[ad_1]
- *خیلیها اعتقاد دارند که این روزها حال ترانه در حوزههای مختلف خوب نیست و کلاً ترانه خوب کمتر شنیده میشود. نظر شما در این زمینه چیست؟
ترانهای خوب است که دلنشین باشد. چه عاشقانه، چه عارفانه، چه انقلابی و چه اجتماعی، دلنشینی ترانه با دلنشینی غزل فرق میکند. این را خیلیها خوب متوجه نمیشوند که شباهت این دو به معنای یکسانی و همهدف بودن آنها نیست. ترانه باید بسیار صمیمیتر، احساسیتر و موسیقاییتر از غزل عمل کند. نقد ترانه هم نمیتواند دقیقا با نقد غزل یکی باشد.
به عنوان نمونه ترانه «عزیزم کجایی» به نظر من یکی از موفقترین ترانههای محسن چاووشی است. چون به صمیمیترین و تاثیرگذارترین شکل و هماهنگترین حالت با موسیقی و صدای او، حس پریشانی را در قالب کلماتی گاهاً پریشان به مخاطب منتقل میکند. بنابراین پریشانی کلمات و زبان اینجا نه تنها ضعف نیست بلکه با توجه به فضای ترانه، نقطه قوت و لازمه چنین اثری است.
ما این روزها با انبوهی از آثاری روبرو هستیم که غالبا خوب هستند. اما خاص نیستند. خوب هستند یعنی از لحاظ فنی و کیفی ایرادی خاصی ندارند اما به نظرم دوره تولید اثر خوب پایان گرفته است و عصر تولید کارهای خاص است. با توجه به تعداد آثار تولیدی دیگر یک کار خوب به چشم نمیآید، بلکه یک اثر خاص و متفاوت است که دیده میشود. خوب بودن کارها یک بحث است اما خاصبودن و جریانسازی آنها بحث بسیار مهم تری است.
نتیجه این ساده انگاری و قناعت به خوببودن و نه خاصبودن، هم همین انبوه آثار و تیتراژهای خنثی و بی اتفاقی است که فقط به صرف دیدن نامها یا برحسب عادت و تعارفات مجبوریم سرمان را به علامت تایید آنها تکان دهیم و بگوییم خوب است و فکر کنیم که بر عکس آنچه میبینیم، پادشاهی است که لباس بر تن دارد.
یک نکته دیگر که شاید توصیهای برای ترانهسرایان جوانتر باشد، اینکه بسیاری از ترانههایی که خصوصاً توسط این دوستان نوشته میشود در حقیقت شعرهای محاوره ای هستند که برای دکلمه مناسب هستند. نه ترانههایی که برای اجرای موسیقایی مناسب باشند و رسیدن به کلمات و زبانی روان و موسیقایی در سرایش ترانه، نیاز به تجربهای فراتر و تلاش و مطالعهای مضاعف دارد.
- *اگر بخواهیم در مورد کارهای خودتان صحبت کنیم مهمترین سوال من این است که یک شاعر چطور میتواند هم شعر عاشقانه هم شعر مذهبی و هم ترانه بگوید و از سوی دیگر با مداحها و خوانندههای پاپ و گروههای سرود همکاری کند. این دامنه گسترده فعالیت جالب و یک مقدار عجیب است.
نمی دانم چرا باید از مسئله تعجب کرد؟ اتفاقاً به نظر من تکبُعدی بودن یک شاعر بیشتر مایه تعجب است. ما در زندگی روزانه خودمان به هیئت میرویم، سینما و پارک و ورزشگاه میرویم، عاشق میشویم یا با دوستان و خانواده میگوییم و میخندیم. پس چرا شعرهای ما باید فقط یک نوع مضمون داشته باشند؟ وقتی شعر، جوششی از درون شاعر و بازتاب غیر متظاهرانهای از زندگی و احساس اوست، چرا باید تک بعدی باشد؟ واقعا چرا شاعری که شعر مذهبی میگوید باید چشمش را روی زیباییهای دیگر هستی یا دغدغههای دیگر مردم ببندد یا چرا شاعری که مثلا شعر اجتماعی سیاه میگوید، هیچ شعر امیدبخشی ندارد؟ آیا این یک تظاهر مذهبی یا مدگرایی روشنفکرانه نیست؟ من به عنوان یک آدم مذهبی، تمام ساعات زندگیام را در مسجد و هیئت نمیگذرانم و زیبایی را در بخشهای دیگر زندگی هم میبینم. این زیبایی من هنرمند را به دنبال خودش میکشاند و برای آن مینویسم و میسرایم. من هم زیبایی را در قاب بینظیر عاشورا و در کلام حضرت زینب (س) میبینم که فرمودند:«ما رأیت الا جمیلا» و هم زیبایی را در مهر مادری میبینم. گاهی در عشق جوانان به خاک و وطن خودشان آن را میبینم و گاهی هم زیباییها و ظرافتهای عاشقانه را تجربه میکنم و در سرودههایم منعکس میشود. گاهی اوقات برخی میگویند که فقط شعر مذهبی گفتن خوب و مثبت است در حالی که این اتفاق محدودکردن طبع است. انسان با این روند خودش را از زیباییها و ابعاد دیگر زندگی محروم میکند. همین نگرش باعث شد علاوه بر انتشار چند مجموعه شعر آیینی، دو مجموعه عاشقانه «هـ دو چشم» و «اتفاق» را هم چاپ کردم و خوشبختانه مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفت. در حوزه ترانه هم خصوصا ترانه آیینی چند سالی است که فعالیت میکنم و سعی کردهام تا در حد توان خودم با حداکثر کیفیت در هر سه حوزه شعر آیینی، عاشقانه و ترانه فعالیت کنم.
- *البته فکر کنم در بین خوانندههای پاپ، حامد زمانی جایگاه متفاوتتری برایتان داشته باشد.
بله. همینطور است. علی رغم نقدها و اختلاف سلیقههایی که در مورد هر هنرمند و هر سبکی از هنر همیشه بوده و هست، وقتی منصفانه نگاه میکنم میبینیم بی شک حامد زمانی فضای جدیدی را به موسیقی اضافه کرده و این کار را خلاقانه و با کیفیت هم انجام داده است. البته ورود به هر فضای جدیدی، سعی و خطا و نقایصی هم دارد. ولی در عین حال برخی از حرفها و دغدغههایی را که در فضاهای قبلی نمیشد به خوبی بیان کرد در این فضای جدید به شکل صریح تر و تاثیرگذار تری بیان کرده است.
حامد توانسته تعداد مخاطبان بسیاری را که پیش از این تقریباً از زیباییهای موسیقی بیبهره بودند با موسیقی روز پیوند بزند و شور و حماسهای را که بعد از آهنگران و کویتی پور تقریبا در فراموشی بهسر میبرد در قالبی جدید و امروزین احیا کند.
- * در یکی از مصاحبههای قدیمی گفته بودید موسیقی رپ بستر مناسبی برای بیان برخی حرفها است. این حرف از زبان یک شاعر آیینی باعث شد تا برخی سایتها و رسانهها نسبت به آن انتقاد کنند. هنوز هم روی این دیدگاه هستید؟
هر ظرفی یک محتوای خاصی را میتواند حمل کند و ظرفهای دیگر نمیتوانند انجام دهند. کماکان فکر میکنم رپ یک ضربآهنگی دارد که میتواند مباحث انتقادی را در قالب آن مطرح کرد. رپ مناسب اعتراض است و ترانههای اعتراضی بی شک در برنامه های آینده من جایگاه ویژهای دارند. هیپ هاپ که شباهت فراوانی به رپ دارد با همان ضرب آهنگ برای مفاهیم معنوی و الهی مورد استفاده قرار گرفته است.
هنوز هم اعتقاد دارم که موسیقی راک یا رپ میتوانند مسائل انتقادی و اجتماعی درست را مطرح کنند. ما نمیتوانیم بگوییم چون شروع یک جریان موسیقی با یک افراد یا شعرهای نامناسب بوده پس کلاً آن را بایکوت کنیم. موسیقی رپ هم مثل هر پدیده دیگری شرّ مطلق نیست و میتوانیم با تفکر خوب از آن به شکل مثبت استفاده کنیم. من تا کنون در فضای رپ کارهایی از رپرهایی شنیدهام که اندیشمندانه میخوانند و حرفهایی برای گفتن دارند. اعتقاد دارم میتوان یک رپ مثبت و اجتماعی و اندیشمندانه را پیاده کرد و شاید نیاز باشد روی فضای موسیقی آن هم اصلاحاتی انجام شود.
- *به نظر شما چه تعریفی برای شعر آیینی وجود دارد و به چه کسی لقب شاعر آیینی اطلاق میشود؟
شعر آیینی تعریف توافقشده و خاصی ندارد چون خود آیین تعاریف متعددی دارد اما آنچه که مرسومتر است را عرض میکنم. در حال حاضر به شعر مذهبی، شعر آیینی میگویند و این شعر مذهبی در کشور ما بیشتر به سرودههای پیرامون اهل بیت (علیهم السلام) تعلق دارد و متاسفانه اشعار مناجاتی و الهی در این بین درصد کمتری از سرودهها را شامل میشود. در بحث شعر آیینی دو حوزه پیش میآید. یکی شعر هیئت که زبان سادهتر و صمیمیتری دارد و اسامی و بیان مستقیم بیشتر در آن دیده میشود و حوزه دیگر را میتوان شعر آیینی انجمنی نامید. یعنی سرودههایی که به اهل بیت میپردازند اما غزلهایی هستند که از لحاظ زبان، در فضای شعرهای عمومی قرار میگیرند و فقط موضوع مذهبی دارند.
سرودن شعر آیینی حساسیتهای بیشتری دارد و نسبت به شعر عاشقانه کار به مراتب دشوارتری است و با توجه به همین موضوع، شاعر باید یک شعر فاخر و سالم و زیبا و در عین حال صمیمی بنویسد. یعنی نباید این حساسیت باعث شود که شاعرانگی اثر از بین برود و به جای شعر تبدیل به نظم شود.
- * با توجه به همین حساسیتها و دشواریها، شعر مذهبی خوب و بد داریم؟ یا کلاً همه سرودههای این حوزه خوب هستند؟
قطعاً کارهای ضعیف هم وجود دارد اما ملاک نقد شعر مذهبی با شعرهای دیگر تفاوت دارد. در شعر عاشقانه هرچقدر تخیل و کشف و آشناییزدایی بیشتر داشته باشید میتواند شعر را تقویت کند. اما در شعر آیینی چون مبتنی بر روایات و تاریخ و عقاید مذهبی است شاعر نمیتواند استفاده بیپروا از این موارد داشته باشید.
نکته مهمتر در شعر آیینی و خصوصاً اشعار هیئتها یا ترانههای مذهبی، سهل و ممتنع بودن اثر است. شعری که میخواهید در هیئتها استفاده کنید باید هم سهل باشد یعنی صمیمیت و روانی لازم را برای ارتباط با مخاطب عام داشته باشد و هم ممتنع باشد. یعنی از کیفیت ولایههای عمیق تری برخوردار باشد که هرکسی نتواند آن را بسراید و مورد توجه مخاطب خاص هم واقع شود. سهلبودن به معنای ساده و بیآرایه بودن نیست. منظور از سهل بودن، کار پیش پا افتاده نیست بلکه منظور صمیمی و روان بودن است. چنین ویژگیهای باعث میشود که یک شعر مذهبی خوب داشته باشیم.
- *در بخش اول گفتید که یکی از نقدها به شعر آیینی این است که درصد بالای آن به سرودههایی برای ائمه تعلق دارد و میزان کمتر مربوط به شعر مناجات است. اما برای برخی سوال است که در همین تقسیمبندی هم چرا درصد بالای سرودههایی که برای اهل بیت نوشته میشود به حضرت امام حسین (ع) تعلق دارد؟
بله همینطور است. این تا حدود زیادی این مسئلهای که شما اشاره کردید طبیعی است. چون زندگی امام حسین(ع) و صحنه کربلا سراسر عشق و ایثار و شهادت است. حتی ائمه پس از حضرت سیدالشهدا(ع) هم میفرمایند که وامدار کربلا هستند. یک سری صفات و حالات در واقعه عاشورا وجود دارد که حتی سایر ائمه هم در راه اعتلای نام حسین(ع) و پرچم عاشورا تلاش میکنند. به عنوان نمونه حضرت امام زمان ارواحنا فدا هم خودشان را منتسب به عاشورا میکنند و با شعار«انا صمصامُ المنتقم جدی الحسین قتلو عطشانا» ظهور خواهند کرد. این واقعیتها قابل انکار نیست و نام مقدس برخی از معصومین شور و حماسه و درخشش خاصی دارد که شعرا و هنرمندان هم به شدت جذب چنین نوری میشوند و بی دلیل نیست که صفت «مصباح الهدی و سفینه النجات» را برای امام حسین(ع) داریم.
البته در کنار این واقعیت، اخیرا مفهومی به نام امامان غریب طرح شد و برخی کنگرهها و حرکتها هم تحت همین عنوان تلاش میکنند، توجه شعرا و هنرمندان را نسبت به زندگی و گفتار سایر امامان هرچه بیشتر جلب کنند.
- *طی سالهای اخیر ترانهها و اشعار زیادی با موضوع عاشورا بیان شده اما خیلی از آنها ماندگار نمیشوند؟ یعنی همانند برخی کارهای قدیمی طیف گستردهای از جامعه آنها را حفظ نمیشوند یا در محافل گوناگون خوانده نمیشوند.
اگر به گذشته برگردیم میبینیم که جمع معدودی آثار محدودی را تولید میکردند اما آن افراد عمری را صرف این حرفه و هنر کرده بودند. در گذشته تعداد کارها کمتر بود و همین باعث میشد که مردم یک سری آثار خاص را بهتر و با تکرار بیشتری بشنوند.
امروزه تعداد عوامل و افراد و در نتیجه تولیدات در حوزه موسیقی و نواهای مذهبی بسیار زیاد شده و شتابزدگیها و کم تجربگیها، در کنار تعداد فراوان آثار باعث کیفیت پایین، کمتر دیده شدن، کمتر تکرار شدن و در نتیجه عدم ماندگاری آثار میشود. در این وضعیت حتی کارهای خوب هم در میان سرعت و حجم فراوان تولید، کمتر از گذشته دیده میشود. البته الان میبینم که برخی اشعار و ترانههای عاشورایی برای مردم جذاب است و هنوز هم کارهایی داریم که در ذهن مردم برای مدتی میماند. درباره پیشبینی ماندگاری این آثار طی سالهای آینده هم نمیتوان شاید به درستی نمیشود از الان قضاوت کرد. در کل پارامترهای متعددی برای ماندگاری شعر و ترانه و خصوصا شعر و ترانه عاشورایی وجود دارد که برای یک تحلیل صحیح باید به ارزیابی همه آنها پرداخته شود.
اما قطعا تجربه کردن حس و حالهای معنوی و ارتباط روحی با حقیقت مفاهیمی مانند شهادت، عاشورا، انتظار و همچین عشق و ارادت شاعر و آهنگساز و خواننده به اهل بیت در تأثیرگذاری ترانهها و سرودهای آیینی نقش بهسزایی دارد.
- *البته برخی اعتقاد دارند که اجرای ترانهها و شعرهای عاشورایی در قالب موسیقی پاپ به این سرودهها لطمه میزند.
با توجه به تجربیات خودم و دیگران میتوانم بگویم که اینطور نیست. حتی به خاطر دارم که حاج «محمود کریمی» از در پاسخ به سوالی در مورد آثار تاثیرگذاری که شنیده است، اشاره کرده بودند، زمانی که یکی از کارهای «محسن چاوشی» در مورد امام حسین(ع) را شنیدم با آن اشک ریختم. کارهای «محمد اصفهانی» در مورد حضرت امیرالمومنین (ع) یا آثار حماسی «علیرضا عصار» یا کارهای «رضا صادقی» و «محمد علیزاده» از جمله آثار خوب این حوزه هستند.
«حامد زمانی» هم با تلفیق مداحی و موسیقی پاپ، آثار بسیار خوبی را برای ائمه و خصوصاً عاشورا خوانده که مورد استقبال طیف گسترده ای از مخاطبان هم قرار گرفته است.
البته هر ریتم و زیرشاخهای از موسیقی پاپ ممکن است برای مفاهیم عاشورایی مناسب نباشد اما موسیقی پاپ نقش تأثیرگذاری در انتقال پیام عاشورا به نسل جوان داشته و قطعا در آینده هم خواهد داشت.
- *مورد دیگر مرتبط با عاشورا همین اجتماع عظیم بینظیر شیعیان در اربعین حسینی است که در صدر اخبار قرار دارد. اما به نظر من تا کنون شاعران ما در انتقال پیام همایش اربعین کمکار بودهاند و با اینکه چند سال از این اتفاق بزرگ میگذرد هنوز سرودهها بسیار کم است.
من هم اعتقاد دارم که هنوز شعرها تناسبی از لحاظ کمّی و کیفی با عظمت این واقعه بزرگ پیدا نکردهاند. این حرکت طی چند سال اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته و به نظرم هنوز هم برای انتقال پیام راهپیمایی اربعین از طریق شعر دیر نیست. حضور شعرا در این همایش بزرگ هم باعث تقویت هر چه بیشتر سرودهها میشود. هر سال جهش خوبی از لحاظ تعداد کارهای این حوزه داشتهایم.
ترانه «خادم الحسین» (ع) که برای اربعین امسال اخیرا با صدای حامد زمانی و تنظیم «امیر جمالفرد» منتشر شد و بازخوردهای بسیار خوب این کار یک نمونه از همین نکته است. این کار را بعد از پیاده روی سال گذشته نوشتم که خودم در آن حاضر بودم و با تمام وجود آن حال و هوا را درک کردم و فکر میکنم که نسبت به کارهای دیگری که قبلاً برای اربعین نوشته بودم، کار متفاوت و خاصی شد و پیامهای زیادی هم از مخاطبین و دوستان حاضر در پیادهروی اربعین داشتم که این کار را میشنوند و با آن اشک میریزند.
- *در یکی از مصاحبههای خود گفتید که با عنایت خاصه حضرت زهرا (س) توانستید دوباره شعر بگویید اما در آن مصاحبه این موضوع را باز نکردید. همین باعث بازخوردهای زیادی نسبت به آن صحبت شد. دقیقاً داستان این موضوع چه بود؟
این تیتری بود که خبرنگار آن مصاحبه برای مصاحبه اش در نظر گرفته بود. صحبت من در آن مصاحبه تنها شرح ماوقع شروع شعرگفتنم بود. صحبت من این بود که وقتی اصفهان بودم یکی از بزرگان اهل دل فرمودند که من باید راجع به ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) شعری بگویم در حالیکه اطلاعی هم از سابقه کم رنگ شعر گفتن من در نوجوانی نداشتند و من که بعد از دلنوشته های دبیرستان حدود ۷ سالی بود دست به قلم نبرده بودم به لطف حضرت زهرا(س) و نفس گرم آن بزرگوار قلم به دست گرفتم و غزل «چشم ستاره محو تماشا بود/آن شب که در نگاه تو دریا بود» را نوشتم و این اتفاق شروع دوبارهای بر شاعری من شد.
و صد البته بدیهی است که بدون عنایت ویژه اهل بیت توفیقی در این ساحت مقدس پرشکوه و پر الهام حاصل نمیشود. عنایت اهل بیت نسبت به شعرای آیینی در زمان حیاتشان هم بوده و به نظرم جمله خیلی عجیبی نیست که اگر بگوییم آن بزرگان نسبت به شعرای آیینی در سرایش شعرعنایت خاص دارند.
– ارادت شاعر، آهنگساز و خواننده به اهل بیت در تأثیرگذاری ترانهها و سرودهای آیینی نقش بهسزایی دارد
– ترانه «عزیزم کجایی» به نظر من یکی از موفقترین ترانههای محسن چاووشی است
– هنوز هم برای انتقال پیام راهپیمایی اربعین از طریق شعر دیر نیست
– این روزها با انبوهی از آثاری روبرو هستیم که غالبا خوب هستند. اما خاص نیستند
– ترانه «خادم الحسین» (ع) را بعد از پیاده روی اربعین سال گذشته نوشتم
موسیقی ما – «قاسم صرافان» یکی از شعرای آیینی است که تا کنون آثار متعددی را در مدح اهل بیت (علیهم السلام) سروده و مجموعههایی را هم با همین مضمون منتشر کرده است. البته او در زمینه سرودن ترانههای آیینی و همچنین ترانههای عاشقانه هم فعالیت دارد و ..
[ad_2]
لینک منبع