[ad_1]
[ شروین مهاجر – نوازنده و آهنگساز]
«در طول ساليانى كه به فراگيرى كمانچه و موسيقى ايرانى پرداخته ام ،مبحث رديف و اجراصحيح آن يكى از دغدغه هاى اصلى ذهنم بوده و هست . نسل من در دورانى كه در هنرستان موسيقى تحصيل ميكرد، مجبور بود گاه رديف را به چندين روايت حفظ كند و بنوازد. برخى از اين روايتها شخصى و سليقه هنرآموز بود .اگر در مورد اصالت آن از هنرآموز سئوال ميكرديم، پاسخ اين بود كه ايشان شخصا از استاد رديفدان بى واسطه يا با واسطه بدين گونه مشق گرفتهاند . بعضى از رديفدانهاى معتبر در گذشته به دليل فراموشى يا كهولت سن، روايتهاى متفاوتى از اين گنجينه موسيقى ارائه ميكردند كه گاه باعث سردرگمى و بلا تكليفى يا اختلاف نظر در ميان هنرجويان و هنرمندان مىشد. از سويى تاريخ هنر در ايران شاهد تحريفهاى بسيار در انتقال گوشهها ، تصانيف و قطعات ضربى در سيستم آموزشى سينه به سينه (شفاهى) بوده است .
عدم نگارش گوشهها به زبان نت كه البته نميتواند در برگيرنده تمامى ظرايف اجرايى باشد و ضبط نكردن آن به هر دليل باعث شد با درگذشت يك استاد گنجينهاى ارزشمند از او به فراموشى سپرده شود. لازم به ذكر است متاسفانه معتبرترين اجرا خصوصى ضبط شده رديف ميرزاعبداله توسط شاگرد او استاد اسماعيل قرمانى كه توسط نورعلى برومند ضبط شده بود و تنها در اختيار محمود على برومند و ورثه مرحوم نكوزاد قرار داشت در دسترس ما نيست و شايد مفقود شده باشد .
در گذشته شاهد اختلاف نظر در بين شاگردان استاد برومند بودهايم كه نتيجه آن رديفستيزى و رديفگريزى در بين هنرجويان بوده است . گويى اگر شخص ميرزا، همچنان در قيد حيات بودند رضايت ميدادند كه همگان كلا بى خيال داستان شده و با هم دوست و مهربان بمانند، به هر حال ارزش زحمات ميرزا و جايگاه والاى او در موسيقى ايران هميشه محفوظ و محترم است ؛ اما لزوم پاسداشت گنجينههاى موسيقى سنتى ايران اعم از رديف آوازى و سازى بر كسى پوشيده نيست و مخالفان رديف بهتر است به جاى كم لطفى به اين ميراث ملى به فراگيرى درست، برخورد بدون تعصب و تحقيق و كشف منابع معتبر و رموز رديف همت گمارند تا شاهد كم رنگ شدن و به حاشيه رفتن اين مهم نباشيم
.
از نظر نگارنده رديف آيهاى نازل شده نيست و داراى اشكالاتى است، تغيير ، تصحيح و بداهه نوازى با رعايت فرازو نشيبهاى گوشهها به شرط احاطه بر مفاهيم ارزشمند موسيقيايى نهفته در رديف و وفادارى به ريشههاى محكم و اصيل به يادگار گذاشته شده بر غناى نواختار نوازنده و خواننده مىافزايد و اما يكى از اهداف نگارش اين دفتر وفادارى به نسخه ضبط شده موجود توسط استاد برومند بوده است. علت ديگر بازنويسى، تغييراتى است كه در نسخههاى ديگر سليقهاى و شخصى است كه البته اجراى آن روايت ها نيز خالى از لطف نيست . در «دفتر شور» سعى شده تا جايى كه ممكن است نواخته هاى استاد نورعلى برومند به دقت و ظرافت نت شود .
رديف ميرزا مجموعه اى گرد آورى شده براى تار و سهتار بوده است، برخى از اساتيد معتقدند كه اين رديف براى سهتار مناسب تر است . به هر روى سعى من ،ترجمه به زبان زهى آرشه اى از مضرابى بوده است . به نظر اينجانب بهتر است نوازندگان كمانچه ، قيچك و نى رديفهاى آوازى اساتيدى مثل دوامى ،كريمى و صبا را كه با شعر پيوند خورده است فرا گيرند؛ اما به دليل پافشارى در مراكز آموزشى هنرى از قبيل هنرستان و دانشگاهها روى يك رديف اين مهم به حاشيه رفته است و از حالت انتخاب به اجبار در آمده است . شاگردان برومند كه هر كدام از اساتيد برجسته موسيقى زمان ما بوده و هستند، در ضبط يا تاليف رديف ميرزا ،احساس و برداشت شخصى خودشان را ثبت كردهاند كه صد البته داراى ارزش فراوان چه به لحاظ آموزشى چه به لحاظ اجرايى هستند. اما در حوزه آموزش اصل امانتدارى ايجاب ميكند از واقعيت دور نشويم و نكتهبين باشيم، بديهى است كه در مرحلهاى پيشرفتهتر ميتوانيم دست هنرجو را در بيان شخصى خود باز بگذاريم تا بر اساس رديف به بداهه نوازى ماهر تبديل شود .
در كل روش تدريس و حساسيت روى رديف بايد به قدرى باشد كه جاذبه ايجاد كند و اگر هنرجو گوشه ها را درك نكند بعد از مدتى فراموشش ميشود، پس دوره كردن آن در مدت زمانى طولانى تر و كاربردى كردن آن ميتواند مفيدتر باشد. در اين دفتر كل دستگاه شور و متعلقات آوازى آن در ٢ كوك به اصطلاح غلط رايج (راست كوك ، چپ كوك) گنجانده شده است چرا كه نوازنده هميشه لزوما شور سل يا لا نمى نوازد و لازم است اين توانايى را داشته باشد كه در هر كوكى گوشهها و ضربىهاى رديف را اجرا كند. به علت حجم بالاى كار آرشه گذارى ها فقط با خطوط اتحاد و اتصال گذاشته شده اما اين خطوط بر روى چند نت لزوما نمايانگر يك مجموعه يا زنجيره نيستند و گاه تفكيك جملات با نقطه چين : نشان داده شده است . كوشيدم براى يكنواخت نبودن اجرا در يك محدوده صوتى بيشتر تكرارها (بم و زير )علامت گذارى شوند
.
رديف ميرزا يك دوره آموزشى براى تار و بيشتر سه تار بوده و ربطى به ساز آرشه اى مثل كمانچه نداشته ، اما از آن جا كه تبديل به مرجعى براى موسيقى ايرانى در هنرستان و دانشگاههاى موسيقى در آمد به ناچار اكثر سازها مجبور به اجرا آن شدند ، اين روايت نت دقيق اجراى استاد برومند با همه نقاط قوت و ضعف آن است كه به اصل اجرا وفاداره و رد پاى راويان و شاگردان ايشان در آن نيست گويى كه حتى با اصل روايت ميرزا به دلايل تاريخى متفاوت باشد. براى اجرا صحيحتر متر اين روايت علاقهمندان بهتر است به نمونه ضبط شده تار استاد برومند گوش كنند و با نت تطبيق دهند تا درك بهترى از ظرايف به دست آورند، همچنين براى سرعت و سهولت در فهم مطالب ، پرهيز از تكرار بى مورد و خلاصه نويسى، از كادر بندى كه در رديف استاد ابوالحسن صبا و داريوش طلايى استفاده شده بهره گرفتم ، اما به دليل عدم اعتقاد به تغيير جملهها و همخوانى بيشتر با اجرا از جنبههاى تصويرى و گرافيكى استفاده نكردم. احتمالا دفتر حاضر خالى از اشكال نيست، اميد كه با لطف و عنايت همكاران و هنرمندان، اشكالات در چاپهاى آينده برطرف شوند. قابل توجه است كه اين دفتر با ويلن ايرانى هم قابل اجراست.
به زحمات پيشكسوتانى كه به هر ترتيب سعى در نگارش ،ضبط و تصحيح رديف كردهاند احترام گذاشته ، دست آنان را ميفشارم و مراتب قدردانى خود را ابراز ميدارم. اميدوارم اگر عمرى باشد در آينده بتوانم كل رديف ميرزاعبداله را با اين ذهنيت تدوين و باز نويسى كنم . در پايان ،اين دفتر را به اساتيد گرانقدرم درويش رضا منظمى ، داوود گنجه اى، على اكبر شكارچى و مهدى آذر سينا تقديم ميكنم كه عمرى براى آموزش ، نگارش و اجرا رديف ،اشاعه موسيقى اصيل ايرانى و رشد كمانچه زحمت بسيار كشيدند.
دسته بندی مطلب:
[ شروین مهاجر – نوازنده و آهنگساز]
«در طول ساليانى كه به فراگيرى كمانچه و موسيقى ايرانى پرداخته ام ،مبحث رديف و اجراصحيح آن يكى از دغدغه هاى اصلى ذهنم بوده و هست . نسل من در دورانى كه در هنرستان موسيقى تحصيل ميكرد، مجبور بود گاه رديف را به چندين روايت حفظ كند و بنوازد. برخى از اين روايتها شخصى و سليقه هنرآموز بود .اگر در مورد اصالت آن از هنرآموز سئوال ميكرديم، پاسخ اين بود كه ايشان شخصا از استاد رديفدان بى واسطه يا با واسطه بدين گونه مشق گرفتهاند . بعضى از رديفدانهاى معتبر در گذشته به دليل فراموشى يا كهولت سن، روايتهاى متفاوتى از اين گنجينه موسيقى ارائه ميكردند كه گاه باعث سردرگمى و بلا تكليفى يا اختلاف نظر در ميان هنرجويان و هنرمندان مىشد. از سويى تاريخ هنر در ايران شاهد تحريفهاى بسيار در انتقال گوشهها ، تصانيف و قطعات ضربى در سيستم آموزشى سينه به سينه (شفاهى) بوده است .
[ad_2]
لینک منبع