عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند.
خوش آمدید - امروز : جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳
شرکت آچار فرانسه
آچارشاپ
خدمات اینترنتی آچار فرانسه طراحی سایت آچار فرانسه
خانه » جدید 95 » مشتی نمونه خروار

مشتی نمونه خروار

[ad_1]

[ کیوان فرزین – منتقد موسیقی ]

بی‌شک دو دوره اخیر جشنواره موسیقی فجر را می‌توان پرحاشیه‌ترین و بحث‌برانگیزترین دوره‌های این تنها جشنواره پایدار و مستمر موسیقایی کشور دانست. اما چرایی این متمایز گشتن و برانگیخته‌شدن واکنش بی‌سابقه اهالی موسیقی و اصحاب رسانه را شاید بتوان در دو مورد اصلی زیر جستجو کرد:
 
اول تغییر سیستم مدیریتی و سیاست‌گذاری در جشنواره سی‌ویکم، به ناگهان و تنها چند ماه مانده به آغاز آن علی‌رغم برنامه‌ریزی قبلی و حتی تعیین دبیر جشنواره از اختتامیه جشنواره سال ۹۳ و دوم هم‌زمانی محول کردن مدیریت جشنواره به مدیرعامل خانه موسیقی با شدت گرفتن بی‌سابقه انتقاداتِ بخش مهمی از اهالی موسیقی نسبت به عملکرد خانه به عنوان یک نهاد صنفی در حوزه موسیقی.
 
با این انتصاب، مدیریت جدید که البته به گفته خود در بسیاری از دوره‌های قبل نیز در تیم سیاست‌گذاری جشنواره حاضر و حتی در سال ۸۸ قائم‌مقام دبیر جشنواره و به نوعی همه‌کاره آن بوده، به ناگهان با زیر سؤال بردن عملکرد تمامی دوره‌های پیشین جشنواره، خبر از ریل‌گذاری جدید و برگزاری حرفه‌ای و متفاوت جشنواره در آینده داد.
 
با این وعده، به ناگهان انتظار و حساسیت اهالی موسیقی و رسانه برای استقبال از رویدادی متفاوت تغییر یافت؛ انتظاری که چه پیش از جشنواره، چه در حین آن و چه پس از آن عملی نشد و در هر مقطع، به نوعی انتقادات فراوانی را برانگیخت. هرچند از سوی دیگر در بسیاری مواقع و به مانند انتقادات وارد بر عملکرد خانه موسیقی سعی شد تا این دغدغه‌ها با ربط دادن‌شان به مشکلات شخصی، منافع تأمین‌نشده منتقدان و یا انتساب آنها به جریانات سیاسی خاص، مغرضانه تلقی و جدی گرفته نشود و یا با عدم پاسخگویی و اتکا بر مرور زمان، سعی در کم‌رنگ کردن و فراموش شدن انتقادات شود؛ اما هر ناظر بی‌طرفی -حتی از خلال سخنان خودِ دست‌اندرکاران و مدیریت‌کنندگان جشنواره و خانه- می‌تواند به تأثیر این حواشی در افکار عمومی پی‌ببرد.
 
در عمل، این سیاست‌گذاری جدید، با توجه صِرف به جذب مخاطب و استفاده از نام‌های شناخته‌شده در جشنواره سی‌ویکم، باعث کم‌رنگ شدن رویکردهای هنری و حمایتی در جشنواره و نهایتاً حذف بخش‌هایی از جمله «نسلی دیگر»، «استعدادهای درخشان»، «بخش رقابتی» و اجراهای گروه‌ها و هنرمندان شهرستانی شد که طیف‌های وسیعی از موسیقی‌دانان کشور را از امکان حضور در جشنواره محروم ساخت. نارضایتی این گروه از موسیقی‌دانان که امکانی برای حضور در جشنواره‌‌ای که آن را ملی و متعلق به همه جامعه موسیقی کشور می‌دانستند، نمی‌دیدند از مواردی بود که ناگهان این جشنواره را در جایگاهی متفاوت با دوره‌های پیشین آن قرار داد.
 
از طرفی دیگر، اعلام محول کردن مدیریت جشنواره به خانه موسیقی که در آن زمان به‌واسطه عملکرد خود در مدیریت نهادی با ادعای رویکرد صنفی، زیر شدیدترین انتقادات قرار داشت، آن‌چنان غیرمنتظره بود که معاونت محترم هنری را تحت فشار اصحاب رسانه و موسیقی به تغییر موضع و اعلام عدم اعطای این مسئولیت به خانه موسیقی وا داشت، اما در یک اقدام عجیب، مدیریت جشنواره نهایتاً به مدیرعامل خانه موسیقی سپرده شد که آقای مرادخانی آن زمان در توجیه، این انتصاب را بنا بر شخصیت حقیقی ایشان و بی‌ارتباط به خانه موسیقی برشمردند. هرچند که در عمل هم چنین نشد و اخیراً نیز در نشست «ضرب اصول» مورخ دوشنبه ششم دی‌ماه ۱۳۹۵ ایشان در یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای این انتصاب را به اعتبار خانه موسیقی عنوان کرده‌ و به صراحت فرموده‌اند: «اگر آقای نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی نبود، به‌عنوان رئیس جشنواره انتخاب نمی‌شد.»
 
این اقدام همان زمان نیز با اعتراض اهالی موسیقی مواجه شد تا جایی‌که تعدادی از ایشان، طی نامه‌ای به وزیر محترم وقت فرهنگ، این رفتار را مصداق دخالت جانبدارانه وزارت‌خانه و معاونت امور هنری در امور صنفی اهالی موسیقی و نوعی دهن‌کجی به منتقدان عملکرد خانه موسیقی دانسته و هشدار داده بودند که این اقدامات تا حدود زیادی جایگاه جشنواره موسیقی فجر را از یك رویداد فرهنگی و هنری ملی و بین‌المللی به یك اتفاق صرفاً دولتی با رویكردی جناحی و بر اساس روابط تقلیل خواهد داد. (چیزی که امروز شاهد آنیم.) به هر روی نهایتاً جناب نوربخش برای بار دوم و ظاهراً خلاف میل باطنی باز هم تنها اندکی مانده به برگزاری جشنواره به عنوان مدیر دور سی‌ودوم این جشنواره بر مسند مدیریت آن قرار گرفتند.
 
بدیهی بود که این‌بار نیز اهالی موسیقی که نه‌تنها در دور پیشین صدایشان شنیده نشده بود، بلکه عملکرد جشنواره بر انتقادات‌شان دامن نیز زده بود، مجدداً طی نامه‌ای سرفصل‌های انتقادات خود را به وزیر محترم فرهنگ اعلام و از ایشان چاره‌جویی نمایند. هرچند با پیگیری تهیه‌کنندگان نامه، منتقدان توانستند طی جلسه‌ای با مدیران دفتر موسیقی بر سر مواردی -به‌خصوص در تدوین اساس‌نامه یا آیین‌نامه‌ای شفاف و تعیین اختیارات مدیران در مسائل اجرایی و مالی- به نتایجی برسند، اما به هر روی این دوره از جشنواره نیز به روال سابق خود و البته با تغییراتی چند به کار خود ادامه داد.
 
جدای از اینکه باز هم شواهدی چون عدم وجود اساس‌نامه یا آیین‌نامه، نامعلوم بودن نحوه انتخاب گروه‌ها و تأخیر در اعلام دیرهنگام جدول برنامه‌ها از پیش از جشنواره دیده می‌شد، اما اولین روزهای این دوره نیز مهر تأییدی بود بر اینکه قرار نیست با اتفاق خاصی نسبت به سال گذشته روبه‌رو باشیم.
 
مواردی چون لغو برخی برنامه‌ها در حین برگزاری جشنواره (گروه‌های فرانسه و تاجیکستان که مشابه آن در سال گذشته هم اتفاق افتاد و در دوره‌های قبل‌تر جشنواره تقریباً بی‌سابقه بوده)، تأخیر‌های به‌وجود آمده در اجراها (ژیوان گاسپاریان، ارکستر نیلپر و…)، خالی بودن غیر‌منتظره سالن‌ها حتی در مواردی با وجود بسته شدن سایت فروش بلیت پیش از اجرا (شاهد پرویز، ژیوان گاسپاریان و…)، هم‌زمانی اجراهایی با اعضای مشترک (ارکستر سمفونیک و گروه کر که نهایتاً منجر به اجرای ارکستر با یک گروه کر دیگر در آخرین لحظات شد)، تغییر ترکیب گروه‌ها در آخرین لحظه (کوارتت همراه کر نامیرا) و البته تأخیر در چاپ و ارائه بولتن جشنواره و… مواردی بود که تا اینجا در این جشنواره نیز به مانند دور پیشین و یا حتی بیش از آن به چشم می‌آمد.
 
اما تجربه نشان می‌دهد ابراز این ایرادات همواره با پاسخ‌ها و توجیهاتی همراه شده تا با تکیه بر تریبون‌های موجود انتقادات را بی‌مورد و یا اتفاقات را ناگزیر جلوه دهد و تنها جای این سوال باقی می‌ماند که چرا نظیر این اتفاقات در هیچ‌یک از جشنواره‌های بین‌المللی و شاخص جهان اتفاق نمی‌افتد و حتی در جشنواره‌های پیشین نیفتاده و یا جشنواره‌ها و برنامه‌هایی که توسط بخش‌های خصوصی برگزار می‌شود، در این ابعاد ملاحظه نمی‌شود؟ کیفیت هنری هم که متر و معیار مشخصی ندارد و پاسخگو می‌تواند به راحتی همه‌چیز را در بهترین شرایط عنوان کند و با تکیه بر کمیت‌هایی مانند تعدد اجراها، تعداد صندلی‌ها، فروش بلیت و… بر خود ببالد و با ارائه آن آمار به مدیران بالادستی و رسانه‌ها، بهترین رویداد تاریخ را به نام خود رقم بزند.
 
اما ماجرای بولتن‌های امسال جشنواره، داستانی دیگر دارد. امسال شش دفترچه به عنوان بولتن جشنواره (برای هر سالن) در حجم متوسط ۴۶ صفحه تهیه شده که در تمامی آنها ۱۹ صفحه شامل پیام‌های متولیان و مدیران جشنواره (هرکدام به دو زبان)، جدول برنامه‌ها به فارسی و انگلیسی و دو صفحه برای یادداشت عیناً مشترک است. خوشبختانه در مورد بولتن جشنواره، به واسطه مکتوب و ماندگار بودن، نقاط قوت و ضعف را به‌راحتی نمی‌توان انکار کرد؛ نه می‌توان ایراد بیهوده گرفت و مغرضانه انتقاد کرد و نه با توجیهات غیرمنطقی، اشکالات را موجه جلوه داد. اما از زاویه‌ای دیگر، به همین دلایل مکتوب و ماندگار بودن بولتن‌ها، متأسفانه در صورت سهل‌انگاری، این اعتبار جشنواره، موسیقی و فرهنگ ما خواهد بود که در ابعاد ملی و بین‌المللی به صورت جدی و در طولانی‌مدت خدشه‌دار خواهد شد و باز هم متأسفانه بولتن‌های جشنواره امسال دقیقاً مصداق چنین وضعی است.
 
ابعاد اشتباهات از هر نظر در این بولتن‌ها به حدی است که پیش از تأسف، حیرت به همراه می‌آورد و تقریباً به جرأت می‌توان گفت در تمامی صفحات آن، اشتباهات فاحشی به چشم می‌خورد که نه‌تنها در قامت یک جشنواره با ادعای بین‌المللی و حرفه‌ای که حتی در ابعاد یک روزنامه دیواری مقطع دبستان هم قابل قبول نخواهد بود! این اشتباهات به حدی است که این بولتن‌ها را گاهی به طنزی تلخ نزدیک‌تر می‌کند تا یک بولتن پُراشتباه. امیدواریم مسئولین جشنواره در ساخت اتاق شیشه‌ای این دور به هزینه‌ای که تهیه و چاپ این بخش به همراه داشته هم اشاره کنند تا بدانیم چه بهایی را برای تخریب چهره فرهنگی خود در جهان پرداخت کرده‌ایم. بی‌اغراق برای اشاره به تمامی اشکالات، حداقل به فضایی معادل خود بولتن‌ها نیاز است و امکان ذکر تمامی آنها در قالب این مطلب وجود ندارد؛ اما بد نیست در آخر و به عنوان شاهد، به بخش کوچکی از آنها اجمالاً اشاره شود:
 
– در ابتدای همگی بولتن‌ها پیام‌هایی از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت هنری، رئیس دفتر موسیقی و مدیر جشنواره به دو زبان انگلیسی و فارسی درج شده و اولین و یکی از مهم‌ترین اشتباهات این جزوات از همین‌جا آغاز می‌شود. در تیتر انگلیسی این پیام‌ها، آقای فرزاد طالبی، وزیر فرهنگ و آقای صالحی‌امیری مدیر دفتر موسیقی معرفی شده‌اند و پیام‌ها نیز جا‌به‌جا آمده است.
 
– تمامی ترجمه‌ها به انگلیسی و حتی آنهایی که در بخش بین‌الملل از انگلیسی به فارسی ترجمه شده‌اند، شامل اشکالات دستوری، ترجمه‌ای و فنی شدید هستند. به نمونه‌های زیر به مصداق مَثَل مُشت نمونه خروار توجه فرمایید:
 
– نامفهومی در متون ترجمه شده از انگلیسی به فارسی: «کریسمس ۲۰۰۹٫ او تنها به مدت دو سال در پاریس بود که متوجه توانایی‌اش در نواختن «Olympia» -معتبرترین مرحله پاریس، با افسانه‌های موسیقی فرانسوی جاز- شد. گروه او حماسه برق را به خانه به ارمغان آورد و از طریق گروه نوپای او وزوز (buzz) وارد شبکه‌های اجتماعی شد…» (صفحه گیوم پِره)
 
– نامفهومی در متون ترجمه شده از فارسی به انگلیسی: «Undoubtedly, FAJR INTERNATIONAL MUSIC FESTIVAL is the most important Musical event in Iran, Culture and art mixed with the originality and experience of the years to value the talent and idealism of Iranian youth» (پیام معاون وزیر)
 
– اشتباه در ترجمه اصطلاحات موسیقایی و غیرموسیقایی: موسیقی سالونی به جای موسیقی مجلسی (Chamber Music) یا به کار بردن عنوان «ضبط‌کننده» در ترجمه عبارت recording artist، ترجمه stage (صحنه) به مرحله و…
 
– اشتباه در تلفظ نام‌های خاص در ترجمه‌ها: «شهید پرویزخان» به جای «شاهد پرویزخان»، «سالن کارنژ» به جای «کارنگی هال» یا Niyosha Berimani به جای Barimani و…
 
– ترجمه موردی اسامی خاص: نام گروه نغمه باران در جدول Naghmeh Baran Orchestra و در متن Rain Song Orchestra آمده. تصور کنید مخاطب غیرایرانی را که بخواهد زمان اجرای گروه را بر اساس توضیحات و یا برعکس بیابد. یا معرفی ساز «سنتور» با عبارت عجیب String instruments Dulcimer.
 
– اشتباهات مکرر در جمله‌بندی، سطربندی، پاراگراف‌بندی، شکل و محل استفاده از علائم نوشتاری مانند نقطه، ویرگول،گیومه، عدم رعایت فاصله و نیم‌فاصله، نا‌مشخص بودن تیترها از متن و… در متون انگلیسی و فارسی.
 
– اشتباهات املایی مکرر: فارق‌التحصیل، مشقول، ترجمه غریبه به strenger به‌جای stranger، Indian table به جای تابلا و…
 
– عدم رعایت موارد دستور زبان انگلیسی در متون ترجمه شده اعم از زمان افعال، سوم‌شخص، جمع و مفرد، حروف اضافه و به کار بردن اشتباه حروف بزرگ و کوچک در زبان انگلیسی در جای جای متون.
 
– عدم تطابق متون فارسی و انگلیسی: در اطلاعات مربوط به اجرای «پرواز همای» در متن فارسی نام‌های سایوری شفیعی و مسلم علیپور به عنوان نوازندگان کلارینت و کمانچه ذکر شده که در متن انگلیسی نام‌شان دیده نمی‌شود و در عوض، نام پاشا هنجنی به عنوان نوازنده فلوت آمده! بگذریم از اینکه برای ارکستر ملی ایران هیچ توضیحی به زبان انگلیسی جز ذکر نام، آن هم به صورت ناقص National Orchestra وجود ندارد.
 
– وجود جملات نا‌مفهوم متعدد: «خطیبی تا کنون با چهره‌های نام‌آشنایی همچون فردین خلعتبری، علی بیرنگ، نیما رمضان، سامان احتشامی، امیر عظیمی و… داشته است.» (صفحه اشکان خطیبی)، «…در حال حاضر، مدرک دکتری افتخاری (معادل موسیقی) در رشته موسیقی از وزارت علوم دریافت کرده.» (صفحه سالار عقیلی)
 
– ارائه اطلاعات و یا لحن‌های بی‌ربط، غیرلازم و گاهی دور از شأن جشنواره در متون دفترچه‌ها: «کاوه در سال ۹۰ رسماً از گروه «دِ ویز» با دعوا و مرافعه و دلخوری بسیار جدا شد…» (صفحه کاوه آفاق)
« he has two older sisters and a younger brother… his mother is a university professor » (صفحه محسن یگانه)
«فرزاد فرزین خواننده ایرانی است.»! (اولین جمله صفحه فرزاد فرزین) یا توضیحات ابتدایی در مورد اینکه آکاپلا چیست آن هم فقط به زبان انگلیسی.
 
– اما با این تفاصیل، به نظر می‌رسد گل سرسبد این نمونه‌ها به شخص مدیر جشنواره برگردد؛ آن‌جا که این دوره از جشنواره را تاریخی‌ترین جشنواره در طول سی‌ودو دوره گذشته ارزیابی می‌کند. بد نیست اولین دلیل این ارزیابی ایشان را هم عیناً بخوانیم: «جشنواره فجر امسال را شاید بتوان تاریخی‌ترین جشنواره در طول سی‌ودو دوره گذشته ارزیابی کرد؛ رحلت حضرت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در آستانه برگزاری این رخداد فرهنگی که منجر به لغو دو روز اول جشنواره و جابه‌جایی ده‌ها برنامه در جدول جشنواره گردید، یکی از موارد استثنایی و بی‌سابقه در اجرائیات این دوره بود.»

روتیتر: 
نگاهی به سی‌ودومین جشنواره موسیقی فجر
منبع: 
اختصاصی موسیقی ما
عکس خبر اول: 

دسته بندی مطلب:

خلاصه مطلب: 
[ کیوان فرزین – روزنامه‌نگار و منتقد ]

بی‌شک دو دوره اخیر جشنواره موسیقی فجر را می‌توان پرحاشیه‌ترین و بحث‌برانگیزترین دوره‌های این تنها جشنواره پایدار و مستمر موسیقایی کشور دانست. اما چرایی این متمایز گشتن و برانگیخته‌شدن واکنش بی‌سابقه اهالی موسیقی و اصحاب رسانه را شاید بتوان در دو مورد اصلی زیر جستجو کرد: اول تغییر سیستم مدیریتی و سیاست‌گذاری در جشنواره سی‌ویکم، به ناگهان و تنها چند ماه مانده به آغاز آن علی‌رغم برنامه‌ریزی قبلی و حتی تعیین دبیر جشنواره از اختتامیه جشنواره سال ۹۳ و دوم…

[ad_2]

لینک منبع


ایمیل شما آشکار نمی شود