[ad_1]
[ سید ابوالحسن مختاباد – روزنامهنگار و پژوهشگر ]
امروز روز تولد «کیهان کلهر» است و دوستان «سایت موسیقی ما» از من خواستهاند تا یادداشتی برای این چهره بینالمللی موسیقی ایران بنویسم.
پیش از این، البته به تفاریق، درباره وجوه مختلف کاری و حرفهای آقای کلهر نوشته بودم و در این یادداشت کوتاه، بر بعدی از ابعاد هنری او میخواهم تأکید کنم که تقریباً در آن زمینه، او پیشتاز است و جلودار.
در چند دهه اخیر، به دلیل غیبت و تعلل دولت در تبلیغ و ترویج فرهنگ و ادبیات فارسی و هنر ایران در خارج از ایران و هیابانگهایی که از سوی برخی لابیهای مخالف ایران به گوش میرسد، چهره خشنی از ایران تصویر شده و بسیاری از شهروندان آمریکا، حتی ایران را با عراق -به دلیل تلفظ یکسان در انگلیسی و اختلاف تنها بر سر حرف آخر- یکی میپندارند.
در چنین موقعیتی است که هر فردی که بتواند چهرهای انسانی از فرهنگ ما را به شهروندان آمریکایی معرفی کند، باید او را قدر دانست و بر صدر نشاند. به همین دلیل بود که در یادداشت گذشتهام، به اشاره گفتم که باید قدر این هنریمرد را در داخل ایران بیش از این بدانیم؛ چرا که او سفیر فرهنگ ایران و ایرانی است و چنین جایگاهی که او به دست آورده و نقشی که میتواند ایفاء کند، قابل مقایسه با هزاران ساعت کار سیاسی نیست و نخواهد بود.
اگر بخواهیم چند تن را به عنوان معرفان موسیقی ایرانی به جامعه بینالملل معرفی کنیم، به قطع و یقین، «کیهان کلهر» در بالای این فهرست جای خواهد گرفت. با توجه به حجم کنسرتهایی که او در ده تا پانزده سال اخیر در کشورهای مختلف دنیا و بهخصوص در ایالتهای مختلف آمریکا و کانادا برگزار کرده و نیز حضور چندبارهاش در نامزدی جایزه «گرمی» و انتشار آلبومهای مختلف با هنرمندان دیگر کشورها، این ادعا به بیراهه نمیرود.
سال گذشته که دوست بزرگواری جشنوارهای از هنرمندان آسیا و آمریکای جنوبی مقیم منطقه کالیفرنیا را برگزار کرده بود -فستیوال نیکو در سانفرانسیسکو- و در زمینهای از من مشورت میخواست، از او درباره جایگاه و شهرت آقای کلهر در این منطقه پرسیدم که گفت نام و تصویر او میتواند جمعیت بزرگی را به سالن بکشاند. البته آقای کلهر به دلیل همزمانی اجرایش در جایی دیگر، در آن برنامه حضور نیافت و از هنرمندان ایرانی مقیم منطقه، آقای بهرام بیضایی و خانم مژده شمسایی با اجرای پاره ای از نمایش «شب هزار و یکم» حضور یافتند. اما صحبت بر سر میزان شهرت افراد میان عموم مخاطبان است که عامل مهمی در معرفی آن گونه موسیقایی به شمار میرود.
بخشی از این تأثیر، بازمیگردد به شخصیت موسیقایی آقای کلهر که باید آن را در منظومهای تعریف کرد که با گرد هم آمدن چند عامل و دست به دست هم دادن آن سببساز چنین تأثیری شده است.
آقای کلهر در هنگام اجرای موسیقی -جدای از نوازندگی حرفهای و بی حرف و حدیث- با تمامی اجزای بدنش مینوازد و این ویژگی در دنیای غرب -و بهخصوص آمریکا که همه به ارتباطگیری از طریق «زبان بدن» یا «Body Language» باورمندی خاصی دارند، تعیینکننده است. ضمن آنکه آقای کلهر از معدود هنرمندان نامی موسیقی ایران است که با زبان انگلیسی هم آشنایی خوبی دارد و بهراحتی میتواند برخی نکات را در همان صحنه کنسرت بیان کند و بر کیفیت این ارتباط بیفزاید.
نکته دوم، آشنایی ضمنی غیر ایرانیان با صدای ساز کمانچه که فضای سازهای کششی معروفی چون ویلن و ویولا را تداعی میکند و عامل سوم انتخاب قطعات و رپرتوار (کارگان)هایی که میتواند این ارتباط را تکمیل کند.
منظومه و جمعبست این ویژگیها آن چیزی را به مخاطبان میدهد که از آن به عنوان «لذت شنیدن» میتوان یاد کرد. این همان عنصری است که داخل ایران هم مخاطبان تیزهوش متوجه آن شدهاند و در طرفهالعینی بلیتهای کنسرت آقای کلهر را به قول دوستی به تاراج بردند(!) تا بتوانند ذوق خود را در این لذت موسیقایی شریک کنند. به یاد داشته باشیم که لذت بردن از یک کار هنری از مهمترین عواملی است که تأثیری مهم دارد در بازکشاندن مخاطبان به یک اجرای هنری و آقای کلهر به وجهی تام، این ویژگی را دارد که اجرایش به مخاطب لذت شنیدن میبخشد.
امید که تن و جان آقای کلهر همیشه سالم و طربناک باشد و بتواند با تعداد بیشتری از اجراهای صحنهای خود داخل و خارج کشور، علاقهمندان موسیقی و بهخصوص موسیقی ایرانی را به فیض برساند.
پیش از این، البته به تفاریق، درباره وجوه مختلف کاری و حرفهای آقای کلهر نوشته بودم و در این یادداشت کوتاه، بر بعدی از ابعاد هنری او میخواهم تأکید کنم که تقریباً در آن زمینه، او پیشتاز است و جلودار.
در چند دهه اخیر، به دلیل غیبت و تعلل دولت در تبلیغ و ترویج فرهنگ و ادبیات فارسی و هنر ایران در خارج از ایران و هیابانگهایی که از سوی برخی لابیهای مخالف ایران به گوش میرسد، چهره خشنی از ایران تصویر شده و بسیاری از شهروندان آمریکا، حتی ایران را با عراق -به دلیل تلفظ یکسان در انگلیسی و اختلاف تنها بر سر حرف آخر- یکی میپندارند.
در چنین موقعیتی است که هر فردی که بتواند چهرهای انسانی از فرهنگ ما را به شهروندان آمریکایی معرفی کند، باید او را قدر دانست و بر صدر نشاند. به همین دلیل بود که در یادداشت گذشتهام، به اشاره گفتم که باید قدر این هنریمرد را در داخل ایران بیش از این بدانیم؛ چرا که او سفیر فرهنگ ایران و ایرانی است و چنین جایگاهی که او به دست آورده و نقشی که میتواند ایفاء کند، قابل مقایسه با هزاران ساعت کار سیاسی نیست و نخواهد بود.
اگر بخواهیم چند تن را به عنوان معرفان موسیقی ایرانی به جامعه بینالملل معرفی کنیم، به قطع و یقین، «کیهان کلهر» در بالای این فهرست جای خواهد گرفت. با توجه به حجم کنسرتهایی که او در ده تا پانزده سال اخیر در کشورهای مختلف دنیا و بهخصوص در ایالتهای مختلف آمریکا و کانادا برگزار کرده و نیز حضور چندبارهاش در نامزدی جایزه «گرمی» و انتشار آلبومهای مختلف با هنرمندان دیگر کشورها، این ادعا به بیراهه نمیرود.
سال گذشته که دوست بزرگواری جشنوارهای از هنرمندان آسیا و آمریکای جنوبی مقیم منطقه کالیفرنیا را برگزار کرده بود -فستیوال نیکو در سانفرانسیسکو- و در زمینهای از من مشورت میخواست، از او درباره جایگاه و شهرت آقای کلهر در این منطقه پرسیدم که گفت نام و تصویر او میتواند جمعیت بزرگی را به سالن بکشاند. البته آقای کلهر به دلیل همزمانی اجرایش در جایی دیگر، در آن برنامه حضور نیافت و از هنرمندان ایرانی مقیم منطقه، آقای بهرام بیضایی و خانم مژده شمسایی با اجرای پاره ای از نمایش «شب هزار و یکم» حضور یافتند. اما صحبت بر سر میزان شهرت افراد میان عموم مخاطبان است که عامل مهمی در معرفی آن گونه موسیقایی به شمار میرود.
بخشی از این تأثیر، بازمیگردد به شخصیت موسیقایی آقای کلهر که باید آن را در منظومهای تعریف کرد که با گرد هم آمدن چند عامل و دست به دست هم دادن آن سببساز چنین تأثیری شده است.
آقای کلهر در هنگام اجرای موسیقی -جدای از نوازندگی حرفهای و بی حرف و حدیث- با تمامی اجزای بدنش مینوازد و این ویژگی در دنیای غرب -و بهخصوص آمریکا که همه به ارتباطگیری از طریق «زبان بدن» یا «Body Language» باورمندی خاصی دارند، تعیینکننده است. ضمن آنکه آقای کلهر از معدود هنرمندان نامی موسیقی ایران است که با زبان انگلیسی هم آشنایی خوبی دارد و بهراحتی میتواند برخی نکات را در همان صحنه کنسرت بیان کند و بر کیفیت این ارتباط بیفزاید.
نکته دوم، آشنایی ضمنی غیر ایرانیان با صدای ساز کمانچه که فضای سازهای کششی معروفی چون ویلن و ویولا را تداعی میکند و عامل سوم انتخاب قطعات و رپرتوار (کارگان)هایی که میتواند این ارتباط را تکمیل کند.
منظومه و جمعبست این ویژگیها آن چیزی را به مخاطبان میدهد که از آن به عنوان «لذت شنیدن» میتوان یاد کرد. این همان عنصری است که داخل ایران هم مخاطبان تیزهوش متوجه آن شدهاند و در طرفهالعینی بلیتهای کنسرت آقای کلهر را به قول دوستی به تاراج بردند(!) تا بتوانند ذوق خود را در این لذت موسیقایی شریک کنند. به یاد داشته باشیم که لذت بردن از یک کار هنری از مهمترین عواملی است که تأثیری مهم دارد در بازکشاندن مخاطبان به یک اجرای هنری و آقای کلهر به وجهی تام، این ویژگی را دارد که اجرایش به مخاطب لذت شنیدن میبخشد.
امید که تن و جان آقای کلهر همیشه سالم و طربناک باشد و بتواند با تعداد بیشتری از اجراهای صحنهای خود داخل و خارج کشور، علاقهمندان موسیقی و بهخصوص موسیقی ایرانی را به فیض برساند.
روتیتر:
در زادروز یک موزیسین نامی
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
عکس خبر اول:
دسته بندی مطلب:
خلاصه مطلب:
[ سید ابوالحسن مختاباد – روزنامهنگار و پژوهشگر ]
امروز روز تولد «کیهان کلهر» است… آقای کلهر در هنگام اجرای موسیقی -جدای از نوازندگی حرفهای و بی حرف و حدیث- با تمامی اجزای بدنش مینوازد و این ویژگی در دنیای غرب -و بهخصوص آمریکا که همه به ارتباطگیری از طریق «زبان بدن» یا «Body Language» باورمندی خاصی دارند، تعیینکننده است. ضمن آنکه آقای کلهر از معدود هنرمندان نامی موسیقی ایران است که با زبان انگلیسی هم آشنایی خوبی دارد و بهراحتی میتواند برخی نکات را در همان صحنه کنسرت بیان کند و بر کیفیت این ارتباط بیفزاید.
[ad_2]
لینک منبع
ایمیل شما آشکار نمی شود