هرجایی رخ دهد ولی انتخاب اسپانیا از نظر خودم کاملا روشن بود. اسپانیا کشوری است که بی‌نهایت دوستش دارم. این‌طور حس می‌کنم که اسپانیایی‌ها از لحاظ موضوعات عاطفی و فرهنگی خیلی به ایرانی‌ها نزدیک هستند. مردم این کشور خیلی راحت احساساتشان را بیان می‌کنند. با اسپانیا احساس آشنایی می‌کردم.

اینکه بخواهید از پنه‌لوپه کروز و خاویر باردم هم در این فیلم استفاده کنید، برایتان امری آشکار و بدیهی بود؟

بله. بازی آنها را خیلی تحسین می‌کنم؛ حالا چه فیلم‌هایی که پنه‌لوپه برای پدرو آلمودوار بازی کرده یا چه آثاری که خاویر برای برادران کوئن نقش‌آفرینی کرده است. این دو بازیگران بسیار مستعدی هستند که توانایی جان‌دادن به شخصیت‌های مختلف را دارند. البته چهره‌ای دارند که خیلی سریع حس همدردی را نشان می‌دهد. این‌طور دیگر مخاطب هم نیازی ندارد خودش را جای شخصیت‌های فیلم بگذارد. این موضوع برای من خیلی اهمیت دارد که بازیگرانم حرارت و اشتیاقشان را در صحنه فیلم‌برداری آزاد کنند و آن را به تصویر بکشند.

همکاری‌تان با هنرپیشه‌ها زمان تصویربرداری چگونه است؟ آدمی هستید که زیاد دستور می‌دهید؟

با بازیگرانم زیاد حرف می‌زنم. بعضی وقت‌ها درباره موضوعاتی با آنها حرف می‌زنم که ارتباطی با نقش‌هایشان ندارد. دنبال راهکاری می‌گردم که از آن طریق هنرپیشه‌ها نزدیک به زندگی واقعی باشند. دوست ندارم خیلی به شیوه سینمایی بازی کنند. تلاش می‌کنم فیلترهایی که سینما به وجود آورده و هنرپیشه‌ها را از واقعیت دور می‌کند از بین ببرم. خاویر باردم به من گفت از بازی‌کردن در این فیلم خیلی خوشحال و راضی است چون باعث شده صداقت و رک‌گویی که درون هر یک از ماست، نمایان شود.

و شما در این راه چطور به پنه‌لوپه و خاویر کمک کردید؟

از آنها خواستم با احساساتشان بازی کنند. برای آنها خاطره و داستان تعریف کردم… به پنه‌لوپه گفتم نقش «لورا» را طوری بازی کند که انگار گرگی است که بچه‌اش گم شده و برای نجات‌دادنش حاضر است به بقیه حمله کند. نمی‌خواستم نقش یک مادر منفعل که غرق در غم و اندوه است را بازی کند. در بعضی از صحنه‌ها می‌بینیم که او درست مثل یک گرگ نشسته است. برای خاویر هم توضیح دادم که نقشش، نقش یک بچه پاک است که هیبت یک آدم ۴۰ساله را دارد. مردی ساده که در شرایط بسیار دشواری گیر کرده است.

حذف فیلترهایی که صحبتش را کردید برای ستاره‌های هالیوود کار سخت‌تری است؟

تجربه‌ای که در این راه با خاویر و پنه‌لوپه به دست آوردم نشان می‌دهد که نه. در این فیلم پنه‌لوپه تقریبا هرگز آرایش ندارد. او خیلی راضی بود و به این نتیجه رسیده بود که این نقش خیلی بیشتر به خودش شبیه است.

فیلم‌هایم تلخ هستند؛ ولی تاریک نه

با وجود آدم‌ربایی اولیه، «همه می‌دانند» فیلمی پلیسی نیست…

خب به همین خاطر است که این داستان بلندتر می‌شود. شبِ همان آدم‌ربایی می‌شد چند پلیس را در صحنه ببینیم ولی این موضوع می‌توانست بقیه شخصیت‌ها را بیش از اندازه منفعل کند. باید دلیلی پیدا می‌کردم که این خانواده به پلیس زنگ نزند، چون چیزی که برایم جالب است این است که چطور این شرایط بحرانی می‌تواند واقعیت‌های آدمی را برملا کند؛ این همان موضوعی بود که می‌خواستم درباره‌اش صحبت کنم.

در نهایت هم فیلمی درباره رازهای متعدد شد. رازهایی که یک خانواده را از هم جدا می‌کند یا آنها را به هم متصل می‌کند..

همه چیز بستگی به نگاه شما به فیلم دارد. بعضی از تماشاگران در اینجا به دنبال دیدن فیلمی در گذر زمان هستند. المان‌های زیادی است که به این موضوع اشاره دارد: مثلا همان صحنه اول که یک ساعت را نشان می‌دهد. بعضی‌ها فکر می‌کنند فیلم درباره اعتقاد و ایمان است. این‌طوری پاکو (خاویر باردم)، آدمی که به دین اعتقادی ندارد و الخاندرو (ریکاردو دارین) در شرایط و در مواجهه با سؤالات متافیزیکی واکنش‌های مختلفی نشان می‌دهند. بعضی دیگر هم به این فکر می‌کنند که این فیلم درباره واقعیت و رازها حرف می‌زند؛ رازی که برملا شده ولی برملاشدنش، اسرار دیگری را فاش می‌کند.

برای شما اهمیت دارد که مخاطب نتواند یک مفهوم واحد از فیلم برداشت کند؟

بله، چون سینما باید شبیه به زندگی باشد و زندگی هم هیچ وقت برداشت یکپارچه و واحدی را به آدم عرضه نمی‌کند. همیشه دنبال نوشتن و توصیف‌کردن شرایطی هستم که دیدگاه‌های زیادی را عرضه می‌کند و این‌طوری تماشاگر را آزاد می‌گذارد تا به شیوه‌ای که دوست دارد فیلم من را برداشت کند.

غالبا عنوان می‌شود فیلم‌های شما خیلی فضای تاریکی دارد. «همه می‌دانند» هم از این قاعده مستثنی نیست…

فیلم‌های من تلخ است ولی تاریک نه. در «همه می‌دانند» یک‌سری واقعیت‌ها برملا می‌شود و در پایان فیلم شخصیت‌ها آگاهی بیشتری دارند. برای رسیدن به این موضوع آنها باید بخشی از راحتی و زندگی‌شان را قربانی کنند. این موضوع کمی تلخی به وجود می‌آورد ولی تاریک نیست، این قانون تراژدی است.

ولی فهمیدن واقعیت مدنظر، شخصیت‌های داستان را دیگر خوشحال نمی‌کند…

درست است ولی با وجود این درد، آنها ترجیح می‌دهند واقعیت را بدانند. به همین خاطر است که در صحنه آخر، پاکو (خاویر باردم) با وجود تمام به‌چیزهایی که از دست داده، لبخند می‌زند. آدمی ذاتا تمایل دارد واقعیت را بداند.

فیلم‌هایم تلخ هستند؛ ولی تاریک نه

سومین باری است که برای کن انتخاب می‌شوید. این موضوع چه احساسی در درونتان به وجود می‌آورد؟

بابتش خیلی خوشحالم. این فیلم را در فضای فرهنگی متفاوت با فرهنگ خودم ساخته‌ام و به نوعی ریسک کردم. خب، نمایش‌دادن این فیلم در کن، آغاز یک موفقیت است.

[ad_2]

لینک منبع

آیا سبک‌های موسیقی منقرض می‌شوند؟ در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

ماهنامه هنر موسیقی – محمدعلی پورخصالیان: «پای آمریکایی»۱ آهنگی است که در آلبومی به همین نام و در سال ۱۹۷۱، که سال های نخست دوران سبک راک پیشرو بود، منتشر شد. این آهنگ در سبک موسیقی کانتری ساخته شده و شعر و موسیقی آن را دان مک لین۲ نوشته است. شعر این آهنگ که برخی از بخش های آن حاصل اتفاق هایی است که بیش از یک دهه قبل از انتشار آن، برای دان مک لین افتاده، از مرگ بادی هالی۳ ستاره راک اندرول سال ۱۹۵۹ و دو موسیقی دان دیگر در یک سانحه هوایی می گوید.

رد سال ۱۹۵۹ و زمانی که دان مک لین نوجوانی ۱۴ ساله بود و موسیقی راک اندرول۴، سبک مد روز آمریکا و شاید جهان بود. بادی هالی هم از خوانندگان و آهنگ سازان مطرح این سبک بود. دان مک لین، در آن سال ها با دوچرخه روزنامه پخش می کرد. او به موسیقی علاقه مند بود و برای آموختن موسیقی چندین بار از مدرسه فرار کرده بود. وقتی سانحه هوایی که جان بادی هالی و دو موسیقی دان دیگر را گرفت رخ داد، دان مک لین فردای آن روز، روزنامه ای را که حاوی این خبر بود با دوچرخه به  خانه مردم می انداخت. رویدادی که در شعر آهنگ «پای آمریکایی» به تصویر کشیده شده است.

 

آیا سبک‌های موسیقی منقرض می شوند 

دان مک لین 

 

این آهنگ که برخلاف آنچه در موسیقی کانتری معمول است، مدت زمان طولانی دارد، با تمام تکه های مختلف شعرش داستان «روزی را که موسیقی مُرد» را بازگو می کند که البته منظور از موسیقی در این آهنگ سبک موسیقی راک اندرول است. هر چند جرقه اصلی ساخت آهنگ اشاره شده، مرگ سه موسیقی دان در سانحه هوایی بود اما در کل، آهنگ پای آمریکایی، که یکی از بهترین آثار دان مک لین و از بهترین ترانه های سال ۱۹۷۱ و دهه ۷۰ به حساب می آید، در مورد مرگ یک سبک موسیقی سروده شده است. عوامل مختلفی در خلق یک سبک موثر هستند. موسیقی هر دوره ای ویژگی های خاص آن دوره را دارد.

 

در تاریخ موسیقی عواملی چون مذهب، سیاست، رونق یا رکود اقتصادی، جنگ، علم و پیشرفت فناوری از تاثیرگذارترین عواملی بوده اند که موسیقی هر دوره ای را شکل داده اند. اما همان شرایطی که باعث می شود تا ژانری در موسیقی آفریده می شود، ممکن است انقراض سبک دیگری را رقم بزن. هر چند مرگ یک سبک موسیقی به معنی حذف کامل آن از صنعت موسیقی نیست، چرا که تنوع باورنکردنی در بازار موسیقی و انواع راه های کسب درآمد در این بازار باعث می شود تا برخی از ژانرها دوباره محبوب شوند. استفاده از واژه مرگ یا انقراض در مورد سبک ها در جهان موسیقی شاید بی معنا باشد زیرا طرفداران هر سبک از موسیقی همواره وجود دارند و خواهند داشت.

 

مسئله انقراض از دیدگاه صنعت موسیقی عدم تمایل شرکت های ضبط و نشر موسیقی در سرمایه گذاری بر آثار موسیقی در قالب سبک خاص و عدم تمایل رسانه ها در پخش و انتشار و پوشش رسانه ای آن محسوب می شود. عاملی که موسیقی ای را که ممکن است در صنعت موسیقی جزئی از جریان اصلی بازار باشد از جریان اصلی منحرف کرده و به قلمرو موسیقی مستقل و مهجور ببرد. این اتفاق برای انواع ژانرهای موسیقی رخ داده و جزئی از چرخه تکامل موسیقی به حساب می آید. راک اندرول که با ظهور الویس پریسلی به سبکی جنجالی و بسیار پرزرق و برق در دهه ۱۹۵۰ تبدیل شد، از سبک هایی است که در اواخر دهه ۵۰ میلادی و با ظهور جنبش حقوق شهروندی در آمریکا و ظهور موسیقی اعتراضی فولک۵، از رونق افتاد.

 

آیا سبک‌های موسیقی منقرض می شوند 

الویس پریسلی

 

خود موسیقی فولک که موسیقی ای با سازهای آکوستیک بود با اقدام جسورانه باب دیلن در استفاده از سازهای الکتریکیِ تقویت شده مثل گیتار الکتریک از رونق افتاد. با ظهور گروه «بیتلز» در بریتانیا موسیقی راک جان تازه ای گرفت و نوآوری های پرشمار این گروه باعث شد تا سبک جدید به نام راک پیشرو۶ در اواخر دهه ۱۹۶۰ متولد شود. اما این سبک هم با ظهور موسیقی پانک۷، از رونق افتاد. پانک با ظهور موسیقی دیسکو و دیسکو با ظهور موسیقی موج نو۸، موج نو با ظهور مجدد موسیقی هاردراک و هوی متال۹ و هوی متال با تولد گرانج۱۰ از رونق افتاد.
در انقراض یا از رونق افتادن تمام این سبک ها، علاوه بر آمدن ژانری جدید، عوامل بی شمار دیگری نیز دخیل بوده اند.

 

از سوی دیگر پیشرفت فناوری و تغییر واسطه های عرضه موسیقی خود عاملی است که باعث دگرگونی های زیادی در صنعت موسیقی می شود و در برخی موارد منجر به حذف ژانرها و موسیقی دانانی می شود که خود را یا با فناوری های جدید تطبیق نمی دهند یا دیر به این فکر می افتند. ظهور برنامه های پخش سراسر نماهنگ در اوایل دهه ۸۰ و ظهور اینترنت در دهه ۹۰ از جمله این رویدادهای فناورانه هستند. هر چند هرکدام از این دو پدیده فناورانه فرصت های جدیدی را به بازار و صنعت موسیقی معرفی کرده، اما اولی تاثیر رادیو را از صنعت موسیقی کم کرد و دومی فروش آلبوم های موسیقی از طریق سی دی را به شدت کاهش داد. در ادامه این مطلب به اختصار به مرگ مقطعی دو سبک موسیقی راک اندرول و پانک راک پرداخته خواهدشد.

 

 آیا سبک‌های موسیقی منقرض می شوند
گروه گرانج

مرگ راک اندرول

راک اندرول سبکی است که در اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰ با اختلاط چندین سبک موسیقی سیاهان آمریکا با موسیقی کانتری به وجود آمد. در آن زمان تبعیض نژادی در آمریکا بیداد می کرد و دامنه آن به عالم موسیقی هم کشیده شده بود. موسیقی راک اندرول که توسط سیاهان ساخته و نواخته می شد از ایستگاه های رادیویی مخصوص سیاهپوستان پخش می شد و صفحه های گرامافون آن هم در فروشگاه های سیاهان. با این وجود نوجوانان آمریکایی اولین قشر غیر سیاهپوستی بودند که شیفته این سبک پرانرژی موسیقی شدند. این محبوبیت توجه صنعت موسیقی را به راک اندرول جلب کرد.

ورود الویس پریسلی در سال ۱۹۵۳، جوان خوش سیمای سفیدپوستی که راک اندرول می خواند، انفجاری بود که این سبک را به جهان معرفی کرد. او را سلطان راک اندرول لقب دادند و بلافاصله پس از ظهور این ستاره راک، تعداد سفیدپوستان خوش سیمای خواننده و نوازنده این سبک رو به فزونی رفت. ستاره هایی چون: بادی هالی، روی اوربیسون۱۱، کارل پرکینز۱۲ و جِری لی لئویس۱۳. با محبوبیت راک اندرول، ستاره های سیاهپوست این سبک هم که پیش از ظهور ستاره های سفیدپوست در این سبک موسیقی فعالیت می کردند، فرصت عرض اندام در رسانه های سراسری را به دست آوردند.

 

آیا سبک‌های موسیقی منقرض می شوند 

 روی اوربیسون

 

فرصتی ناب که تا پیش از ظهور ستاره های سفیدپوست نصیب سیاهان کمی شده بود. در میان ستاره های سیاهپوست این سبک نام هایی چون: لیتل ریچارد۱۴ و چاک بری۱۵ به چشم می خورد. ظهور راک اندرول خرده فرهنگ مخصوص خود را به همراه آورد. از مدل لباس و مدل مو گرفته تا ورود برخی از تکیه کلام ها و اصطلاح های سیاهپوستان به گفتمان سفیدپوستان؛ ساخت چند فیلم با موضوع راک اندرول و محبوبیت ساز گیتار که تا آن زمان کمتر شناخته شده بود و صادرات این سبک موسیقی به سایر کشورها، همه و همه از دورانی ماندنی برای این سبک موسیقی حکایت می کرد اما وقوع چند اتفاق، این سبک پرزرق و برق را از رونق انداخت.

لیتل ریچاردز، نوازنده پیانو و خواننده راک اندرول که خود را معمار این سبک موسیقی می نامید، در پاییز سال ۱۹۵۷ از خوانندگی کناره گرفت و مُبلغ مذهبی شد. در مارس ۱۹۵۸، یک سال پس از کناره گیری یکی از مهم ترین ستاره های راک اندرول، الویس پریسلی، سلطان راک اندرول، تاج خود را با پیراهن نظامی تعویض کرد و به خدمت سربازی رفت. از طرف دیگر در سال ۱۹۵۸ آبروریزی ازدواج جری لی لوئیس، دیگر ستاره این سبک موسیقی با یک دختر ۱۳ ساله جنجال مطبوعاتی بزرگی را دامن زد.

 

 آیا سبک‌های موسیقی منقرض می شوند

لیتل ریچارد

با کشته شدن بادی هالی، جایز پِری و ریچاردسُن معروف به بیگ هاپر و ریچی والِنز در سانحه هوایی سوم فوریه ۱۹۵۹، سه نفر دیگر از ستارگان موسیقی راک اندرول به کلی از صحنه موسیقی حذف شدند و دستگیری چاک بری، آهنگ ساز و خواننده و نوازنده افسانه ای گیتار سبک راک اندرول در دسامبر ۱۹۵۹ و دوباره در همین سال افشای ماجرای رشوه گیری آلِن فرید۱۶، مجری رادیویی که نام راک اندرول را برای این سبک موسیقی انتخاب و بر سرِ زبان ها انداخته بود، آخرین میخ ها را بر تابوت این سبک موسیقی کوبید.

مرگ پانک راک

موسیقی پانک دیالوگ دو شهر نیویورک و لندن است. در سال ۱۹۷۵ شهرهای نیویورک و لندن دستخوش رکود اقتصادی و بیکاری بود. این دو شهر برای بسیاری از جوانان جذابیتی نداشت. موسیقی مد روز هم برای بسیاری از جذابیت افتاده بود. جنگ ویتنام تاثیر مخرب زیادی بر اقتصاد آمریکا گذاشته بود و جنبش هیپی ها که به صلح جهانی و آزادی بدون مرز معتقد بود، روزهای زوال خود را می گذراند. راک پیشرو با آهنگ های هشت تا ۲۰ دقیقه ای و تک نوازی های متعدد، موسیقی مد روز بود. آهنگ های راک پیشرو عموما ساختار و سازبندی پیچیده ای داشتند، اشعاری که در مقایسه با اشعار ساده راک و بلوز، از پیچیدگی بیشتری برخوردار بود.

 

موسیقی دانان این سبک، نوازندگان چیره دستی بودند که هرکدام در بخشی از آهنگ تک نوازی می کردند. راک پیشرو، هنر تئاتر و ادبیات را به موسیقی راک آورد و باعث شد تا عرصه های جدیدی چون نور، صحنه، صحنه آرایی، طرح جلد آلبوم و بسته بندی آلبوم توسعه یابد. اما این سبک قرار نبود همیشه بماند. برخلاف آهنگ های طولانی و با ساختار پیچیده موسیقی دانان سبک راک پیشرو، اولین گروه های مهم و تاثیرگذار سبک پانک به سادگی ساختار و نوازندگی معتقد بودند. «ایگی پاپ»۱۷، «ریمونز»۱۸ و «پَتی اسمیت»۱۹ در آمریکا و «کلش»۲۰ و «پیستولز»۲۱ در بریتانیا از تاثیرگذارترین گروه ها و افراد در موسیقی پانک به شمار می روند. آن ها فرمت آهنگ های سه دقیقه ای رادیو پسند دهه ۶۰ را برای ساخت آهنگ ها انتخاب کردند.

 

آیا سبک‌های موسیقی منقرض می شوند 

بسیاری از آهنگ هایپانک حتی در زمان کمتر از یک دقیقه پایان می یافت. باب گرون۲۲ عکاس آمریکایی که شهرت او به خاطر عکس هایی است که از باب دیلن و جان لنون و گروه های پانک راک گرفته، از اولین اجرایی که گروه پانک ریمونز دیده، این گونه تعریف می کند: «نخستین باری که این گروه را دیدم ۱۲ آهنگ را در ۱۶ دقیقه اجرا کردند». اشعار گروه های پانک، سیاسی، انتقادی، پوچ گرا، تابوشکن و تقدس زدا بود. همین حال و هوا را موسیقی دانان پانک در سبک زندگی خودداشتند. به این ترتیب هواداران این سبک هم، جوانانی بودند که بعضا بدون هیچ دلیلی از وضعیت موجود ناراضی بودند.در این دوران ظهور گروه «پیستولز» این سبک جدید را به سبک مد روز تبدیل کرد.

 

در سال ۱۹۷۷، پانک در جزیره بریتانیا در حال گسترش بود. گروه های پانک راک از موسیقی مد روز راک دهه ۱۹۷۰ اجتناب می کردند و موسیقی هایی با سرعت بالا و ساختاری بسیار ساده می ساختند. همچون راک اندرول، و دوران هیپی ها، پانک هم به سرعت تبدیل به یک خرده فرهنگ شد. خرده فرهنگ پانک، سرکشی دوران جوانی را بیان می کرد و با سبک های پوشش و آرایش صورت و موی سر متمایز، آنارشیسم، پوچ گرایی و عصبانیت کم کم از ظاهر و سبک زندگی موسیقی دانان پانک و طرفداران این سبک فراتر رفت و به اجراهای کنسرتی گروه های پانک کشیده شد. پانک هر چقدر که در بریتانیا محبوب شد، نتوانست به پدیده بزرگی در بازار آمریکا تبدیل شود.

گروه «پیستولز» با پیش فرض این که در آمریکا با استقبال زیادی مواجه خواهدشد به آمریکا رفت، اما پس از چند کنسرت ناموفق گروه از هم پاشید. ظهور موسیقی دیسکو بسیاری از جوانان آمریکایی را به این موسیقی معطوف کرده بود. کار به جایی رسید که گروه هایی چون «بلوندی»۲۳ که از کلوپ های معروف موسیقی پانک برخاسته بودند، عناصری از موسیقی دیسکو را وارد موسیقی پانک کردند. پدیده عجیبی در دهه ۸۰ در کنسرت های پانک ظهور کرد. آب دهان انداختن طرفداران به یکدیگر و به اعضای گروه هایی که مشغول اجرای آهنگ در کنسرت بودند باعث شد تا گروه های پانک که خودشان حوصله این همه ناهنجاری های عجیب را نداشتند به فکر تغییرات اساسی در این سبک بیفتند.

 

آیا سبک‌های موسیقی منقرض می شوند 

گروه پیستولز

 

آنچه در اواسط دهه ۷۰ به نام پانک ظهور کرده بود، دیگر در اوایل دهه ۸۰ از مد افتاده بود. بسیاری از گروه های مطرح آن زمان همچون «پیستولز» از هم پاشیده بود و جریان های جدیدی چون موسیقی دیسکو و موج نو بسیاری از جوانان را به خود جذب کرده بود. هر چند پانک در گذر زمان، سبک ها و زیرشاخه های مختلفی را به وجود آورد و عملا هیچ گاه به طور کامل از صحنه موسیقی راک حذف نشد، اما نسل اول سبک پانک، با موسیقی، شعر، اجرا و طرز خوانندگی خشن خود به همان سرعتی که متولد شد، از بین رفت. مرگ پانک در فیلم مستندی به نام «افول تمدن غرب- بخش نخست»۲۴ ثبت شده است.

پی نوشت ها:

۱٫ American Pie.
2. Don McLean.
3. Buddy Holly.
4. Rock and Roll.
5. Folk.
6. Progressive Rock.
7. Punk.
8. New Wave.
9. Heavy Metal And Hard Rock.
10. Grunge.
11. Roy Orbison.
12. Carl Perkins.
13. Jerry Lee Lewis.
14. Little Richards.
15. Chuck Berry.
16. Alan Freed.
17. Iggy Pop.
18. The Ramones.
19. Patti Smith.
20. The Clash.
21. Sex Pistols.
22. Bob Gruen.
23. Blondie.
24. Decline of Western Civilization- Pt1.

[ad_2]

لینک منبع

فیلم پروتز در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

دانلود فیلم پروتز نسخه اصلی بدون سانسور و لینک مستقیم

دانلود فیلم پروتز

لینک دانلود فیلم ایرانی پروتز پس ار عرضه سراسری

دانلود فیلم پروتز

دانلود فیلم سینمایی پروتز نسخه اصلی بدون سانسور و لینک مستقیم

نام فیلم : پروتز | کارگردان :بهنوش صادقی | موضوع : کمدی

کیفیت : ۴۸۰p – ۷۲۰p – ۱۰۸۰p | سال تولید : ۱۳۹۷ | سال انتشار : ۱۳۹۹

مدت زمان : – دقیقه | فرمت : MKV | زبان : فارسی | محصول کشور : ایران

درباره فیلم سینمایی پروتز

بهنوش صادقی برای ساخت فیلم جدیدش سوژه داغی رو انتخاب کرده که الحق این روزها گریبان خانوم های ایرانی رو بدجور گرفته تا جایی که کشته دادیم سریم این قضیه (شوخی) . پروتز نام فیلم جدید بهنوش صادقی است که توسط مهوش صادقی نوشته شده و قرار است به زودی و پس از تکمیل عوامل پشت دوربین و بازیگران فیلم سینمایی پروتز فیلمبرداری ساخته جدید بهنوش صادقی شروع شود . پروتز نگاهی طنز به مقوله جراحی های زیبایی که بین جوانان الخصوص دختران جوان را درگیر کرده است ، داشته باشد . انصافا هم بخواهیم نگاه کنیم سوژه خوبی به نظر میرسه و اگر سرکار خانم بهنوش صادقی بتواند از پس این کار بربیاید و یه قصه خوب را بسازد قطعا این فیلم میتواند ارتباط خوبی با تماشاگر بقرار کرده و حتی فروش خوبی هم در گیشه سینماها داشته باشد . به زودی لینک دانلود فیلم جدید پروتز در همین پست از سایت قرار می گیرد .

بازیگران فیلم سینمایی پروتز

به زودی

داستان فیلم سینمایی پروتز

داستان فیلم پروتز که مضمونی اجتماعی درباره جراحی زیبایی و عمل هایی که چند ساله گریبان کشورمان را گرفته و جوانان به ویژه دختران و زنان را به شدت درگیر کرده است ، می باشد و چالش هایی که بر سر راه این افراد است را با نگاهی طنز به تصویر می کشد .

اخبار جدید فیلم سینمایی پروتز

عوامل فیلم سینمایی پروتز

تهیه کننده : بهنوش صادقی

کارگردان : بهنوش صادقی

نویسنده : مهوش صادقی

دانلود فیلم پروتز

لینک های دانلود فیلم ایرانی پروتز پس از عرضه سراسری در سایت دانلود فیلم قرار خواهیم داد .

نوشته فیلم پروتز اولین بار در گل فان,دانلود فیلم,دانلود آهنگ,دانلود سریال,اخبار سینما. پدیدار شد.

به این پست امتیاز دهید.

امتیاز به آهنگ

[ad_2]

لینک منبع

فیلم «دیوانه از قفس پرید»؛ کلاسیکی دیدنی از جامعه تاریک آمریکایی در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

هفته نامه کرگدن – رضا هاشمی: نمی دانم برای اولین بار چه کسی عبارت One Flew Over the Cuckoo’s Nest را به فارسی «دیوانه ای از قفس پرید» ترجمه کرده است اما بی شک یکی از بی ربط ترین و در عین حال مرتبط ترین ترجمه ها و برگردان های عبارت انگلیسی به فارسی است. شاید «کن کیسی» نویسنده رمان «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» فکرش را نمی کرد رمانش به یکی از مهم ترین فیلم های دهه هفتاد میلادی و بلکه تاریخ سینما تبدیل شود. نمی دانم «کرک داگلاس» پس از خواندن رمان چنین روزهای درخشانی را روی پرده سینما تصور می کرده است یا خیر؟ «میلوش فورمن» فقید چطور؟ آن افت و شکوه را در زمان خواندن فیلمنامه درک کرده بود یا خیر؟

چرا کلاسیک ها را باید دید

و هزاران سوالی که پس از به وجود آمدن یک شاهکار هنری به ذهن می رسد و خیلی از آنها تا ابد بدون پاسخ می ماند. فیلم ظاهرا نقد فضای سیاسی و ملتهب آن دهه ایالات متحده است. فیلمی که قرار است در کنار آثاری چون «بعدازظهر سگی»، «سگ های پوشالی»، «راننده تاکسی»، «همه مردان رئیس جمهور» و … هم صدا با جنبش های دانشجویی و آنارشیستی و انقلاب های کمونیستی در آمریکای جنوبی منتقد قدرت و دیکتاتوری باشد. «مک مورفی» قهرمان رمان خود است. شبیه قهرمان های نسل قبل خود نیست. کوچکترین شباهتی به «جان وین»، «گری کوپر» و «کلینت ایستوود» [ندارد. جامعه ای که به تصویر در می آید هم شبیه جامعه قبل از او نیست.

تیمارستان در سمبلیک ترین شکل ممکن در قامت جامعه مستبد دنیای آن روز نمایش داده می شود. قوانین خشک و بی رحم که حتی کوچک ترین انعطافی را در قبال انسان های مستقر در آنها ندارند و بالاخره پرستاری که نماد و مجری این قوانین است و تجسم عینی سر به راه کردن انسان ها با اعمال قدرت و زور در شمایل یک دیکتاتور واقعی است. رفتار قیم مآبانه و نگاه تحقیرآمیز و میل به سرکوب شور و شعور انسان ها در او موج می زند. او در مقابل پرسشگری ها برافروخته می شود و برای کنترل هر چه بهتر آدم ها، دو دستگی و چنددستگی میان افراد ایجاد می کند. قصد من تخیل فرم و ساختار فیلم نیست، آنچه مرا شیفته ساخته آقای فورمن می کند نگاهی است که فیلم به جامعه و انسان دارد.

بر آن عقیده هستم که قهرمان فیلم مک مورفی نیست. مک مورفی آزاد است. رهاست. عابری است که تلنگر به جامعه خود می زند و می نگذرد. برای بیداری انسان ها آمده است. اساسا فیلم درباره مک مورفی نیست، فیلم درباره رئیس است، درباره آن سرخپوست منفعل فیلم. به طور کلی درباره آدم های منفعل است. مک مورفی آمده تا آدم هایی مانند آن سرخپوست را از خواب بیدار کند. مک مورفی آمده تا مرز بین آگاهی، جهالت، دیوانگی و عقلانیت را برای ما مشخص کند. برای نجات جامعه خواب زده خود می کوشد، شکنجه می شود و مبارزه می کند. همان گونه که صدها سال قبل سقراط برای جامعه خود می کرد. اغراق نیست اگر بگویم مک مورفی سقراط زمانه خود است.

چقدر آن سرخپوست شبیه آدم های اطراف ماست که می شناسیم. آدم هایی که به اتفاقات روزمره و پیرامون خود کوچکم ترین واکنشی نشان نمی دهند. به وضعیت اسفبار خود خو کرده اند. برای شان مهم نیست چه گذشته باشکوهی داشته اند و امروز در چه وضعیتی به سر می برند. او برخلاف پدرش که به دست سفیدپوست ها کشته شده، راه تسلیم را انتخاب کرده است. اوج هنر کن کیسی در خلق کاراکتر رئیس جایی است که او برای دوری جستن از خشونت پرستار و درگیری با او تمارض به کر و لال بودن می کند. یعنی از زبان و گوشش که به خودی خود و به صورت ذاتی می تواند ابزار اولیه مبارزه علیه استبداد باشد هم خودش را محروم کرده است.

در سکانس پایانی مرگ نصیب مک مورفی می شود، اما این مرگ پوچ و بیهوده نیست، مرگ او پایان قصه و راه نیست. مرگ او تلنگری است که در تمام مدت حضورش در آسایشگاه می خواهد به بیماران وارد کند. سکانس بی نظیر ماهیگیری را به خاطر بیاورید، جایی که مک مورفی به بیماران می گوید:

«آقایان شما دیگه دیوانه نیستید، شما یک ماهیگیرید.» این دقیقا همان ایده ای است که فیلمساز و نویسنده در فیلم دنبال می کنند. جایگزینی شخصیت واقعی انسان به جای شخصیتی که جامعه استبدادی به قامت او دوخته است. تمام این تصاویر مدیون فیلمسازی است که از اروپای شرقی به هالیوود آمد و عمق و نگاه سینمای شرق را به سینمای قصه گو و قهرمان پرور هالیوود گره زد و چنین شاهکاری روی پرده های سینما ظاهر شد. شاید جاودانگی همین باشد آقای فورمن که حتی در زمانی که در این دنیا نیستید درباره اثر خلق شده تان با احترام و افتخار یاد شود.

چرا کلاسیک ها را باید دید

اخبار مرتبط

به این پست امتیاز دهید.

امتیاز به آهنگ

[ad_2]

لینک منبع

صحنه های حذف شده از فیلم پلنگ سیاه + لینک دانلود و تماشا در زیبا موزیک

[ad_1]

دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک

کلیه حقوق قانونی این وب سایت محفوظ است. هر گونه کپی برداری از مطالب و تصاویر تنها با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز می باشد.
.Copyright © ۲۰۱۲-۲۰۱۷ spidey.ir All rights reserved
Email: email.spidey.ir@gmail.com

اخبار مرتبط

به این پست امتیاز دهید.

امتیاز به آهنگ

[ad_2]

لینک منبع

دانلود آهنگ جدید مهراب به نام قول میدم

[ad_1]

دانلود آهنگ جدید مهراب به نام قول میدم با بالا ترین کیفیت

دانلود آهنگ قول میدم از مهراب

Download New Music Mehrab & Meraj & Abolfazl Sarbaz Called Ghol Midam

دانلود آهنگ جدید مهراب به نام قول میدم

دانلود آهنگ جدید قول میدم از مهراب به همراه متن آهنگ از رسانه موزیک آرشیو با بالاترین کیفیت و قابلیت پخش آنلاین . لطفا از بخش دیدگاه ها، نظر خود را درباره آهنگ مهراب به نام قول میدم به اشتراک بگذارید. امیدوارم از این آهنگ لذت ببرید . برای حمایت سایت موزیک آرشیو را به دوستان خود معرفی نمایید. پیشنهاد میکنیم از دیگر آهنگ های مهراب هم بازدید کنید.

برای دانلود آهنگ قول میدم از مهراب به ادامه مطلب بروید .

دانلود آهنگ جدید مهراب به نام قول میدم

متن آهنگ مهراب قول میدم :

مهراب قول میدم

تو قصدت از اول انتخلب اون بود
یکی من یکی تو یکی بینمون بود
نشد نفهمیدی قلب چیا کرد
زخم این پاها هنوزم درد میکنه نامرد
من دلم گرفته از دلایی که میگیره این شبا
مهرابی که داد میزد کجایی پس خدا
هنوزم نگرانم نگران صدای مادر که میگفت احساسی یه روزی میشکنی پسرم
شکستم بیمعرفت
کجا رفتی نشونت پیدا نمیشه
میگن هیچ عشقی عشق اول نمیشه
د نشد نشد کنار هم باشیم توی این شبا موهاتو کی شونه میکشه

تبلیغات

[ad_2]

لینک منبع