حافظه، پرونده تخيل و گنجينه عقل، دفتر ثبت وجدان و مخزن انديشه است.(بازيل
خوش آمدید - امروز : سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳
شرکت آچار فرانسه
آچارشاپ
خدمات اینترنتی آچار فرانسه طراحی سایت آچار فرانسه
خانه » آهنگ جدید » دانلود آهنگ هفت تیر چوبی از مهرزاد امیرخانی

دانلود آهنگ هفت تیر چوبی از مهرزاد امیرخانی

[ad_1]

دانلود آهنگ هفت تیر چوبی از مهرزاد امیرخانی بهمراه متن آهنگ

جدیدترین اثر مهرزاد امیرخانی به همراه متن آهنگ از رسانه طناز موزیک با کیفیت بالا و قابلیت پخش آنلاین . لطفا از بخش دیدگاه ها، نظر خود را درباره این اثر به اشتراک بگذارید. امیدوارم از این آهنگ لذت ببرید . برای حمایت سایت طناز موزیک را به دوستان خود معرفی نمایید. پیشنهاد میکنیم از دیگر آهنگ های مهرزاد امیرخانی هم بازدید کنید.

| دانلود با لینک مستقیم و با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ + پخش آنلاین و متن آهنگ |

Download New Music Mehrzad Amirkhani Called Haftire Choobi

دانلود آهنگ هفت تیر چوبی از مهرزاد امیرخانی

دانلود آهنگ مهرزاد امیرخانی به نام هفت تیر چوبی

متن آهنگ مهرزاد امیرخانی هفت تیر چوبی :

اینجا کنار خانه ی های پر هیاهو مردی عبوس و تند خو همسایه ی ماست
گاهی تماشا میکنم رفتار او را یک حلقه در دست چپش دارد و تنهاست
از پنجره گاهی به جای دور دستی زل میزند کنج لبش سیگار دارد
من فکر کردم خاطرات مرد تنها با یک نفر در این شلوغی کار دارد
در بالکن هی دانه میریزد ولی خب هرگز کبوتر هم نشد راه نجاتش
جای کسی در خانه اش خالیست انگار اون زنده مانده با تمام خاطراتش
با هیچ کس کاری ندارد این غر یبه انگار کور و کر به دنیا آمدست
او محکمو مغرور و پا برجاست اما مثل درخت کهنه ای پوسیده از تو
گم میشود در عمق دنیای عجیبش با قطعه ی ریچارد کلایدر من همیشه
تیری به قلبش خورده اما او نمرده این میشود پایان یک رفتن همیشه
تو زنده میمانی که در سیگار هایت دنبال نوعی مرگ تدریجی بگردی
با حس طعم وحشی و سرد اتانل دنبال فرمی تازه از گیجی بگردی
تو زنده میمانی و در هر لحظه از عمر صد بار میمیری نمیمیری که باشی
گاهی هوس داری که با هفت تیر چوبی مغز خودت را روی احساست بپاشی
حس میکنم در درد هایش عشق دارد هر کس که بوده او فراموشش نکرده
حتی گذشت سال های تلخ تقویم باری کم از غم های بر دوشش نکرده
حس میکنم چیزی شده افسوس مرد است چیزی نمیگوید برای آبرویش
دکتر برای سرفه اش دارو نوشته من بغض میبینم سر راه گلویش
من بغض میبینم ته فنجان دوم که او سر میزش همیشه میگذارد
قدری خمیده شانه های استوارش کوه است اما قدر دریا درد دارد
مرد غریبه مرد تنها مرد مرموز دق میکند روزی همانجا پشت آن میز
وقت دقیقش را نمیدانم ولیکن حس میکنم با اولین باران پاییز

[ad_2]

لینک منبع


ایمیل شما آشکار نمی شود