[ad_1]
- *آنچه در آلبوم «گفتوشنید» به چشم میآید، یک همخوانی خوش ترکیب و همگون است، دربارهی ترکیب آوازها توضیح میدهید؟ ضمن اینکه درباره مراحل شکلگیری این اثر از ابتدا تا زمان انتشار هم بگویید؟
با جناب سلطانى به جهت خواندن آوازي در «ايرانه خانم» ديدار داشتم و گفت و گو به سمت يك اثر مستقل از آن پيش رفت و ايشان براي همراه شدن من با يك خواننده ديگر پیشنهاد داد، من با جناب اديب حرف زدم و با هم اين مسير را تا توليد «گفتوشنيد» پيش آمديم .با شناخت به ظرايفِ آوازي دو شيوه ميسر شد . در واقع من و جناب «سعيد اديب» دو دوست هستيم و زمانى كه تصميم گرفتيم اين كار انجام شود ارادت بين ما باعث شد تا كار با تامل و همفكري پيش برود . هر دو به اهميت كاري كه با همفكري جناب سلطانى انجام ميداديم، واقف بوديم. ما دربارهی حالتها، انتخابِ شعر، دور آوازي و نوع ادوات و سرعت آوازها و با توجه به احوالاتمان نوع ابيات را انتخاب ميكرديم، بدون اينكه بخواهيم با هم رقابتى داشته باشيم؛ چون ميدانستيم بايد موضوع را خوب ارايه كنيم نه صرفاً خودمان را . با هم گفتوشنيد كرديم و رازهايمان را ، احوالاتمان را، درد دل و برملا كرديم .
- * درباره نوع انتخاب اشعار آوازی هم توضیح میدهید؟
انتخاب موضوع اشعار با روزها بحث و بررسى بين ما سه نفر اتفاق افتاد؛ اما انتخاب ابيات با زحمت و تلاش جناب «اديب» بود، ایشان روزها در میان اشعارِ نظامى گشت و گذار كردند تا همه ابيات با مجموعهاي كه جناب سلطانى ساخته بود منطبق باشد و در عين حال مفهومي مشترك و مرتبط به هم داشته باشد. اول قرار به نظامى نبود . بين ما صحبت از ابوسعيد و ديگران بود، در نهايت مشتركاً به نظامى رسيديم . در اصل بودن شعر نظامى ترديد نبود . حس و حالمان با نظامى جور شده بود . با اين كار خواستيم بى مهري كه به نظامى شده است را مورد توجه قرار دهيم .
- * سبک آقای ادیب به سبک اصفهان نزدیک است و شما وامدار سبک تهران هستید، اما شما در عین استقلال یک همخوانی امروزی و تمیز را ارایه کرده بودید. در وهله نخست بگویید مشخصات هر کدام از سبک در این اثر کجا بود ؟
راجع به سبكهاي آوازي، حرفهاي بسيار بايد، اگر مراد از سبك اصفهان يا تهران واژهی مكتب هست، ما نميتوانيم بگوييم سبك اصفهان يا تهران ! چرا كه آنچه از خوانندگان بزرگ اصفهان تا امروز موجود است به نظر من سه سبك آوازي است كه مربوط به جنابان طاهرزاده ، اديب خوانساري و تاج اصفهانى است، همچنين آنچه به نام سبك تهران گفته ميشود، هيچ ربطى به تهران ندارد و مربوط به منطقه تفرش و فراهان و بخش مركزي ايران است، يعنى حتى استاد شجريان در ارايه شيوه آوازهايشان ، بخشى از شيوه آوازي جناب طاهرزاده را مورد توجه قرار دادند؛ اما در اين اثر، شيوهی غالب ارايهی آوازي جناب سعيد اديب به جناب شاهزيدي و تاج اصفهانى نزديك است و البته خلاقيت هايي را دارند كه مخصوص خودشان هست . من نيز آنچه از استادانم چون آقایان شجريان و دكترعمومى و ناصح پور آموختم به همراهِ آميزهای از تجربيات خود را ارايه دادم .
- * دربارهی سبك و مكتب هاي آوازي توضيح بيشتري بديد ؟
به نظر من، ما در آواز به مكتب خاصى نرسيديم. آنچه گفته ميشود مانند مكتب تهران و تبريز واصفهان ، از نظر تعريف لغوي و واژه شناسىي درست نيست، مثلاً ميگويند مكتب تبريز و آن را به جناب اقبال منتسب میکنند؛ در حالی که آنچه ایشان از آواز ميدانسته از تبريز نبوده، بلکه ايشان قزوينى بودند و از جناب قزوينى آموختند. روش خوانندگى جناب اقبال هم سبك و شيوه است نه مكتب . سبك و شيوه خلاقيتهاي فردي هنرمند هست و مختص همان هنرمند؛ اما مكتب ، اصول به توافق رسيده بين هنرمندان و متفكران است يا مثلاً مكتب تهران و تعلق دادن آن به جناب دوامى كه ايشان تفرشى بودند، متفاوت است . ميتوانيم بگوييم آواز اصفهان. اصفهان مهد آواز است؛ اما باز هم مكتب نيست. خوانندگان مطرح اصفهان جنابان اديب خوانساري، تاج اصفهانى و طاهرزاده ، با اينكه از شاگردان جناب آقا سيد رحيم بودند؛ اما هيچ وجه اشتراكى با هم ندارند، البته جناب طاهرزاده كمتر از آن دو بزرگوار محضر آقا سيد رحيم را تجربه كردند. بين جناب اديب و تاج هم هيچ نزديكىای در شيوهی آوازخوانى وجود ندارد و اين نكته را ميشود با شنيدن آثار دوران جوانى آنها متوجه شد، البته اين بسيار خوب بود و موجب تنوع شيوه و سبكهاي آوازِ اصفهان شد. اين استادان در خوانندگى روش و سبك خود راداشتند و در آواز هيچ اصول مشتركى نداشتند . هر سه روش آواز خوانى متفاوت داشتند . مكتب توافق بر اصول مشترك بين صاحبان شيوه است . در اين باب ميشود بسيار گفت كه در اين مجال نميگنجد
.
- * آلبوم گفت و شنید را آهنگسازی چون پیمان سلطانی نوشته و در این در عین حال که به دستگاه موسیقی ایرانی توجه داشته اما دنبال توسعه فرم های ایرانی بوده است،اما شما خواننده ای هستید که تاکنون در سبک موسیقی دستگاهی ظاهر شده اید،درباره این تجربه نوین توضیح دهید؟
–بله تجربه بسيار خوبى بود، تاثير يك آهنگساز خلاق چون جناب پيمان سلطانى در توليد يك اثر هنري براي يك خواننده چون من بسيار خوب بود،همانگونه كه ميدانيد، من كم كار ميكنم وبه دنبال ارايه آثاري هستم كه داري مفهوم و معناي دلخواه فكري و احساسى من باشد .مجموعه اين اثر همانگونه شكل گرفت كه ميخواستم . با حس و حال من كاملاً سازگار بود . كار كردن با دوستان اهل فكرم جناب سلطانى و سعيد اديب اين ذوق و شوق را به من داده بود. سختى داستان ، آواز خواندن نبود، چگونه آواز خواندن و تلفيق شعر و همخوانى من و جناب اديب در اين اثر بود . تامين نظر جناب سلطانى به عنوان خالق اثر مهم بود، بايد به گونهاي آواز ميخوانديم كه با آنچه آهنگساز خلق كرده بود، ارتباط داشته باشد. خواننده بايد بر مبناي مجموعهاي كه درآن آواز ميخواند ، به خوانش خود شكل و فرم دهد نه اينكه در هر كاري ، فقط كار خودش را انجام دهد و تكرار و تكرار !بايد با تفكر آهنگساز و اركستراسيون توجه كرد . اگر منظور از موسيقى دستگاهى ، رديف است ، در «گفت و شنيد» نميشود صرفاً آوازهاي رديفى خواند و اصولاً در عين دانستن رديف ، اعتقادي به تحويل آواز رديفى در توليد يك اثر ندارم. اگر منظور، رنگ و اركستراسيون و ساز بندي است، همان طور كه عرض كردم ، خواننده بايد خوانش خود را با نوع اركستر و تفكر خالق اثر منطبق كند
.
- * شما و آقای ادیب از چه زمان و چگونه جرقه اینکه در کنار همدیگر یک همخوانی داشته باشید به ذهنتان خطور کرد؟
از ابتدايي كه من سعيد اديب را در كارگاه آواز ديدم مورد توجه من بود و دليل اين توجه فهم و شعور شعري و آوازي او بود . او استاد دانشگاه است و دكتراي ادبيات دارد .من از همان ابتدا مي دانستم هوشمندي او و اشراف او به ادبيات و آواز ميتواند به مجموعه كمك كند و دقيقاً اين اتفاق افتاد . من حتى پيشنهاد دادم، جلساتِ قبل شروع كلاس ما با استاد، به اتفاق برخى دوستان ساعتى به گلستان و بوستان خوانى سعدي بگذرد و با تفسير ايشان حال ما معنا مىداد.
- * همخوانی ها در قدیم بسیار مرسوم بوده اما الان تقریبا منسوخ شده است،دلیل این روند چیست؟
–زمانه تغيير كرده و آدمها هم بيشتر تغيير كردند !! همدلىها و همانديشى و اتفاق نظرها كم شدند. اغلب ميخواهند خودشان را نمايش دهند. دغدغه آواز و هنر كم شده است . همه ميخواهند باهم كشتى بگيرند ! به همين دليل كمتر اتفاق ميافتد كه اين هم خوانيها رخ دهد . مرام و معرفت زبانى شد و با كلمات بازي ميشود ! آواز خوانى دونفر كنار هم امروز منش پهلوانى ميخواهد و هم انديشى لازم دارد . رابطه پدر و فرزندي بين استاد شجريان و همايون باعث ميشد اين اتفاق در چند كنسرت به شكل بسيار متعالى رخ دهد . به نظر من ميتواند بين دوستان خواننده رخ دهد. كمى از خودگذشتى لازم دارد ، دانايي و توانايي هم بين آن دونفر بايد به هم نزديك باشد .
- * از فعالیت آینده تان بگویید؟
–كاريست با اركستر برافشان با آهنگسازي جناب هامان خليلى به نام «صبح وفا» كه آماده انتشار هست و احتمالاً امسال منتشر مي شود
[ad_2]
لینک منبع