[ad_1]
دانلود آهنگ جدید میلاد راستاد به نام وحشت Download music Milad Rastad called Vahshat “دیس لاو” | تنظیم : شهرام G.H دانلود آهنگ جدید میلاد …
The post دانلود آهنگ جدید میلاد راستاد به نام وحشت appeared first on دانلود آهنگ جدید | نکا موزیک.
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
دانلود آهنگ جدید مهراب و معراج بنام الف لام میم Download music Mehrab And Meraj called Alef Lam Mim “دیس لاو” | تنظیم : علیرضا …
The post دانلود آهنگ جدید مهراب و معراج بنام الف لام میم appeared first on دانلود آهنگ جدید | نکا موزیک.
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
لطفی اگر نمیمرد، برنامههای زیادی برای مکتبخانهاش داشت. میگفت آمده تا بخشی از موسیقی اصیل ایرانی را که در این سالها مهجور مانده، احیا کند. میخواست دوباره با چاووش کارهای زیادی انجام دهد. میخواست با همسرش برود روستاهای دور، استعدادهای ناب را پیدا کند و زیر بال و پرشان را بگیرد. او گروههای سهگانهی شیدا را راهاندازی کرده بود و البته این هم برای ذهنِ ماجراجویش کافی نبود؛ میگفت دوست دارد به جای سه گروه، سیگروه را راهاندازی کند. میگفت جمعیت ۷۰ میلیونی ایران، نیاز به گروههای بیشتری دارد و به تدریج گروههای شیدا را گسترش خواهد داد: «من کارهای مختلفی در عرصه موسیقی کردم. کارهای صددرصد سنتی، کارهایی که برای ارکستر بزرگ نوشتم، کارهای بازسازی صرف و کارهای جدید. این چند خطِ کاری را میتوانید در زندگی موسیقایی من دنبال کنید. حالا آمدم و طبقهبندی کردم، یک گروه تشکیل دادم که صرفاً آثار بازسازی شده قُدما را بزنند و در این حوزه متخصص شوند. میخواهم با این جوانان کار کنم تا برای کارهایشان در حوزه موسیقی امیدوار شوند.»
زندگی کهنهنواز تار، زندگی پر هیجانی بود. خیلی جوان بود که کارهایش آن همه سر و صدا کرد و حالا هنوز که هنوز است به آثارش که نگاه کنیم، جزو برترین کارهای موسیقی سنتی ایران است و برای ابد ماندگار. مثل نامش. مثل خیلی از اظهارنظرها و گفتوگوهایش. لطفی انگار در همه چیز عجله داشت، حتی در مردن. به فاصلهی بیماری تا مرگش نگاه کنید؟ او انگار در همه چیز عجله داشت.
- هنرستان موسیقی
او در هنرستان موسیقی درس خواند، همان زمانی که استاد «حسین دهلوی» که این روزها در بستر بیماری و در خانه سالمندان ساکن است، رییس هنرستان بود و شبانهاش را «امیر جاهد» اداره میکرد. دو استادی که هر کدام نگاههای متفاوتی به موسیقی داشتند. در هنرستان شبانه، موسیقی ایرانی و ردیف بیشتر مورد تأکید بود و در هنرستان روزانه، ارکستراسیون، هارمونی، تنظیم آثار و سازهای غربی. «محمدرضا لطفی» در شیفت روزانه درس میخواند، با سازهای غربی و نتنویسی و اندیشههای وزیری آشنا شد و در عین حال به دغدغه خودش هم پرداخت. او ردیف شهنازی را فراگرفت و با دقت روی آن کار کرد و همین ماجرا در تمام دوران زندگی هنریاش تاثیر داشت. درباره آن دوران گفته: «هنرستان یک آکادمی بود که روش آموزشیاش نیمه غربی بود. من با اینکه به این خط و خطوط احترام میگذاشتم و با این نوع موسیقی بزرگ شده بودم، ولی دلم میخواست که هر دوی این موسیقیها وجود داشته باشد. به نظر من آنطور که باید، موسیقی ایرانی در فضای هنرستان جاری نبود و خیلی کم میدیدیم که بچهها شور یا سه گاه کار کنند.»
او بعدها نیز به مرکز حفظ و اشاعه رفت و در دانشگاه نیز موسیقی خواند. حضور «برومند» و «صفوت» در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، فرصتی بود که در اختیار لطفی و دیگرانی که در آن زمان در آن مرکز حضور داشتند، قرار گرفت؛ هر چند که لطفی بعدها با دکتر صفوت، اختلافنظرهایی پیدا کرد.
- رادیو
بعد از استعفای «برومند» و «کمالیان» از مرکز حفظ و اشاعه، محمدرضا لطفی نیز به رادیو رفت و همراه با «هوشنگ ابتهاج» گروه شیدا را راهاندازی کرد. آشنایی او و «سایه» نیز خود داستان جالبی دارد. او در دانشگاه، روی شعر «بمیرید، بمیرید» آهنگی در ماهور ساخته بود که برای «جواد معروفی» مینوازد. استاد معروفی از این قطعه بسیار خوشش میآید و برای اجرا در برنامهی «گلها» به «سایه» میدهد. سایه آن قطعه را میشنود و از «لطفی» دعوت میکند تا به رادیو برود. لطفی دربارهی آن دوره میگوید: «آن زمان رادیو را دوشت نداشتم، اما بالاخره به دفتر آقای سایه رفتم ؛ آقای شهبازیان هم پشت پیانو نشسته بودند. یک کاپشن سربازی تنم بود و موهایم هم بلند بود. آقای شهبازیان اول چند نت زد و سایه گفت:« آقای معروفی خیلی از شما تعریف کردند. چرا این شعرِ مولانا را انتخاب کردید؟» گفتم این شعر را دوست داشتم. گفت: «چرا شما نوشتید بمیرید بمیرید، در این عشق بمیرید/ در این عشق چو میرید همه روح پذیرید»؟ این باید بشود:« چو مردید همه روح پذیرید» من هم با همان حالتی که داشتم گفتم نسخه خطی که من دارم نوشته:« چو میرید». دید من انقدر اخمو و بداخلاق هستم که دیگر چیزی نگفت.»
لطفی به رادیو که رفت، بسیاری از اهالی موسیقی را به آنجا دعوت کرد. از جملهی این چهرهها که حالا هر کدامشان وزنههای موسیقی هستند میتوان به «حسین علیزاده» و «علی اکبر شکارچی» اشاره کرد. بعدها بسیاری دیگر از اهالی موسیقی از جمله خوانندگانی چون محمدرضا شجریان و شهرام ناظری اشاره کرد. این همکاری البته در سالهای پایانی عمر لطفی تکرار نشد، اتفاقی که در بین دیگر اساتید هم رخ نداد: «اگر واقع بینانه نگاه کنیم، شرایط عینی برای همکاری اساتید وجود ندارد.یعنی اگر ین مساله وجود داشته باشد، احتیاجی به این حرفها نیست و همکاری میان بزرگان موسیقی خودش به وجود می آید. ما امروز چند کانون و انجمن مستقل موسیقی در ایران داریم؟ شرایط در آن زمان عینیت داشت و ضرورتها ایجاب می کرد که بزرگان موسیقی با یکدیگر همکاری داشته باشند. حالا من نمی دانم اگر قرار باشد یک انجمن موسیقی و یا کانون موسیقی راه اندازی کنیم که بزرگان و اساتید موسیقی عضو آن باشند، اصلا امکانپذیر هست یا نه؟»
او در طول عمر حرفهای خویش قطعات ماندگاری چون داروک، در این سرای بیکسی، به یاد عارف و … را ساخت، شاید کمتر آهنگسازی را چون لطفی بتوان این چنین دارای قطعههای ماندگار و زیبا دانست، در این سرای بیکسی را «فریدون شهبازیان» تنظیم کرد و «داروک» را فرهاد فخرالدینی. او همواره این نگرش را داشت که برای ماندگار شدن یک اثر باید تمامی عوامل آن حرفهای شوند و از حضورِ دوستانش به بهترین شیوه بهره میبرد. برای انتخاب هر شعر، ساعتها با سایه بحث میکرد و قطعاتش را توسط آقای شهبازبان، فخرالدینی و جواد معروفی و …هارمونیزه میکرد. بعدها اما همراه با گروه شیدا، قطعات را به صورت تکصدایی اجرا میکرد. خودش اما دربارهی اقبال و ماندگاری آثارش میگوید: « من همیشه گیرنده های حسی قویای نسبت به اطراف و مسائل جامعه دارم. به خاطر عشق به موسیقی در درجه اول و عشق به وطنم و همچنین عشق به ارزشهای ملی،همیشه علاقهمند بودم که کارهایم چنین مختصاتی داشته باشد. به یقین بر کارهایی که میکنم، آگاه هستم و میدانم که چیکار میکنم و این کارها چه نتیجهای در پی دارد. هیچوقت با ناآگاهی کار نمیکنم پس نهایتا میخواهم بگویم که فکر میکنم، اندیشه میکنم و نگاه میکنم که چه میزان و در کجا خلا و مشکل داریم؟ من عقیده دارم اگر هنر بهویژه موسیقی که مردم خیلی به آن علاقه دارند و با آن زندگی میکنند، خوب و باهویت باشد، در زندگی روزمرهشان تاثیر زیادی میگذارد و استرسهای کاریشان را به ویژه در کلانشهر تهران میگیرد. این است که در آن دوره هم من کارها را آگاهانه میساختم اما این به این به این مفهوم نبود که پشت میز بنشینم و اثر بسازم. حس من آزاد بود و اگر موسیقی در ذهن میآمد آن را میساختم. اگر ترانهای بود که نیاز به شعر داشت میرفتم و شاعری مثل آقای سایه را پیدا میکردم که شعرش را بگوید تا با نظر و اندیشه و دید من مطابقت داشته باشد و اگر شعر را انتخاب میکردم شعری را انتخاب میکردم که بار مسئولیت اجتماعی و تعهدش بالا باشد.»
- چاوش
کانون فرهنگی هنری چاووش در دهه ۵۰ با تلاش محمدرضا لطفی و حمایتهای هوشنگ ابتهاج شکل گرفت. این گروه در عمری کمتر از یک دهه توانست ۱۲ آلبومی را تولید کند که به گفته بسیاری از اهالی فن، آینده موسیقی سنتی ایران را دچار تحولات بسیار کرد. اما همانقدر که فعالیتهای این گروه از دیدگاه موسیقایی و سبک، شیوه اجرایی و صدادهی ارکستر اهمیت دارد، باید آن را دارای جایگاهی اجتماعی نیز دانست. کانونی که هسته اولیهاش با واقعه ۱۷ شهریور شکل گرفت، این نگاه را تا آخرین آثارش حفظ کرد. به طوریکه برخی از مهمترین آثار این کانون به صورت زیرزمینی و مخفیانه خلق شد. سه سرود شبنورد (برادر نوجوونه)، سپیده (ایران ای سرای امید) و آزادی از جمله این آثارند.
- زندگی در خارج از کشور
لطفی سالها در خارج از ایران زندگی میکرد. چند سالی در اروپا، چند سالی در امریکا و در آخرین سالهایش هم در سوییس. خودش در آخرین گفتوگویی که انجام داد، درباره سالهای حضورش در خارج از ایران میگفت: «من خارج از کشور، زندگی آرام و خوبی داشتم. در سوییس زندگی میکردم، امکان آن را داشتم تا کنسرتهایم را اجرا کنم و به هر جای دنیا که میخواهم مسافرت کنم؛ اما در یک لحظه احساس کردم، موسیقی ایرانی در فرم موسیقی دستگاهی و موسیقی هنریاش تقریباً در حال از بین رفتن است. فکر کردم با تجربهای که در این ۲۵ سال کسب کردم، به همراه تجربیات گذشتهام، شاید بتوانم کاری برای این نوع موسیقی کنم. به خصوص اینکه من از حضور اساتید بسیار بزرگی استفاده کرده بودم و وظیفهی خودم میدانستم تا آن را به دیگران، به شاگردانم منتقل کنم. چون در غیر این صورت یک مشکل اساسی در روند موسیقی ایرانی به وجود میآید. به همین دلیل آگاهانه و در طول سه ماه تصمیم گرفتم، همه چیز را رها کنم و به ایران برگردم، حتی اسباب و وسایلم را هم جمع نکردم. خودم به ایران آمدم و گفتم بعداً برایم بفرستید.»
اما اصلاً چگونه است که تارنوازی چون او به خارج از ایران میرود؟ او اصلاً مهاجرت را انتخاب نکرده بود. رفته بود تا کنسرتی دهد و در این میان اتفاقاتی رخ داد که ناگزیرش کرد به ماندن. آن هم آهنگسازی که در جریان انقلاب، قطعات بسیاری را برای این رویداد تاریخی ساخته بود که از جمله مهمترین آنها میتوان به قطعهی «مرگ بر امریکا» اشاره کرد: «آن زمان روبروی سفارت آمریکا پاتوق همه شده بود و شبها بحث میکردند. من با آقای سایه و آقای جواد آذر با هم دیگر جلوی سفارت قدم میزدیم که دیدم گروهی آمد و مانیفست خود را خواند. آن گروه یک قطعه موسیقی اجرا کردند که یک ملودی خاصی داشت. همان جا من گفتیم که این آهنگ قشنگی است و اگر کمی شعرش را بالا و پایین کنیم میشود از آن یک سرود درآورد. آقای آذر شعر گفتند و کمی هم مردم گفته بودند. همچنین من و آقای سایه همان ملودی را گسترش دادیم. تسخیر لانه جاسوسی واقعه بزرگی در ایران بود و شوخی هم نبود. مانیفیست چاووش اینطور بود و این حکم به ما داده شده که کارهایی که اعتقاد داریم را انجام دهیم.»
- آمدن به ایران
لطفی ایدههای بلند پروازانهای داشت. میگفت استادیوم ۱۰۰ هزار نفری آزادی را با ۶ ماه فرصت به من بدهید، من این استادیوم را برای موسیقی طوری پر میکنم که همه از سرتاسر ایران بیانند. میگفت جوانها برای دریافت موسیقی ایرانی عمیقتر شدهاند و اندیشههای آنها تصحیح شده با واقعبینی بیشتری به موسیقی نگاه میکنند. از هر ابزاری هم برای این کار استفاده میکرد؛ مثلا در فاصله کوتاهی از آمدنش به رادیو رفت و دو برنامه با نامهای «سرگذشت موسیقی معاصر» و «شناخت موسیقی معاصر» را راهاندازی کرد و درباره بسیاری از گروههای موسیقی که در این سالها در ایران فعال بودند، سخن گفت. از کامکارها گرفته تا علیزاده و مشکاتیان و خیلیهای دیگر و برای هر کدام چهار تا پنج برنامه اختصاص داد و در این میان البته از خودش هیچ نگفت.
- کارهای باقی مانده
لطفی قطعات زیادی دارد که هنوز منتشر نشدهاند. مثلاً قرار بود یکی از آنان را «احمد پژمان» تنظیم کند. این تصنیف روی شعر «من چهرهام گرفته/ من قایقم نشسته به خشکی/ با قایقم به خشکی فریاد میزنم» ساخته شده است. چند تصنیف هم بر اساس اشعار فروغ، شاملو، نیما و شفیعی کدکنی است: «وقتی سال ۷۳ به ایران آمدم، قرار شد آقای شهبازیان روی آن کار کند و من و آقای شجریان به ارمنستان برویم و کارهایش را انجام دهیم و میکس کنیم و نوار را بیاوریم. که متأسفانه این کار عملی نشد. هنوز هم دلم میخواهد که این کار در ایران ضبط شود و با اهالی موسیقی صحبت کنم و هر کدام از این چهار کار را به تنظیمکنندهها بدهم. یکی به آقای فخرالدینی یکی آقای شهبازیان یکی آقای کامکار و یا آقای پژمان که نگاههای مختلف داشته باشند و کار یکنواخت نشود. در نظر دارم که زودتر انجام شود که الان هم در جامعه ما نیاز به شعر نو زیاد است و من باید آن کارها را ادامه دهم. کارهایی است که میتواند تاثیرگذار باشد و راه هم برای بقیه باز کند.» حالا پسرش «سرود لطفی» به ایلنا گفته است: » پس از فوت پدرم به دلیل مسائل قانونی؛ موسسه آوای شیدا بسته شد و پس از برطرف کردن این مشکل، حتما آثاری که قابلیت انتشار داشته باشد را عرضه میکنیم.»
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
.
محسن مومنیشریف، رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی، در یادداشت کوتاهی به بهانه برگزاری این مراسم آورده است: «بزرگداشت زندهیاد استاد سلیم موذنزاده اردبیلی، پاسداشت بیقراری روحی عاشق است در پیوستن به مبدا کل زیباییها و شکوفاییها؛ پاسداشت جانهای شایق و شکفتهای که در حماسه عاشورا جز زیبایی و جمال ندیدهاند و هنر خویش را وقف روایت آن عشق ناب نمودهاند. اکنون که «مرصعخوان خورشید» به ملاقات یار، بار یافته است، در یادبود آن نادره دوران با حضور هنرمندان و فرهیختگان، مجلس ذکری آراستهایم تا کام جان به تجرع نوای «سلیم» تازه کنیم.»
سلیم موذنزاده اردبیلی در سال ۱۳۱۵ در محله تازه شهر اردبیل چشم بر جهان گشود. صدای خوب در خانواده او موروثی بوده و شیخ فرج اردبیلی پدر بزرگ، شیخ کریم پدر استاد سلیم و تمام برادرانش به نامهای شادروانان نعیم، رحیم و داوود موذنزاده اردبیلی از صدای بسیار خوب برخوردار بودند که همه آنها از این نعمت الهی در راه ترویج مکتب اهل بیت (ع) بخصوص مناقب و مصائب چهارده معصوم (ع) و عزاداری های محرم بهره جستند. مرحوم سلیم موذنزاده اردبیلی بیش از ۶۰ سال از عمر خویش را صرف اجرای برنامههای نوحهخوانی و مداحی کرده بود. از او حدود دوهزار و ۵۰۰ عنوان نوار کاست و سیدی مربوط به برنامههای عزاداری و نوحهخوانی باقی مانده است
.
مرحوم موذنزاده میگفت که حنجرهاش وقف حضرت سیدالشهدا (ع) است و درست نیست که از آن برای موارد دیگر استفاده کند. اعجاب و توانایی بیوصف در اجرای برنامههای گوناگون مداحی، نوحهخوانی، مولودخوانی، اذان و قرائت قرآن مجید از دوران نوجوانی وی را در ردیف یکی از مطرحترین افراد در این رشتهها قرار داد. آن مرحوم بهطور متوسط روزانه پنج ساعت از عمر خود را صرف مداحی میکرد و بیش از دو هزار عنوان نوار کاست مربوط به برنامههای او از زمان پیدایش ضبط صوت تا کنون به زبان های عربی، فارسی و آذری موجود است.
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
رضا صادقی: هزینههای نوزاد رها شده را میدهم
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
اسبسواری مهتاب کرامتی | عکس
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
ماجرای گروگانگیری علی مشهدی/ شوکه شدن رامبد جوان از اتفاق غیرمنتظره در «خندوانه»
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
لیلا بلوکات و فرزاد فرزین در پشت صحنه کنسرت علیزاده | عکس
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
دانلود آهنگ جدید محسن ابراهیم زاده به نام قفس تنگی Download Ahange Jadid Mohsen Ebrahimzadeh called Mage Darim دانلود آهنگ جدید محسن ابراهیم زاده به نام قفس …
The post دانلود آهنگ جدید محسن ابراهیم زاده به نام قفس تنگی appeared first on دانلود آهنگ جدید | نکا موزیک.
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
دانلود آهنگ جدید ارسلان قنبری به نام خیال Download Ahange Jadid Arsalan Ghanbari called Khial دانلود آهنگ جدید ارسلان قنبری به نام خیال Download Ahange Jadid Arsalan Ghanbari …
The post دانلود آهنگ جدید ارسلان قنبری به نام خیال appeared first on دانلود آهنگ جدید | نکا موزیک.
[ad_2]
لینک منبع