[ad_1]
اما درباره آلبوم باید بگویم که خیلی جنس تنظیمهایش را دوست ندارم. غیر از آن یکی دو قطعهای که تندتر هستند و با سایر آثار فرق دارد، در سایر کارها کمی یکنواختی حس میکنم. آن هم به بافت ملودی و تنظیم با هم بازمیگردد. چون سبک خواندن او یک فرم دکلمهگونه است. این یکنواختی برای اغلب خوانندهها در سالهای بعد فعالیت حرفهای و آلبومهایشان رخ میدهد و ناگزیر هستند و چارهای نیست. امیدوارم در مورد رستاک چنین اتفاقی رخ ندهد و این روند یکنواختی که در مورد آلبوم او گفتم تداوم نداشته باشد. شاید هم من چنین حسی داشتم و کارها را به گونهای شنیدم که به این نتیجه رسیدم. اما تغییر در تنظیم رستاک میتواند به پوشش یکنواختی ملودی کمک کند.
اغلب تنظیمها گیتاری بود و دوست داشتم سازهای دیگری نظیر پیانو را بیشتر بشنوم. رنگبندی تنظیمهایش در سبک آثار من نیست و نمیگویم که باید باشد، اما در علاقه من نیست. این امکان وجود داشت که ملودیها را ارکسترالتر و حرفهایتر تنظیم کرد اما کلیت ملودیها از نظر من خوب بود. تنظیمهای «آبان حبیبی» نسبت به تنظیمهای دیگر نسبتاً بهتر است و تنظیم «نیکان» هم قابل قبول است. اما مشکل من نسبت به سازبندی بیشتر است.
ملودیهای خودش خوب و ساده هستند و مردم هم میخواهند که ملودی و تنظیم را ساده و راحت هضم کنند اما شخصی مثل «سیروان خسروی» توانست مزاج مردم را در بحث ملودی و تنظیم تغییر دهد. رستاک اگر یک خواننده مولف نبود اهمیتی نداشت اما به دلیل اینکه میتواند روی گوش مردم تأثیرگذار باشد، جزء وظایف او است که سلیقه مخاطبان را تغییر دهد. اما در کل ملودیهایش قابل قبول است و باید روی بخش تنظیم بیشتر کار کند. این تغییراتی که میگویم حتماً منظورم این نیست که به سراغ فضای الکترونیک برود. مثلاً میتواند ارکستر اضافه کند یا زهی ضبط کند و باید بافت تنظیمش را از این حالت تکسازی و خلوت تغییر دهد. شاید به نظر خودش این یک سبک شود و سادهپسندی مردم را درنظر گرفته باشد اما چنین آدمی با این قدرت و ترانهها میتواند یک مقدار تنظیم موزیکش را تقویت کند. از زمان «فرهاد مهراد» این اجرا با گیتار وجود دارد اما رستاک توان ایجاد تغییر در ذائقه مخاطبان را دارد.
همچنین مغز ترانههای رستاک بسیار خوب است و یکی از بهترین کارهای او قطعه «داره گریه میکنه» است که برای «مهدی یراحی» ساخت و کارهای شش و هشت او با مهدی هم خوب بودند.
افرادی نظیر «حامی»، «نیما مسیحا»، «مانی رهنما» یا «حمید خندان» را داریم که پکیج موسیقایی آنها بیشتر به سمت قدرت صدا پیش رفته است. نمیگویم در بخش موسیقی و تنظیم، عقب هستند اما تکیه بیشتری روی مقوله صدا دارند. اما افرادی مثل رستاک، مهدی یراحی یا «سیروان خسروی» کل این پکیج را تقسیم کردهاند و با هم دارند. البته روی صدای مهدی یراحی تعصب زیادی دارم و این پکیج شامل صدای او هم میشود. پکیج او و سیروان در بخش ملودی و تنظیم و اجرا تقسیم شده و همه را با هم دارند. فکر میکنم اگر پکیج کارهای رستاک قوی شد بسیار خوب باشد چون او شعرهای بینظیر، ملودیهای خوب ولی تنظیمهای خوب و عادی دارد. اما اگر قسمت تنظیم و لحن را تقویت کند میتواند یک پکیج کامل داشته باشد.
من روی رستاک نمیتوانم قضاوتی همانند نیما مسیحا را داشته باشم اما پکیج کار برایم ارزشمندتر است. درباره لحن رستاک هم بعضیها انتقاداتی مطرح میکنند که برایم قابل قبول نیست. مثلاً ما گروهی به نام «کامنت» داریم که خواننده آنها به گونهای کلمات را ادا میکند که شاید برای بعضیها سوالبرانگیز باشد. لحن هرکسی به خودش مربوط است و لحن و بیان رستاک هم مختص خودش است و مشکلی ندارد.
[ad_2]
لینک منبع