آهنگ جدید
[ad_1]
دانلود آهنگ جدید فرهاد دهقان به نام کنارم بمون
دانلود آهنگ جدید فرهاد دهقان به نام کنارم بمون
دانلود آهنگ جديد فرهاد دهقان به نام کنارم بمون با کيفيت خوب
دانلود آهنگ جديد فرهاد دهقان به نام کنارم بمون با کيفيت عالی
Farhad Dehghan – Kojaei
دانلود آهنگ جدید فرهاد دهقان به نام کنارم بمون
دانلود آهنگ جديد فرهاد دهقان به نام کنارم بمون با کيفيت خوب
دانلود آهنگ جديد فرهاد دهقان به نام کنارم بمون با کيفيت عالی
Farhad Dehghan – Kojaei
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
دانلود آهنگ جدید پازل بند به نام مغرور و عاشق
دانلود آهنگ جدید پازل بند به نام مغرور و عاشق
دانلود آهنگ جديد پازل بند به نام مغرور و عاشق با کيفيت خوب
دانلود آهنگ جديد پازل بند به نام مغرور و عاشق با کيفيت عالی
Puzzle Band – Maghrooro Ashegh
دانلود آهنگ جدید پازل بند به نام مغرور و عاشق
دانلود آهنگ جديد پازل بند به نام مغرور و عاشق با کيفيت خوب
دانلود آهنگ جديد پازل بند به نام مغرور و عاشق با کيفيت عالی
Puzzle Band – Maghrooro Ashegh
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
دانلود آهنگ جديد میثم پشتاره به نام لباس شیک
دانلود آهنگ جديد میثم پشتاره به نام لباس شیک با کيفيت خوب
دانلود آهنگ جديد میثم پشتاره به نام لباس شیک با کيفيت عالی
Meysam Poshtareh – Lebase Shik
دانلود آهنگ جديد میثم پشتاره به نام لباس شیک
دانلود آهنگ جديد میثم پشتاره به نام لباس شیک با کيفيت خوب
دانلود آهنگ جديد میثم پشتاره به نام لباس شیک با کيفيت عالی
Meysam Poshtareh – Lebase Shik
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
دانلود آهنگ جديد احسان رمضان پور به نام نوش دارو
دانلود آهنگ جديد احسان رمضان پور به نام نوش دارو
دانلود آهنگ جديد احسان رمضان پور به نام نوش دارو با کيفيت خوب
دانلود آهنگ جديد احسان رمضان پور به نام نوش دارو با کيفيت عالی
Ehsan Ramezanpour – Noosh Daro
دانلود آهنگ جديد احسان رمضان پور به نام نوش دارو
دانلود آهنگ جديد احسان رمضان پور به نام نوش دارو با کيفيت خوب
دانلود آهنگ جديد احسان رمضان پور به نام نوش دارو با کيفيت عالی
Ehsan Ramezanpour – Noosh Daro
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک
خبرگزاری مهر – عطیه موذن: سریال «پایتخت ۵» ساخته سیروس مقدم در ایام نوروز ۹۷ از شبکه یک سیما پخش شد و با نقاط ضعف و قوت آن، توسط خیلی ها دیده شد و حاشیه های آن به بحث گذاشته شد. «پایتخت ۵» اگرچه از فصل چهارم آن بالاتر بود اما این فصل نقاط ضعفی داشت که به دلیل پیگیری مخاطبان بیشتر هم به چشم آمد. این سریال همچنین امسال با حاشیه هایی هم رو به رو شد ولی در عین حال توانست در میان مجموعه های نمایشی نوروزی عنوان پربیننده ترین سریال را کسب کند.
«پایتخت» به گفته عوامل و بازیگرانش اثری تیمی است که می توان گفت حاصل دستپخت خشایار الوند نویسنده، محسن تنابنده در مقام نویسنده و بازیگر و سیروس مقدم به عنوان کارگردان است. سیروس مقدم این روزها با اشاره به استقبال مخاطبان از این سریال از تمایل خود برای ساخت «پایتخت۶» سخن می گوید. وی در گفتگویی با خبرگزاری مهر از حاشیه های این فصل گفت و اینکه کانون بحران اولیه که برای «پایتخت» در نظر گرفته بودند افغانستان و طالبان بوده است و بعد به دلیل داغ بودن مسایل مرتبط با داعش قصه به سوریه و داعش کشیده می شود.
وی همچنین درباره صحنه های شوخی و جدی سریال در صحنه های مختلف و به میان آمدن بحث داعش عنوان کرد که اگر ما به این سمت حرکت کنیم می گویند «پایتخت» سریال کمدی است پس خنده اش کو و اگر به سمت دیگری سوق پیدا کنیم، می گویند این صحنه ها ما را عصبی می کند مثلا بعضی نسبت به قسمت های آخر می گفتند که استرس داشته اند. شرح گفتگوی ما با سیروس مقدم را می خوانید:
اگرچه فصل پنج «پایتخت» نسبت به فصل چهارم از موفقیت بیشتری برخوردار بود اما فیلمنامه این فصل به گونه ای بود که در بعضی از قسمت ها احساس می شد دچار زیاده گویی، تکرار و کلیشه شده است و حتی گاهی مخاطب باید انتظار می کشید تا اتفاقی رخ دهد. فکر نمی کنید اگر قسمت ها کوتاهتر می شد فیلمنامه جذابیت بیشتری برای مخاطب داشت؟
– من مطلقا اینطور فکر نمی کنم و هر سکانسی که اینگونه است شما بگویید تا ما تجدیدنظر کنیم. اتفاقا باید این توضیح را بدهم که ما مراحل مختلف بازنویسی فیلمنامه را سپری کردیم و باز در مراحل فنی هم سکانس های اضافه را درمی آوردیم به طور مثال بخشی از گفتگوهای تلفنی را در قسمت آخر حذف کردیم و دو بخش عمده از آنها را که تصویربرداری هم شده بود کنار گذاشتیم. درباره قصه و اینکه باید به سلامت تعریف می شد لازم بود پیش درآمدی می داشتیم که بگوییم چرا این خانواده به ترکیه سفر می کنند و اینکه ارسطو چگونه کالای ترکی را وارد می کند
و مارک ایرانی می زند که آن را هم نقد کردیم و برای بیان همه اینها به مقدمه چینی هایی در سریال نیاز داشتیم. در ادامه داستان هم نشان دادیم که اینها چگونه از طریق ترکیه وارد بحران سوریه می شوند چون عده ای هم ایراد می گیرند که چرا ترکیه را انتخاب کردیم؟ مساله ما این بود که نیاز به یک مرز آبی داشتیم و نزدیک ترین مرز آبی با سوریه را ترکیه و منطقه آنتالیا دارد پس ما آنجا را به خاطر قصه مان انتخاب کردیم.
گاهی دیالوگ ها و اتفاقاتی به عنوان شوخی در سریال رخ می داد که بیشتر به لودگی می زد و موقعیت کمیکی نبود. مثلا صحنه ای که نقی می گوید آموزش با اسلحه را یاد بگیرند و بعد با امتحان کردن اسلحه پوکه ای به داخل یقه باباپنجعلی به عنوان یک پیرمرد ناتوان می افتد.
– این صحنه همه اش طنز است. اگر ما در سریال شوخی نگذاریم به ما گفته می شود همه کار جدی شده است. اگر ما به این سمت حرکت کنیم می گویند «پایتخت» سریال کمدی است پس خنده اش کو و اگر به سمت دیگری سوق پیدا کنیم، می گویند این صحنه ها ما را عصبی می کند مثلا بعضی نسبت به قسمت های آخر می گفتند که استرس داشته اند. ما هم سعی می کنیم تعادل را رعایت کنیم. به هر حال وقتی قرار است درباره یک بحران صحبت کنید شوخی باید به قاعده باشد و اگر زیادی وارد فضای شوخی شوید جدیت و حساسیت آن بحران را از دست داده اید. ما شوخی هایی هم داشتیم
اما سعی کردیم همه چیز به قاعده و به تناسب باشد تا باورپذیری آن لحظه از بین نرود. اتفاقا آن صحنه منطق بسیار درستی داشت. نقی می گوید باید همه یاد بگیریم از اسلحه به درستی استفاده کنیم و طبیعی است که وقتی افراد ناشی با اسلحه تیراندازی می کنند یکی از عوارضش همین است که پوکه دربیاید و بیفتد در یقه یکی از آنها و همین شوخی بود. این خنده ها و شوخی ها براساس موقعیت ایجاد شده است. هجو و هزل یعنی به هر دلیل بدون منطقی بخواهید تماشاگر را بخندانید و این کار هجو و هزل نداشت بلکه ما برای موقعیت ها منطق فراهم کردیم. نقی باید بداند وقتی در فضای سربسته تیر شلیک می کند یک نفر ممکن است آسیب ببیند و این خودش یک آموزش است…
با توجه به اینکه در جایی گفته بودید آقای خمسه هنگام ضبط سریال بیمار بوده است، در آن دوران چه نیازی به حضور او بود که در هر قسمت فقط سه یا چهار دیالوگ داشت و یا حتی سارا و نیکا هم این بار نقش های کمرنگی داشتند و حضورشان گویی الزامی نداشت.
– هر کاری اجزایی دارد که به کل کار رنگ آمیزی می دهد. وقتی خانواده ای را در کنار هم قرار می دهید در حال برنامه ریزی هستید و قرار نیست به طور مثال اکت ها و دیالوگ های باباپنجعلی به اندازه بهتاش باشد چون باباپنجعلی یک پیرمردی است که دچار آلزایمر شده است و حتی امورات اولیه خود را هم نمی داند که چطور باید حل کند. ما نمی توانستیم فقط چهار جوان را به منطقه جنگی ببریم. اینها یک خانواده هستند و همین برای درام داستان است مثلا شما می بینید که وقتی با داعشی ها در جنگ بودند با خود فکر می کردند که چطور باید از این پیرمرد مراقبت کرد و خود اینها به داستان کمک کرد. این قصه در دل یک بحران اتفاق افتاد و هر یک از این شخصیت ها به رنگ آمیزی کارمان کمک کردند.
ورود به قصه سوریه و داعش چقدر به سازمان اوج و سرمایه گذاری های این سازمان مربوط می شد؟
– ما قصه ای داشتیم که قرار بود در یک کانون بحران اتفاق بیفتد و ابتدا افغانستان و طالبان را انتخاب کرده بودیم که موضوع طالبان در این سال ها فروکش کرد. بعد فکر کردیم قصه در عراق شکل بگیرد اما منطقی برای رفتن آنها به کربلا نداشتیم و همان زمان ها اتفاقات مرتبط با داعش داغ بود. ما هم تصمیم گرفتیم داستان سریال را به سمت داعش و سوریه ببریم و خط داستانی هم به تدریج شکل گرفت. به این ترتیب چون به حمایت های زیادی در حوزه سخت افزار و نرم افزار نیاز داشتیم سراغ اوج رفتیم.
دو قسمت آخر سریال اگرچه وارد فضای کشمکش و چالش و فراز و فرود بیشتری شد اما در عین حال داستان را هم وارد فضای دیگری کرد. نگرانی نداشتید از اینکه قصه به سمت برداشت های سیاسی و ایدئولوژیک برود یا مخاطب از این فضا دلزده شود؟
– قصه ما به صورت شفاف جلو می رفت و نشان دادیم که در این سریال مردم آسیب دیده از جنگ سوریه در کنار مردم آسیب دیده ایران که برای یک کار تجارتی به ترکیه رفته اند و حالا از این کشور سردر می آورند، قرار گرفته اند. هیچ کدام از اینها ارتشی یا نظامی نیستند اینها نماینده های مردم هستند، ملت ها در طول تاریخ با هم مشکلی نداشته اند بنابراین در این سریال هم داستان را از همان بعد مردمی و دراماتیک بررسی می کنیم.
ما از زاویه مردم وارد بحث داعش شدیم بنابراین هیچ انگی به ما نمی چسبد که خواستیم سفارشی کار کنیم و یا یک ارگان را تطهیر کنیم. یک بحث دیگر هم وجود دارد که اگر ما سراغ افعی نرویم و سرش را در لانه مار نزنیم این افعی به خانه ما می آید و خانه مان به سوریه تبدیل می شود و شاید این برداشت هم در سریال ما باشد ولی ما تبلیغ جنگ نمی کنیم بلکه تبلیغ صلح و همراهی می کنیم.
به نظرم فارغ از فضایی که گفته شد دو قسمت آخر سریال بیشتر اتفاق محور بود و به فضای سینمایی و بصری و هنری نزدیک تر شد درحالیکه در قسمت های قبل ما بیشتر پرگویی هایی را درباره سریال می شنیدیم که به طور مثال داعشی ها در جیب هایشان کارد و چنگال دارند و یا خیلی حرف های دیگر که در سخنرانی هم می توان شنید.
– پایتخت سریال حادثه ای و اکشن نیست و فصل های قبلی هم اینگونه نبوده است.
اما فصل های اول تا سوم پر از اتفاق و قصه بودند تا اینکه درباره یک واقعه فقط حرف زده شود.
– من با قاطعیت می گویم که قصه «پایتخت» به محض اینکه از مخاطب دور می شد و یا سکانس های پردیالوگ می داشت ما فیدبک منفی را می گرفتیم و می فهمیدیم و این سکانس ها را درمی آوردیم ولی ما چنین مساله ای را حس نکردیم. مخصوصا که فیدبک ها و بازخوردها هر روز به ما می رسید ما قسمت آخر «پایتخت» را همان روز به صورت نهایی تدوین کردیم.
سکانسی بود که در این به روزرسانی ها حذف کرده باشید؟
– بله به طور مثال صحنه عبور آنها از رودخانه دو برابر آنچه بود که نمایش داده شد و ما تقریبا این صحنه را نصف کردیم و یا مسیری که به سوریه می رسند خیلی کوتاه شد.
چرا شخصیت ها در این فصل از «پایتخت» هر کدام به نحوی دچار بدجنسی هایی شده اند و بعد همین آدم ها قهرمان قصه می شوند؟
– کاراکترهای «پایتخت» شخصیت های رئالی دارند و باید بعد از چند سال به تناسب جامعه شان تغییر کنند. اگر اینها تغییر نکنند مخاطب برایش سوال پیش می آید که جوانی که ما در سریال نشان می دهیم چرا اینقدر با جوان امروزی مغایرت و مشابهت دارد. لازم بود ما تمامی تجربیات این سال ها را وارد شخصیت ها کنیم. این خانواده ها در این فصل به نسبت مادی تر شده اند مثلا ارسطو که روی تریلی کار می کرد در کار قاچاق لباس می افتد و یا نقی زرنگ بازی هایی دارد. مردم با چنین آدم هایی که به تناسب مردم جامعه که بعضی شان خرده شیشه پیدا کرده اند، برای هم می زنند و دو رویی و ریا در آنها دیده می شود و دیگر همان افراد صاف و ساده قبل نیستند، همذات پنداری می کنند.
بله و کمی هم لوده تر شده اند.
– خیر اینها لوده نشده اند ممکن است یک یا دو مورد شوخی هایی شده باشد که به لودگی بزند اما نباید به همه سریال گسترش داد. باید سریال را در یک مجموعه کلی تر دید. باید توجه داشت که قهرمان بدون در نظر گرفتن ویژگی های عادی مردم جامعه نمی تواند قهرمان شود.
اگرچه درباره نگین میرزایی در این چند وقت توضیحاتی داده شد و در پاسخ هایی بیان شد که کسی چهره او را نمی شناخته است اما عموما در فیلم و سریال ها برای حضور شخص بی حجاب باید از بازیگرانی استفاده شود که مسلمان نباشند.
– ما هیچ کدام تجربه کار برای تولید فیلم و سریال در خارج از کشور نداشتیم بنابراین از تهیه کنندگانی مثل جواد نوروزبیگی کمک گرفتیم که پیش از این در خارج از کشور آثاری را تولید کرده اند. دوستان هم ابتدا توصیه کردند که به دلیل مشکلات و ناامنی هایی که در ترکیه وجود داشت به آنجا نرویم. ما ابتدا قرار بود به قبرس و یا یونان برویم و صحنه ها را به اسم ترکیه بازسازی کنیم اما وقتی به قبرس رفتیم دیدم سبک رانندگی متفاوت است و نمی توان بازسازی کرد.
ما در آنجا با خانم مهدیزاده آشنا شدیم که از تهیه کنندگان قدیم تلویزیون بود و دفتر سینمایی داشت و او در بخشی از کارها به ما کمک می کرد. البته ما همه بازیگران را از ایران برده بودیم و مراقب بودیم مشکلی پیش نیاید. در طول حضورمان در هتل ترکیه یکی از بچه ها جلوی هتل می ایستاد تا کسی از بازیگران جم به هتل ما نیاید و حتی یک بار خانم رابعه اسکویی به آنجا آمد که تیم را ببیند اما ما از او هم خواهش کردیم که بیرون بایستد. با این حال ما بازیگری نیاز داشتیم که به فارسی و ترکی مسلط باشد که خانم مهدیزاده نگین میرزایی را به ما معرفی کرد. بعد از این جریانات هم خانمی که خود را منشی کریمیان معرفی کرده بود پیام داده بود که او را نمی شناسد.
آقای مقدم! بخش سانسور شده ای از سریال در فضای مجازی پخش شد که نسبت به سانسور آن گلایه هایی هم مطرح شده بود آیا واقعا فکر می کردید بخش تایتانیک سریال در تلویزیون نمایش داده شود که این همه دست اندرکاران سریال از پخش نشدن آن گله کردند؟
– هیچ بخشی از آن صحنه غیرقابل پخش نیست. این صحنه یک رویاست و اگر واقعی بود ما هیچ گاه چنین سکانسی را تصویربرداری نمی کردیم. متاسفانه ما کل سکانس را به صورت خام برای پخش فرستادیم تا اشکالات آن را بگیرند وگرنه سکانس مورد نظر ما خیلی کوتاهتر از آن بود. این بازیگر خانم هم که در کنار نقی روی کشتی می ایستد ایرانی نبود و اهل ترکیه بود اما به دلیل حواشی نگین میرزایی کلا حذف شد. هما در این صحنه برای نقی تعریف می کند که خواب دیده است او زن گرفته و… به این ترتیب همه این صحنه فقط یک رویا بود.
ما اتفاقاتی را در این سریال می بینیم که پیش از این در تلویزیون دیده نشده است مثل به دست گرفتن گیتار، استفاده از قطعه خواننده ای مثل ابراهیم تاتلیس و یا اتفاقات دیگری که برای بعضی این سوال را بوجود می آورد که چرا در تلویزیون نمی توان دیگر اتفاقاتی از این دست را شاهد بود؟
– من در سریال های دیگر خود نیز سازهای ایرانی را نشان داده ام. من تله فیلمی داشته ام که در آن ساز به دست بازیگر بوده و نواخته و پخش هم شده است چون در آن غنایی نشده است. در «علی البدل» هم از سازهای بومی استفاده کرده ام و این سازها نمایش داده شده اند. اگر مثلا در این سریال از آهنگ شجریان استفاده می کردیم آیا به ضد خود عمل نمی کرد؟ مقایسه غلطی است که بعضی انجام می دهند و البته در اینجا هم اینگونه نبود که این اتفاقات به راحتی رخ بدهد.
ما پدر درآوردیم، رفتیم، آمدیم و بحث کردیم تا همین قدر هم توانسته ایم مسئولان را راضی کنیم که بعضی صحنه ها پخش شوند. من حاضرم صحنه هایی را که از کار درآورده ایم به شما نمایش بدهم تا ببینید چه صحنه هایی را حذف کرده ایم. من در تمام تعطیلات عید از ۸ صبح تا سه شب با پخش، سیمافیلم، اوج و… گفتگو کرده ام و تعامل کرده ایم چون هدف همه این بود که سریال با کمترین آسیب جلو برود. همین قدر هم که از سریال پخش شد من واقعا ممنون هستم.
با چند نفر رایزنی های شما انجام می شد؟
– ما یک نسخه به تلویزیون می دادیم و یک نسخه هم به اوج، هر یک نظرات خود را ارایه می کردند من با بخشی که موافق بودم اعمال می کردم و بخشی که مخالف بودم رایزنی و بحث می کردیم. آن وقت یا آنها متقاعد می شدند که استدلال من درست است و یا من متقاعد می شدم که استدلال آنها درست است و به خروجی کار می رسیدیم و به این ترتیب در سریال هیچ اتفاقی بدون اعمال نظر من رخ نداده است به جز یک مورد که صحنه رقصی بود که خود تلویزیون بدون مشورت با ما این کار را انجام داد و خود ما هم وقتی این سانسور را در بازپخش دیدیم شوکه شدیم. این صحنه هم رقص نبود بلکه دیوونه بازی های من درآوردی بود. البته احتمالا یک نفر از بیرون تلفنی زده است و این صحنه را درآوردند وگرنه این صحنه مشکلی نداشت ولی انصافا ما کمترین ممیزی را در سریال داشتیم.
گفته بودید اگر شرایط مهیا باشد «پایتخت ۶» را هم می سازید. آیا باز هم با اوج همکاری می کنید؟
– بله اگر مردم بخواهند و مدیران فرهنگی خطرش را به جان بخرند و آقای تنابنده هم ایده اش را داشته باشد «پایتخت ۶» را هم می سازیم. «پایتخت» تنها سریالی است که ضرر ندارد چون هم پول خود را برگردانده است و هم اینکه سربار کسی نیست. درباره اوج هم باید گفت اگر همکاری مان دوباره بر همین سبک و سیاق باشد بله همکاری می کنم چون حضور اوج در کنار ما باعث شد که بعضی از صحنه های سریال روی آنتن برود.
چرا در تلویزیون قوانین مشخصی و ثابتی برای همگان به طور مساوی وجود ندارد و یک نفر یا سازمان از بیرون باید این اتفاقات را رقم بزند؟
– شاید هنوز ما به عنوان افرادی که داریم کار می کنیم آنطور که باید و شاید مورد اعتماد صد درصدی نیستیم و موسسه ای مثل اوج که پای یک کار می آید اطمینان خاطر بیشتری می دهد تا اینکه من کارگردان بگویم.
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک
به بهانه پخش فصل دوم سریال لوک کیج تصمیم گرفتم تمام سریال های مارول در شبکه نتفلیکس را براتون رتبه بندی کنم. شما با این رتبه بندی موافق هستید؟
مقدمه: از به پرواز در آمدن مرد آهنی در سال ۲۰۰۸ تاکنون ، فیلم های دنیای سینمایی مارول طرفداران بسیار زیادی را برای خود دست و پا کرده اند و همیشه صدر نشین باکس آفیس بوده اند. در راستای موفقیت های روز افزون فیلم های ابرقهرمانی، در سال ۲۰۱۳ خبر ساخت سریال بی باک تائید و پس از آن مشخص شد که قرار است مارول و نتفلیکس با همکاری یکدیگر سریال هایی در یک دنیای مشترک و در ارتباط با دنیای سینمایی مارول بسازند. حال در این مقاله که منبع اصلی آن سایت CBR است (البته با اندکی تغییر و اصلاح) ، سعی داریم که سیزن به سیزن این سریال ها را بررسی و رتبه بندی کنیم . با ما همراه باشید :
۹- مشت آهنین (Iron Fist)
هنگامی که اعلام شد سریال مشت آهنین در دست ساخت است و توسط نتفلیکس پخش میشود، طرفداران خیلی هیجان انگیز و مشتاق شدند تا صحنه هایی اعم از نبرد دنی رند با اژدها و تبدیل شدندش به مشت آهنین ، تا نما های شگفت انگیز از شهر افسانه ای کان لان را مشاهده نمایند. اما در نهایت چیزی که با آن مواجه شدند سطح پایین تر از دیگر سریال های مارول / نتفلیکس ساخته شد. نه از مبارزات ناب خبری بود و نه از اژدها ( بجای آن یک جفت لامپ قرمز دیدیم ! )
جدا از این ها ، نمیتوان گفت مشت آهنین سریال بد و مزخرفی است زیرا واقعا بازی های خوب و داستان نسبتا سرگرم کننده و قابل تحملی در سریال وجود داشت همچنین نسبت به دیگر آثار مشترک مارول / نتفلیکس ، آیرون فیست فضای جالب تر و فان تری به نمایش گذاشت. اما بزرگترین و اصلی ترین عامل شکست مشت آهنین ، اختصاص بودجه کم و ناکافی توسط نتفلیکس بود که همین موضوع باعث پدید آمدن مشکلات آزار دهنده ای همچون خلق جلوه های ویژه ضعیف و ناتوان ماندن در به خوبی به تصویر کشیدن زندگی گذشته دنی رند شد. همچنین به وضوح مشخص است که نویسندگان و خالقان سریال آیرون فیست، جسارت کافی را نداشتند. هم صحنه های اکشن و هم بدلکاری ها میتونست بهتر باشه. اما خبیث خوبی داشت و همانطور که در این مقاله گفته شد ما رو به یاد نورمن ازبورن می انداخت!
و البته ناگفته نماند که یکی از مهم ترین اصل های فیلمها و سریال های رزمی، یعنی اکشن و مبارزات در این مجموعه ۱۳ قسمتی به هیچ عنوان قابل قبول ساخته نشده بود.
۸٫ جسیکا جونز فصل دوم (Jessica Jones -Season 2)
پس از اتفاقاتی که در فصل اول رخ داد ، هم اکنون مردم جسیکا جونز را به عنوان یه قهرمان قاتل میشناسند و همانند گذشته در زندگی اش دچار مشکلاتی میشود. سپس پایش به یک پرونده باز میشود که به گذشته وی مربوط میشود … در اولین نگاه به راحتی میتوان دریافت که سیاست مسخره نتفلیکس یعنی ۱۳ قسمتی بودن سریال ها ، لطمه بدی به این سری وارد کرده است و باعث کند شدن ریتم آن شده ! از دیگر نکات منفی نیز میتوان مشکلاتی نظیر روایت ضعیف، منجسم نبودن فیلمنامه و کمبود پرداخت به شخصیت های مکمل نام برد. اما همچنان برگ برنده فصل دوم، شخصیت پردازی و چند لایه ای بودن کاراکتر اصلی و عملکرد قدرتمند بازیگران می باشد. در مجموع فصل دوم جسیکا جونز گامی رو به عقب برداشته و ضعف هایی در آن پدیدار شده و با اینکه همچنان عملکرد نسبتا رضایت بخشی دارد ، اما قادر نیست که انتظار هواداران را برآوروه کند. البته فصل دوم خیلی خوب شروع میشه و نوعی حالت مرموز داره که باعث میشه دوست داشته باشیم از گذشته جسیکا بیشتر بدونیم. ولی درست از وقتی که پای مادر جسیکا به سریال باز میشه سریال به شدت افت میکنه به طور یکه سه قسمت آخر رو به سختی میشه تحمل کرد! حتی حضور دوباره و نصف و نیمه کیل گریو در قسمت های پایانی نمیتونه کمکی بکنه چون فصل دوم بیش از هر چیز از نبود یک خبیث تمام عیار و معرکه رنج میبره.
۷٫ مجازاتگر (The Punisher)
بدون شک پانیشر ساخته شده توسط نتفلیکس بهترین اقتباس موجود از روی این کاراکتر ضد قهرمان کمیک بوک می باشد. ما اولین بار در فصل دوم سریال بی باک با فرانک کسل / پانیشر آشنا شدیم و سپس بلافاصله خبر ساخت سریال اختصاصی این کاراکتر منتشر و با استقبال طرفداران روبرو شد.
تمامی منتقدین و بینندگان بازی جان برنثال در نقش اصلی را ستودند و قسمت های نخست را قابل قبول ، و قسمت های پایانی را عالی خواندند ؛ بگونه ای که بسیاری گفتند پانیشر در سبک یک سریال اکشن خوب عمل کرده و توانسته آنها را راضی نگه دارد. پرداخت سریال به مشکلات روحی – روانی سربازان پس از جنگ از نقاط قوت آن شمرده میشود. فیلمنامه و داستان در سطح خوبی قرار دارند اما در طول سریال همواره ضعف هایی در آنها وجود دارد. بزرگترین ضعف های سریال مجازاتگر را میتوان اینگونه عنوان کرد : نبود لحظات هیجان انگیز کافی و عدم توانایی در میخکوب کردن مخاطب ! و گاها در بعضی قسمتها رو به حوصله سربر شدن میروند اما خوشبختانه طولانی مدت نیست و کنترل میشود. در هر حال اینکه بگوییم سریال پانیشر برای طرفداران این کاراکتر و هواداران ژانر اکشن / ابرقهرمانی لذت بخش است مبالغه نکرده ایم اما با اینحال با اثری کامل و فوق العاده فاصله دارد. شاید مشکل اصلی در ریتم کند قسمت های ابتدایی باشد که به قدر کافی کشش ندارند. «بیل روسو» در قالب خبیث اصلی داستان هم دیر به نقطه اوج خودش میرسه و باید منتظر فصل ۲ باشیم تا کاملا او را در هیبت بزرگترین دشمن پانیشر در دنیای کمیک یعنی «جیگسا» ببینیم.
۶٫ مدافعان (Defenders)
نتفلیکس از همان اوایل راهی را پیش گرفت که قبلا مشابهش را در انتقام جویان MCU دیده بودیم. یعنی اول آثار اختصاصی چند کاراکتر را ساخت و سر انجام در محصولی مشترک گرد هم آمدند و شاهد تعامل و تیم آپ کردن آنها بر علیه یک یا چند دشمن قوی بودیم. در سریال مدافعان ما برای اولین بار شاهد حضور چهار ابرقهرمان مارول باهم در یک سریال بودیم. برخلاف سایر سریال های مارول / نتفلیکس ، این سریال در ۸ قسمت تولید شد و در حقیقت عوامل با اینکار سعی داشتند که یکی از مشکلات خود را که همین اپیزود های زیاد است را رفع کنند اما زیاد از این ویژگی بهره برداری کافی نکردند. منتقدین و تماشاگران کادر بازیگری، اکشن، شخصیت پردازی خوب قهرمانان سریال،رشد کاراکتر هایی مانند دنی رند و صد البته تعامل خارق العاده شخصیت ها را ستودند. با تمام اینها نویسندگان برای خلق ویلن ماندگار عاجز ماندند زیرا نویسندگان با عدم شخصیت پردازی کافی برای الکساندرا و مرگ زود هنگامش ، تمام پتانسیل آن را به باد دادند . این که الکترا خبیث اصلی شد ، خوب بود ولی شاید بهتر بود الکساندرا اینقدر زود کشته نمیشد. سازمان هند هم در سریال مشت آهنین و هم در سریال مدافعان جذابیت خاصی نداشتند و آزار دهنده بودند.
۵. بی باک فصل دوم (Daredevil Season 2)
سری اول از سریال بی باک با موفقیت و استقبالی بی نظیر همراه شد بطوری که بلافاصله پس از منتشر شدن فصل اول ، فرایند تولید فصل دوم نیز آغاز شد. با اینکه فصلدوم دنباله شایسته ای برای سری اول می باشد ، اما آن قدرت و تاثیر گذاری فصل پیشین را ندارد ! با اینحال حضور کاراکتر های خفنی مثل پانیشر و الکترا و تضاد شخصیتی آنها با مت مورداک / دردویل ، از ویژگی های مثبت به حساب میایند.همچنین سریال ریتم بهتری پیدا کرده و خیلی ها آن را از فصل ۱ سرگرم کننده تر میدانند. نویسندگان نیز بجز در مواردی ( مانند توضیح ندادن کافی در باره ماهیت بلک اسکای ) به خوبی کار خود را انجام دادند. شایان ذکر است باز هم سکانس های اکشن و مبارزات معرکه ای در سریال وجود دارد که دیدنشان خالی از لطف نیست. ولی از مشکلات بزرگ فصل دوم نیز میتوان به توضیح ندادن کافی درباره برخی از اتفاقات و سازمان هند ( این سازمان در تمام سریال های مارول / نتفلیکس مشکل ساز بوده اند ) اشاره کرد. البته حضور قدرتمندانه الکترا و البته پانیشر در فصل دوم اندک ضعف های آن را میپوشاند.
۴. لوک کیج فصل اول (Luke Cage – Season 1)
فصل اول لوک کیج که اغلب اتفاقات محله هارلم را نشان میداد بیشتر بر روی فساد های سیاسی و مشکلات فرهنگی تمرکز کرده بود. در حقیقت لوک کیج تا نیمه اولش به همه ی زوایای یک ابرقهرمان خسته که در یک آرایشگاه کار میکند میپردازد و همه چیز اعم از شخصیت خبیث و داستان و … بسیار خوب پیش میرود اما ناگهان با مرگ شوک آور ویلن ، برخی از ویژگی های خوب و متمایزش دچار یک سیر نزولی میشوند برای مثال ویلن دوم زیاد قابل قبول نبود همچنین مشکلاتی در ریتم سریال وجود داشت و بعضی جا ها واقعا به رو به کسل کننده شدن میرفت. با اینحال اکشن سریال خلاقانه و متمایز از دیگر آثار مارول/ نتفلیکس است. همچنین کاراکتر های فرعی نظیر کلر تمپل و کاراگاه نایت نیز به قدر کافی شکوفا میشوند. کارگردانان به بهترین نحو ممکن به انگیزه ها و اخلاقیات و اتفاقات زندگی لوک کیج میپردازند. ضمن این که اریجین یا سرگذشت شخصیت لوک کیج خیلی وفادارانه و به شیوه ای با حوصله روایت میشود که آدم از دیدن آن لذت میبرد. ولی همانطور که در اینجا هم گفته شد، مرگ کاتن ماوث یکی از بدترین پیچش های داستانی بود که به سریال ضربه زد.
۳. لوک کیج فصل دوم (Luke Cage Season 2)
پس از انتشار فصل اول سریال لوک کیج ، ساخت فصل بعدی نیز توسط نتفلیکس تایید شد. جدیدترین محصول مارول / نتفلیکس حسابی توجهات را به خود جلب کرده و از فصل نخست هم گامی فراتر گذاشته است و به مراتب جذاب تر و کم نقص تر نسبت به فصل قبلی ساخته شده است. داستان چندی پس از اتفاقات مجموعه مدافعان را روایت میکند ، زمانی که لوک کیج تبدیل به شخصی محبوب و معروف شده و از این بابت در تنگنا هایی قرار میگیرد… پیش از این سیزن دوم هایی که از سریال های جسیکا جونز و دردویل منتشر میشد به مراتب ضعف هایی داشتند و قادر نبودند که در سطح سیزن اول خودشان ظاهر شوند. اما خوشبختانه لوک کیج به این چرخه پایان داد و نگذاشت تبدیل به عادت شود ! در این سری سازندگان شخصیت های خبیث قابل درک و در عین حال منفور و سمج را خلق کرده اند که به گفته برخی از منتقدین ، ماریا دیلارد با پشت سر گذاشتن ویلسون فیسک سریال بی باک، عنوان برترین ویلن مارول / نتفلیکس را از آن خود کرد. همچنین بازیگران ، با نقش آفرینی های رضایت بخششان در نقش خود میدرخشند که باعث میشوند که بیننده بهتر با کاراکتر ها ارتباط برقرار کنند. شخصیت های مکمل هم به نحو احسنت مورد استفاده قرار گرفته اند و شخصیت پردازیشان حتی بهتر هم شده ( مانند دنی رند و میستی نایت ). در هر حال شما با تماشای فصل دوم لوک کیج به هیچ عنوان خسته نمیشوید و برعکس پس از پایان اپیزود آخر خیلی هم مشتاق میشوید که باز هم این کاراکتر ها را در عالم تلویزیون ببینید.
۲. بی باک فصل اول (Daredevil – Season 1)
اولین محصول مشترک مارول و نتفلیکس که بدون شک یکی از بهترین و تاثیرگذارترین سریال های کمیک بوکی به شمار میاید ساختش در سال ۲۰۱۳ کلید خورد. داستان درباره متیو مورداک ، وکیلی که در سنین کودکی بر اثر سانحه ای بینایی خود را از دست داد اما در عوض بخاطر در تماس قرار گرفتن با مواد رادیو اکتیو حواس دیگرش خیلی قوی شد می باشد که شب ها تحت عنوان یک نقابدار بنام بی باک با جرم و جنایت مبارزه میکند است. بی باک با شروع به شدت طوفانی همراه بود و کلیشه های رایج را شکست. شخصیت پردازی و پرداخت به مشکلات مت مورداک در معنای واقعی کلمه شگفت انگیز به تصویر کشیده شده بود. برای اولین بار در ما شاهد ابرقهرمانی بودیم که بطرز فاجعه باری کتک میخورد … اهداف ، تصمیمات و اعمالش کاملا قابل درک بود و… همه اینها همراه با سکانس های اکشن عالی و واقع گرایانه و نقش آفرینی های حیرت انگیز کاری کرد که هنگام مبارزات بی باک ، ما تک تک مشت هایی که میزند یا میخورد را همراه با نفرتش از جنایت را احساس کنیم و با او همذات پنداری کنیم. بی باک در بخش کاراکتر منفی هم چیزی کم نگذاشت ! ویلسون فیسک پا به پای بی باک توجهات را به خود جلب میکند و تمام نکاتی که برای بی باک گفتیم درباره او هم صدق میکند. او را هنوز هم خیلی ها بهترین ویلن MCu میدانند. جدا از مواردی که ذکر شد ، دردویل از لحاظ داستان و فیلمنامه هم در جایگاه بالایی قرار دارد و نویسندگان در بخش تاثیر گذاری آن به خوبی عمل کردند.
۱. جسیکا جونز فصل اول (Jessica Jones – Season 1)
جسیکا جونز ، قهرمانی ضربه خورده و افسرده … فردی که زیر بار گناهانش ( که هرچند غیرعمد بودند ) کمرش شکسته شده که در طی اتفاقاتی متوجه میشود که بزرگترین کابوس زندگی اش زنده است …. جسیکا جونز با اختلاف کمی با دردویل ، لقب بهترین سریال مشترک مارول / نتفلیکس را به خود اختصاص میدهد زیرا این سریال بسیار تلاش کرده که از رده سریال های کمیک بوکی و همتا های خود جدا باشد. هنگامی که شخصیت پردازی جسیکا جونز را میبینیم و طی فلش بک هایی با گذشته او آشنا میشویم خواهیم فهمید که این حد از عمق داشتن شخصیت در سریال های اقتباس یافته از کمیک بوک کم سابقه است. خوشبختانه سازندگان کار خود را جدی گرفته و برای ارتقا کیفیت این مجموعه از هیچ تلاشی دریغ نکردند. بی شک مهم ترین و بزرگترین عامل موفقیت کم همتای جسیکا جونز ، فیلمنامه ، و شخصیت پردازی های بینظیرش می باشد. قهرمان داستان به جای خود ، اوج شکوفایی و تدبیر نویسندگان در خلق ویلن یعنی کیل گریو با بازی قابل ستایش دیوید تننت می باشد بطوری که تماشاگران را انگشت به دهان میگذارد مخصوصا در قسمت آخر که واقعا همه چیز بخوبی ساخته شده بود. لازم به ذکر است که نقش آفرینی ها مخصوصا نقش آفرینی های دو بازیگر اصلی یعنی کریستین ریتر و دیوید تننت تحسین برانگیز بودند. قطعا این حد از استقبال توسط منتقدین و مردم بی دلیل نیست. جسیکا جونز سریالی است که حس همدردی شما را برانگیخته میکند و با آن چاشنی لذت بخش کاراگاهی / جنایی شما را مجذوب خودش مینماید.
نظر تو چیه؟ با این رتبه بندی موافقی؟
تارا محمدی
All rights reserved © Spidey.ir 2018
(هر کسی بدون اجازه یا بدون ذکر نام نویسنده و منبع از این مقاله یا دیگر مقالات سایت در وبلاگ یا سایت خود استفاده کند، مورد پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت)
مطالب مرتبط:
رتبه بندی فیلم های دنیای سینمایی مارول (MCU)
نقد و بررسی سریال لوک کیج
نقد و بررسی سریال پانیشر (The Punisher)
ایستر اگ(EASTER EGG)ها و اشارات سریال “پانیشر”
نقد و بررسی سریال جسیکا جونز (Jessica Jones)
نقد فصل دوم سریال لوک کیج (LUKE CAGE)
نقد و بررسی فصل اول سریال مدافعان (The Defenders)
اشارات و ایستر اگ های فصل اول سریال مدافعین (Defenders)
نقد و بررسی فصل دوم سریال جسیکا جونز
ایستراگ های سریال آیرون فیست (Iron Fist Easter Eggs)
ایستراگ (EASTER EGG)ها و اشارات فصل دوم سریال “جسیکا جونز”
۲۵ ایستراگ سریال لوک کیج
اشارات و ایستر اگ های فصل دوم سریال بی باک (Daredevil)
۱۰ نکته جالب (Easter Egg) در سریال تلویزیونی Daredevil
نقد فصل دوم سریال بی باک
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
دانلود آهنگ جدید عاشقت شدم از آرشا رادین بهمراه متن آهنگ
از رسانه موزیک آرشیو با بالاترین کیفیت و قابلیت پخش آنلاین که امیدوارم از این آهنگ لذت ببرید. لطفا از بخش دیدگاه ها، نظر خود را درباره آهنگ آرشا رادین به نام عاشقت شدم به اشتراک بگذارید . برای حمایت سایت موزیک آرشیو را به دوستان خود معرفی نمایید. پیشنهاد میکنیم از دیگر آهنگ های آرشا رادین هم بازدید کنید.
دانلود آهنگ عاشقت شدم از آرشا رادین با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ بهمراه پخش آنلاین و متن آهنگ
Download New Music Arsha Radin Called Asheghet Shodam
دانلود آهنگ جدید آرشا رادین به نام عاشقت شدم
متن آهنگ عاشقت شدم از آرشا رادین :
عاشقت شدم وای نگم برات با دلم بساز تا بشم فدات
اینجوری نگام نکن عشقم آخه من واسه تو بمیرم
ی چیزی میگم هیچی نگیا با همه عشقت سمت من بیا
هیچ موقع بد نباش با این دیوونه دوست دارم ازم نپرس چرا
ببین چجوری قلبم میکوبه برات توو سینه آره به تو حسم همینه
شدی آخه نفسم دیگه
چشام بغیر چشمات نمیشه به هیشکی خیره
مثه تورو کجا ببینه دلم براتو میره
موندم کنارت شد انتخابم هر شب به فکرت تا صبح بیدارم
این شده کارم
با تو خوبه حالم تو شدی مال من منم مال تو خوشحالم
ببین چجوری قلبم میکوبه برات توو سینه آره به تو حسم همینه
شدی آخه نفسم دیگه
چشام بغیر چشمات نمیشه به هیشکی خیره
مثه تورو کجا ببینه دلم براتو میره
عاشقت شدم وای نگم برات با دلم بساز تا بشم فدات
اینجوری نگام نکن عشقم آخه من واسه تو بمیرم
ی چیزی میگم هیچی نگیا با همه عشقت سمت من بیا
هیچ موقع بد نباش با این دیوونه دوست دارم ازم نپرس چرا
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
دانلود آهنگ عاشقت شدم از آرشا رادین بهمراه متن آهنگ
جدیدترین اثر آرشا رادین به همراه متن آهنگ از رسانه طناز موزیک با کیفیت بالا و قابلیت پخش آنلاین . لطفا از بخش دیدگاه ها، نظر خود را درباره این اثر به اشتراک بگذارید. امیدوارم از این آهنگ لذت ببرید . برای حمایت سایت طناز موزیک را به دوستان خود معرفی نمایید. پیشنهاد میکنیم از دیگر آهنگ های آرشا رادین هم بازدید کنید.
| دانلود با لینک مستقیم و با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ + پخش آنلاین و متن آهنگ |
Download New Music Arsha Radin Called Asheghet Shodam
دانلود آهنگ آرشا رادین به نام عاشقت شدم
متن آهنگ آرشا رادین عاشقت شدم :
عاشقت شدم وای نگم برات با دلم بساز تا بشم فدات
اینجوری نگام نکن عشقم آخه من واسه تو بمیرم
ی چیزی میگم هیچی نگیا با همه عشقت سمت من بیا
هیچ موقع بد نباش با این دیوونه دوست دارم ازم نپرس چرا
ببین چجوری قلبم میکوبه برات توو سینه آره به تو حسم همینه
شدی آخه نفسم دیگه
چشام بغیر چشمات نمیشه به هیشکی خیره
مثه تورو کجا ببینه دلم براتو میره
موندم کنارت شد انتخابم هر شب به فکرت تا صبح بیدارم
این شده کارم
با تو خوبه حالم تو شدی مال من منم مال تو خوشحالم
ببین چجوری قلبم میکوبه برات توو سینه آره به تو حسم همینه
شدی آخه نفسم دیگه
چشام بغیر چشمات نمیشه به هیشکی خیره
مثه تورو کجا ببینه دلم براتو میره
عاشقت شدم وای نگم برات با دلم بساز تا بشم فدات
اینجوری نگام نکن عشقم آخه من واسه تو بمیرم
ی چیزی میگم هیچی نگیا با همه عشقت سمت من بیا
هیچ موقع بد نباش با این دیوونه دوست دارم ازم نپرس چرا
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
دانلود فیلم ، دانلود سریال ، دانلود انیمیشن و دانلود جدیدترین آهنگ های مجاز ایرانی در زیبا موزیک
خبرگزاری مهر: «میراث آلبرتا ۱،۲،۳»،« ۳۳ سال سکوت»،«الف الف پاریس»،« انقلاب جنسی۱ و ۲» فهرست فیلمهای مستندی است که «حسین شمقدری»را در چندسال اخیر به مستندسازی برای زدن حرفهای مگو تبدیل کردهاست. مستندهایی که مدیران سازمانی برای پخش آنها کمتر رغبت نشان دادند. مستند انقلاب جنسی ۱ در سال ۹۶ با استقبال خوبی در شبکههای اجتماعی روبرو شد.
مستندی که از خط قرمزهای کلیشهای زیادی عبور کرد و به روابط عاطفی، بلوغ، آزادی و رفتارهای جنسی در غرب پرداخت. در مستند دوم با تغییر راوی و حضور «محمد دلاوری» تمرکز خود را روی رفتار غرب با زنان در گذشته، موجهای فمنیستی و تاثیر آن در جامعه غربی گذاشت. موجی که به گفته سازندگان انقلاب جنسی، کشور ما در ابتدای راه آن قرار دارد. موضوعاتی که همواره رسانه ملی از آنها فرار کرده و هیچگاه نتوانسته در این موارد محتوای درستی را به مخاطب منتقل کند.
انقلاب جنسی ۲ از موضوعات مورد بحث کاربران در شبکههای اجتماعی است و سازندگان آن بارها روی خرید قانونی آن تاکید کردهاند و این موضوع بهانه خوبی برای گفتگو با «حسین شمقدری» کارگردان و «محمدرضا دلاوری» راوی این مستند شد. حاصل این گفتگو را بخوانید.
چند روز گذشته خبر انقلاب جنسی ۲ بعد از انقلاب جنسی ۱ دوباره خبرساز شد. ما شما را بیشتر با میراث آلبرتا می شناسیم. دغدغه انقلاب جنسی از کجا شروع شد؟ مستندی که خط قرمزهای زیادی را رد کرده است.
شمقدری: بعد از میراث آلبرتا ما مستند ۳۳سال سکوت را هم ساختیم. بعد از انقلاب جنسی ۱ هم مستند حمزه غالبی را راجع به فتنه ۸۸ را ساختیم که مستند متفاوتی بود. در بحث مهاجرت نخبگان ما همه حرف هایمان را زدیم و میخواستیم درباره آمریکا حرف بزنیم که خود آمریکا هم موضوع مهمی است. اما نتوانستیم ویزا بگیریم و رد شدیم. ترامپ هم که آمد برای بار سوم هم ریجکت شدیم تا پرونده میراث آلبرتا مختومه شود. بحث بحران جنسی در مستندهای دیگر هم مطرح شد. برای ما هم مهم بود. اما بیان رایج بحران جنسی در مستندات دیگر را دوست نداشتیم. بیانی که میخواست بگوید اوضاع خراب است. اما ما میخواستیم نوع دیگری بگوییم. ما در سفر به کشورهای مختلف به یک تحلیل و شناختی رسیدیم و فکر کردیم با این شناخت میتوانیم حرف جدیدی درباره بحران جنسی بزنیم و این شد که این مستند ساخته شد. قبل از ما هم گفتند و ما هم گفتیم و جامعه شناسان هم معتقدند که در زمان فعلی ما یک بحران جنسی شدید را در کشور تجربه میکنیم که میتواند منجر به انقلاب جنسی شود. عدهای میگویند انقلاب جنسی شده، عدهای میگویند هنوز نشده است. در هر صورت شرایط بحرانی است و باید نسبت به آن عمیق شد و کار کرد و فیلم مستند وظیفهاش این است که عمیق حرف بزند و به نظرم انقلاب جنسی این کار را کردهاست. از اینجا به بعد کار شما خبرنگاران و جامعهشناسان است که روی این قضیه بیشتر کار کنند و جایش دیگر در مستند نیست.
عدهای معتقدند در این دو مستند موضوع به صورت خیلی گذرا بررسی شدهاست و جا داشت شما موضوع را بیشتر باز کنید و دربارهاش حرف بزنید. این نقد را قبول دارید؟
شمقدری: این بحثها جایش توی مستند نیست و جایش بیشتر در همایشها و هماندیشیهاست. اینکه به یک سکانس از انقلاب جنسی که درباره حجاب و آرایش است اشاره کنند و این بار آنها بخواهند که درباره موضوع به صورت مفصل حرف بزنند.
بازخوردها نسبت به انقلاب جنسی ۱ چطور بود؟
شمقدری: یک دشمن زیاد داشت ولی خطشکن خوبی بود. انقلاب جنسی ۱ واقعا در بیان و فرم خود خط شکن بود و توانست حرکت جدیدی ایجاد کرد که انقلاب جنسی ۲ هم بتواند ادامه آن مسیر را برود.
عدهای معتقدند که فضا بهگونهای ست که گویا فقط شخص شما میتوانید به این خط قرمزها نزدیک شوید و این امکان برای بقیه مستندسازها فراهم نیست.
شمقدری: بالاخره این هم سوالی ست که باید جواب داد. در نزدیک شدن به خط قرمز یا نزدیک شدن به حرفهای مگو انقلاب جنسی واقعا خطشکن بود. اما ما از جایی کسب اجازه نکردیم به غیر از یکسری خط قرمزهای دینی که این اجازه را از مراجع و صاحبنظران گرفتیم. از روز اولی که میخواستیم میراث آلبرتا را بسازیم خود من تا به حال خارج از کشور نرفته بودم و برایم سوال بود وقتی میخواهم با یک خانم مصاحبه کنم چطور این کار را بکنم؟ میتوانم سرم را بالا بگیرم؟ یا اینکه باید سرم را پایین بیندازم؟ (میخندد) یک حکمی گفتند که نشنیده بودیم. گفتند نگاه کردن به زن بیباک یعنی زنی که حجاب برایش مهم نیست اشکالی ندارد. البته ریبه جای خودش را دارد. هرکاری کنی که حس میکنی به گناه میافتی اشکال دارد.
دلاوری: یعنی شما نباید بیباک باشی!(می خندند)
مخاطب وقتی مستند را میبیند به خصوص اگر در ذهن خودش پیش فرضی هم داشته باشد به خودش میگوید چقدر این مصاحبه با خانمهای خارجی روی مستند مینشیند و این شائبه را به وجود میآوردکه این جوابها از قبل به مصاحبه شونده دادهشدهاست. چقدر این مصاحبهها واقعی و چقدر گلچین شدهاست؟
دلاوری: طبیعیست که به آدم خارجی نمیشود گفت که چنین چیزی را بگو. در داخل کشور هم همینطور است چون به آن آدم بر میخورد. آدمها انقدر رشدیافته هستند که نخواهند چنین کاری کنند. اما سوالها خیلی هوشمندانه توسط حسین طراحی شده بود و شناخت زیادی هم وجود داشت. البته ما باهم در این مورد حرف میزدیم و پیشبینی میکردیم که چه جوابهایی به ما خواهند داد. به نظر من این چیزی که شما میگویید به درست طراحی شدن هر سکانس و پلان و درست طراحی شدن هر سوال بر میگردد و البته بین ما هم همفکری خوبی اتفاق افتاد.
مخاطب چه در انقلاب جنسی ۱ و چه در انقلاب جنسی ۲ از برخی جوابهای مصاحبه شونده شگفت زده میشود. به خصوص در پایان انقلاب جنسی ۲ که آن مادر هلندی آن حرفها را درباره خانواده و خداوند میزد. این شگفتی برای خود شما هم پیش آمد؟
دلاوری: کاملا
شمقدری: من کپ کردم! آقای دلاوری از خانم میپرسد که ممکن است شما بعدا به مشکل اقتصادی بخورید. چون پاره وقت کار می کنی و اگر این کار را از دست بدهی ممکن استکاملا به شوهرت وابسته بشوی. چون در بحرانهای اقتصادی شغلهای پارهوقت ممکن است کارشان را از دست بدهند. من به عنوان یک مسلمان توقع داشتم بگوید نه اینطور نیست و من و همسرم با هم تعامل کردیم. اما آن خانم سریع گفت ما خدای قدرتمندی داریم که از ما محافظت میکند! من اصلا چنین توقعی نداشتم و به خودم گفتم چی گفت!
این خانواده چطور انتخاب شدند؟
دلاوری: نحوه شناخت خیلی بانمک بود. هوا خیلی سرد بود و ما اصلا انتظار نداشتیم کسی بایستد و همه میلرزیدند. یک نفر آمد و گفت چی شده؟ گفتیم ما میخواهیم با یک خانواده گفتگو کنیم. آن آقا هم گفت: خب باشه من هماهنگ میکنم و به خانه ما بیایید. در اروپا این خیلی عجیب است. در ایران هم عجیب است. واقعا نحوه آشنایی کاملا تصادفی بود.
در مستند نشان میدهد که جامعه سوئیس و هلند به موج چهارم فمنیستی رسیدهاند و نرخ باروری و رشد در آنها بیشتر شدهاست. آیا میتوان حرفهای آن خانم هلندی را به کل یا اکثریت جامعه هلند یا سوئیس بسط داد؟ آیا باقی زنان آن جامعه هم اینطور فکر میکنند؟ یا شما زیادی خوب آوردید؟
شمقدری: من قاعدهای دارم که اگر خودت صحنهای را که فیلمبرداری میکنی دوست داری مخاطبت هم دوست دارد. آن لجظه برای خود من خیلی تاثیر گذار بود وقتی آن خانم در هلند گفت ما خدای قدرتمندی داریم که از ما محافظت میکند، این جمله از این خانم برای من از صد روحانی که در این باره حرف بزنند تاثیرش بیشتر بود. اتفاقی که در غرب افتادهاست این است که زندگیها همه ۵۰ -۵۰ هست. طبق آمارهای انجام شده زنان با کار تمام وقت به ۸۰ و ۹۰ درصد هم رسیدهاست. اما این رویه در هلند و سوئیس از سال ۲۰۱۲ برعکس است. باز هم این موضوع حداقلی است. چه برسد به اینکه یک خانم اینطوری بگوید. کم مانده بود اشهد بخواند (میخندد) این سوژه واقعا خاص بود و علت قرار گرفتن این سوژه دراماتیک بودن آن است. یکی از کارگردانهای بزرگ میگوید:«واقعیت درام ندارد» این چالش بزرگی است که همه مستندسازها دارند. چون از یک طرف میخواهند واقعیت را روایت کنند از طرفی هم دارند فیلم میسازند. حالا ممکن است یک مخاطب عام فکر کند همه زنان هلندی اینطور فکر میکنند. البته فیلم میگوید که اکثر زنان هلندی و سوئیسی ۵۰ -۵۰ کار میکنند؛ اما این روند در سوئیس بیشتر شدهاست. من هم به عنوان فیلمساز حاضر نیستم درام فیلمم را خراب کنم.
دلاوری: طبق تجربهای که من از زندگی در اروپا داشتم. خانه داری و بچه بزرگ کردن مثل جامعه ما کار چیپی به حساب نمیآید. در ایران بعضی خانمها ترجیح میدهند یک منشی درجه سوم در مطب یک دکتر باشند تا به آنها نگویند خانهدار. اخلاقی که در ایران است اخلاق عجیبی است. آنجا وقتی از کسی میپرسی چندتا بچه داری با غرور میگوید ۴ فرزند. کسی با خجالت نمیگوید. میل به خانواده در آنها بسیار زیاد است. انگار فرهنگ غالب در کشور ما از خود اروپا اروپاییتر شدهاست.
فکر میکنید دلیلش چیست؟
شاید بخشی از این دلیل در نیمه اول فیلم دربارهاش صحبت شد. چون شان یک زن خانهدار در دورانی از کشورما تخریب شدهاست. یک دورانی در کشور ما زنی که تعداد بچههایش زیاد بوده در فیلمها و کتابها و فرهنگ عمومی تحقیر شدهاست. این چنان در وجودش نهادینه شدهاست که ترجیح میدهد یک کارمند معمولی باشد اما خانهدار نباشد.
مستند میخواهد بگوید ما در ابتدا راهی هستیم که آنها شروع کردند و آنها در حال حاضر در مرحله چهارم هستند. یعنی ما هم داریم به سمتی میرویم که آن فروپاشی را تجربه کنیم و به این نتیجه برسیم که گذشته بهتر بود. الان ما کجا ایستادهایم؟
شمقدری: درباره پدیدههای جامعه شناسانه نمیتوان قطع به یقین صحبت کرد. ولی نشانهها شبیه به هم است. به نظرم در حالت عادی هرکس به مادر بودنش افتخار میکند. این در شرایط غیر عادی ست که با افتخار نمیگوید من مادر ۴ بچه هستم. این نشانه غیرعادی بودن جامغه ماست. همانطور که در غرب یک زمانی بودهاست که شما نشانههایش را در انقلاب جنسی ۱ و ۲ میبینید. غرب یک تجربه است. عدهای میگویند ما برای اینکه به موج چهارم برسیم باید همه مراحل را تجربه کنیم و حالا مستند یک سوال مطرح کردهاست که آیا شما قبول دارید که باید همان مسیر را برویم؟ شاید مسیر دیگری وجود دارد.
دلاوری: البته باید به زنان جامعه ما هم حق داد. به جریان زنی که حرفهایش شنیده نمیشود. جریان زنی که به این نتیجه رسیده که نمیخواهد حجاب داشته باشد. زنی که میگوید نمیخواهم پشت پرده بنشینم آن وقت شما این همه موقعیت خوب داشته باشید. زنی که می خواهد یک موقعیت تثبیت شده داشته باشد اما دیده نمیشود. همه این دیده و شنیده نشدنها تبدیل به یک بمب میشود که میخواهد منفجر شود پس ممکن است رفتارهای غیرعقلانی از او سر بزند. مثل اتفاقی که برای زن غربی افتاد که گفتاصلا از همه مردها بدم میآید. من اصلا نمیخواهم بچهدار شوم. شاید این مستند انقلاب جنسی میخواهد هشداری بدهد که اگر حرفهای این افراد شنیده نشود میتواند در ایران هم به این رفتارهای غیرعقلانی منجر شود کما اینکه شدهاست. اما اگر امکانی فراهم شود که او هم بتواند خواستههایش را مطرح کند شاید جلوی این اتفاقات گرفته شود.
شما در پایان انقلاب جنسی ۱، صیغه و ازدواج موقت را به عنوان راهکار ارائه دادید. اما در انقلاب جنسی ۲ چنین چیزی حرف نمیزنید. واقعا راهکار چیست؟ اگر نخواهیم آن چهار مرحله فمنیست را بگذرانیم باید چه کار کنیم؟
شمقدری:اگر از قسمت اول اینطور برداشت میشود که صیغه و ازدواج موقت یک راهکار است که خب ضعف قسمت اول است. چون آنجا فقط آمده که بگوید اسلام نگاهش نگاه افراطی ضد ارضای به موقع نیاز جنسی نیست. ما با پدیده دوستپسر و دوستدختر در غرب آشنا میشویم که در غرب و در جای خودش پدیده درستی هست تا افراد عقدهای نشوند. اما اگر اینطور برداشت شده که راهکار ازدواج موقت است که ضعف کار است. آخر ازدواج موقت در چه جامعهای؟ ما فقط میخواستیم بگوییم اسلام این است. حالا این راهکار است. ما در انتها با مردم کوچه و خیابان حرف میزنیم و میبینیم کسی قبول نمیکند. اما اصولا راهکار مشخص دادن در فیلم مستند صحیح نیست. ما باید یک شمای کل از حل مسئله را بگوییم و تنها نشانههایی از راهکار را نشان بدهیم. اما در کل جامعه ایران به خاطر پیچیدگیهای منحصربهفرد خودش نمیشود نسخه مشخصی داد و باید روی این موضوع علما و مراجع فکر کنند. اتفاقا مستند باید با سوال تمام شود و انقلاب جنسی ۲ با سوال تمام میشود که از این لحاظ پخته تر است.
راوی انقلاب جنسی ۲ زبان طنزی در مقایسه با انقلاب جنسی ۱ دارد. آیا این زبان طنز انتخاب خودتان بود؟
دلاوری: من به خاطر پیشینه صرفا جهت اطلاع هرجایی که میروم همه به همان چشم به من نگاه میکنند. یک نفری هست که حرفهای اینطوری میزند. حسین هم خیلی تاکید داشت. راستش خودم احساس میکردم که نکند دارم لوس بازی در میآورم. یک جاهایی اتود زدیم و دیدیم بد نشد و بچهها هم نظرشان این بود که خوب است. البته هنوز هم این ترس را دارم. وقتی شما خبر میگویید اگر حرکتی انجام دهید بیننده حس میکند که میخواهد چیزی به او القا کنید. من در صرفا جهت اطلاع هم سعی کردم به گونهای رفتار کنم که اینطور به نظر نیاید که من با خندیدن به حرف یک نفر حرف او را رد میکنم. خود حرف خودش این قابلیت اثبات را داشته باشد و فقط من یک نمکی به پلاتو اضافه کنم. اینجا سعی کردم این موضوع اتفاق نیفتد چون ممکن بود حس منفی به مخاطب منتقل کند. اما الحمدلله بازخوردها خیلی مثبت بود.
بعد از چند مستند چه شد که تصمیم گرفتید راوی دیگری برای مستند انتخاب کنید و آقای دلاوری به کار اضافه شد؟
شمقدری: در شروع کارهای مستند و کار «یزدان تفنگ ندارد» برای روایت یکی از بچهها را گذاشتیم و خوب بود. در کار بعدی گفتم خودم می ایستم چون یک نوع سبک مستندسازی است و گفتم اینطوری برویم و همینطور هم ماند. یعنی اصلا قرار نبود که من همیشه راوی باشم چون من اصلا راوی تخصصی نیستم. تا اینکه به آقای دلاوری رسیدیم. اوایل هم در رویایمان بود که آقای دلاوری با ما کار کند و اصلا نمی دانستیم آبمان توی یک جوب میرود یانه(می خندد) اما اولین جلسه که قرار گذاشتیم و برخوردشان را دیدم و ذوقشان را نشان دادند ما هم از خدا خواسته همکاری را آغاز کردم. یک نکته دیگر وجود دارد که مستندساز و خبرنگار خیلی مشابه هستند. اگر راوی بازیگر بود جواب نمیداد. خبرنگاری یک نوع فکر به همراه دارد و به همین خاطر عدهای به این سبک مستندها میگویند مستندهای خبرنگارانه. برای همین همکاری با آقای دلاوری خیلی درست بود و نتیجهاش را دیدید.
دلاوری: من از خبر که بیرون آمدم, اتفاقا سودای کار مستند داشتم. از قضا دوستان زنگ زدند و برای «کارخانه جهان» که درباره چین است را کار کنیم. اتفاقا من موضوع چین و فرآیند توسعه در چین را بسیار دوست داشتم و از قبل خیلی علاقه مند بودم. این دوستان را هم میشناختم و کارهایشان مثل ۳۳ سال سکوت را دیده بودم. در کارخانه جهان همه چیز خوب پیش رفت و با هم هماهنگ شدیم و کارهای دیگری هم کردیم و دیدیم هم افزایی خوبی وجود دارد. من در کار تلویزیونی هم خیلی سختگیرم و دیدهاند که باید حتما نریشنها را خودم بنویسم و دیدم که حسین این دقتها را دارد و خوب مینویسد.
شما نشان دادید تصوری که در کشور ما از غرب وجود دارد با واقعیت غرب متفاوت است. چرا این تجربه توسط کسانی که غرب را به خوبی دیدهاند و در آن زندگی کردهاند منتقل نشدهاست؟ حالا که معتقدید غرب این تغییرات را داشته چقدر انتظار دارید که مستند شما این موضوع را به مخاطب منتقل کند؟
شمقدری: به نظرم اگر این تغییر را در غرب یا حتی در فیلمهایشان مثل همین کبرا۱۱ میبینیم نشان دهیم. در همین سریال دیدهایم بچه را در محل کار پلیس می آورند. اما به علت مشکل بیهویتی که در زنان به وجود آمده باعث شده که اصلا این مسائل را نبیند و متوجه نشود. مستند ما به نظرم مهمترین کاری که کرده این است که میگوید ما این موضوع را درک میکنیم. مثل پرده کشیدن هنگام سخنرانی در مسجد که گفتیم. وقتی آقای قاسمیان این حرف را زد من توی دلم گفتم بالاخره یکی این حرف را گفت و خوشحال شدم.
دلاوری: پیش از این کسانی که درباره جامعه اروپا صحبت کردند آنقدر بد گفتند که این موضوع را مضمحل کردهاند. یعنی گفتهاند میزان تجاوز جنسی در اروپا بالاست. اروپاییها همه تبدیل به کالای جنسی شدهاند. حالا بیایید ما خوب باشیم و بچهداری کنیم! یعنی برای اینکه حرف خودش را بزند، صدتا نسبت بیربط دادهاست و تصویر کاملا غلط میدهد و بیاعتمادی ایجاد میکند. مخاطب فکر میکند الان از دم فرودگاه همه چیز آغاز میشود. اما اصلا چنین نیست کما اینکه روابط زن و مرد آنقدر که در اروپا و آمریکا سامانیافته است در کشور ما نیست. آنقدر که یک خانم اروپایی در محل کارش در جای خودش است و درست کار میکند و از قضا قصد خودنمایی ندارد بعضی خانمهای ایرانی اینطور نیست. یکی از محاسن این فیلم این است که نمیخواهد صرفا بگوید اروپا جای بدی است. میخواهد بگوید او هم یک مشکلاتی دارد تو هم یک مشکلاتی داری. او یک تجربه هایی دارد میخواهی تجربهاش را تکرار کنی؟ فرهنگ غرب ستیزی در ایران تبدیل به چیز عجیب و غریبی شدهاست. هرکس رفته و برگشته و گفته رانندگیشان خوب است میگویند غرب زدگی شده ای و دچار تهاجم فرهنگی شدهای! این غرب ستیزی ناشیانه و بیدلیل یکجور غرب پرستی ناشیانه را هم به دنبال داشتهاست.
وارد بحث خرید قانونی فیلم شویم. در این مدت شما روی خرید قانونی فیلم خیلی تاکید داشتید و در فضای مجازی در این باره تبلیغات زیادی شد. باتوجه به اینکه فرهنگ خرید قانونی فیلم در کشور ما درست جا نیفتادهاست. آیا از فروش فیلم تا اینجای کار راضی بودید؟به اصطلاح خرج کار درآمدهاست؟
در مقدمه بگویم «آرمان مدیا» متشکل از جمعیست که از دانشگاه شریف شروع شد. تیمی هستیم که همه باهم کار میکنیم. اکثرا در کارها من دیده شدهام اما کارگردانی هم تیمی انجام میشود. این تیم خصوصی است و خدا رو شکر توانسته رو پای خودش بایستد. انقلاب جنسی را چه ۱ و چه ۲ هیچکس حمایت نکرد. ما طرحش را به جاهای مختلف دادیم اما کسی قبول نکرد. برای همین ما قسمت دوم را با پول قرضی ساختیم. آقای دلاوری هنوز یک ریال هم از ما نگرفته است. در حالی که آقای دلاوری هرشب روی آنتن تلویزیون اجرا داشتند و از این لحاظ ضرر کردند. اینکه میگویید چرا انقدر تاکید دارید به خاطر همین موضوع است.
چون ما با پول قرضی رفتیم و این کار را ساختیم و الان به جایی رسیدهایم که میتوانیم بخش خوبی از قرضها را بدهیم و خوشبختانه توانستیم در روز اول فروش رکورد بزنیم و مبلغ ۱۲ میلیون تومان فروختیم. برای همین از همه کسانی که آمدند و لینک خریدند و برای کار پست گذاشتند و همه افرادی که کمک میکنند که فرهنگ سینمای مستقل ایجاد شود تشکر می کنم. به نظر من سینمای مستقل تنها راهی است که میتوان در آن حرفی زد و برای مشکلات مملکت گام برداشت. چون من به عنوان فیلمساز وقتی برای یک ارگان کار بسازم دستم بسته است. نکته جالب درباره انقلاب جنسی این است که خبر این مستند در همه خبرگزاریها بایکوت است. اما در این بایکوت خبری در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و توییتر خود مخاطب تبلیغ کرد و این یعنی شکستن آن هژمونی که با پول به وجود آمدهاست.
هزینه انقلاب جنسی ۲ از چه قرار است؟
سفر ما حدود ۳۰ میلیون هزینه داشت و با دستمزدها حدود ۷۰ میلیون شد.
چرا مستندهایی از این دست را هیچوقت در صداوسیما نخواهیم دید؟نه تبلیغ نه تیزر و نه حتی هیچخبری.خودتان میل پخش ندارید یا اینکه مشکل از جای دیگر است؟
دلاوری: خب بهتر است من بروم (میخندد)
شمقدری: واقعیت این است که من از صداوسیما دلم خون است. خبرگزاری اگر پوشش نمیدهد میگوییم به سیاستش نمیخورد. اما صداوسیما رسانه ملی است. من در دیداری که با رهبری داشتیم هم گفتم که تلویزیون فیلمهای ما را نشان نمیدهد. اگر هم نشان دهد در شبکههایی که حیاط خلوت تلویزیون است نشان میدهد. من شبکه مستند و افق را حیاط خلوت میدانم چون شبکه اصلی نیست. هر اتفاقی که برای این نظام بیفتد یکی از مقصران اصلی اش صداوسیما است و صداوسیما بحرانهای کشور را تشدید میکند. یک زمانی کارهای خوبی تولید نمیشد که پخش شود. اما الان کارهای خوبی ساخته میشود و مشکل پخش آنهاست چون مسئولین میترسند پخش کنند. اما ما ترسی نداریم و دنبال سینمای مستقلی هستیم که بتواند حرفش را بزند. یکی از دلایل اینکه ترس ندارم این است که احساس میکنم رهبری پشت این حرف است. من معتقدم انقلاب جنسی ۱ جایش در تلویزیون نیست. اما انقلاب جنسی ۲باید از تلویزیون پخش شود. میراث آلبرتا باید پخش شود. اما این اتفاق متاسفانه نمیافتد و به بحرانها دامن میزنند و مسئولین قطعا مدیون خون شهدا هستند.
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
دانلود آهنگ جدید روزگار از علی ابراهیمی و مجتبی تابدار بهمراه متن آهنگ
از رسانه موزیک آرشیو با بالاترین کیفیت و قابلیت پخش آنلاین که امیدوارم از این آهنگ لذت ببرید. لطفا از بخش دیدگاه ها، نظر خود را درباره آهنگ علی ابراهیمی و مجتبی تابدار به نام روزگار به اشتراک بگذارید . برای حمایت سایت موزیک آرشیو را به دوستان خود معرفی نمایید. پیشنهاد میکنیم از دیگر آهنگ های علی ابراهیمی و مجتبی تابدار هم بازدید کنید.
دانلود آهنگ روزگار از علی ابراهیمی و مجتبی تابدار با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ بهمراه پخش آنلاین و متن آهنگ
Download New Music Ali Ebrahimi & Mojtaba Tabdar Called Roozegar
دانلود آهنگ جدید علی ابراهیمی و مجتبی تابدار به نام روزگار
متن آهنگ روزگار از علی ابراهیمی و مجتبی تابدار :
[ad_2]
لینک منبع