جدید 95
[ad_1]
برچسب ارکستر سمفونیک تهران
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
برچسب سال نوای موسیقی ایران
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
برچسب علیرضا قربانی
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
بخشی از خوراک فرهنگی – هنری مردم از تولیدات موسیقی تامین میشود؛ از رادیو و تلویزیون تا گوشیهای موبایل و دستگاههای پخشکننده موسیقی، همه باعث میشوند که با موسیقی برخورد داشته باشیم. به این ترتیب، حتی اگر کسی به اصطلاح «اهل موسیقی» هم نباشد، احتمالا در طول روز نواهایی به گوشاش میرسد. اگر نگاهی به جوایز موسیقایی در ایران بیندازیم، با توجه به اهمیت و دولتی بودن جشنواره موسیقی فجر، جایزه باربد بیشتر از بقیه به چشم میآید. جایزهای نوپا که دو سال است به سیستم جشنواره اضافه شده و قرار است به آلبومهایی که طی یک سال منتشر میشوند، … ادامه مطلب»
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
برچسب عباس خوشدل
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
برچسب آمنه فروردین
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
«هنر مزرعه بلال نیست که هر سال محصولش بهتر شود. از ستارههای آسمان هم یکی میشود کوکب درخشان، الباقی سوسو میزنند.» این را «کمالالملک» در فیلمی به همین نام از «علی حاتمی» میگوید. کارگردانی که «سعدی سینما»یش مینامند. لابد وقتی آدمی در قد و قوارههای «علی حاتمی» چنین تعبیری از دنیای هنر دارد، باید گردن نهاد. باید سالها و شاید قرنها منتظر ماند برای آمدن یک کوکب درخشان توسط مادر گیتی. اما از سوی دیگر نمیتوان از این مسأله گذشت که در چهار دههی اخیر، موسیقی سنتی ایران با وجود آنکه توانسته نوازندگان و آهنگسازان نامی و جوانی معرفی کند، … ادامه مطلب»
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
- * آقای خوشدل! ارکستر ملی پس از سالها توانست یک اجرای قابلقبول را از «نیلوفرانه» روی صحنه ببرد که اتفاقاً اجرای پرمخاطبی بود؛ خیلی خوب است که ابتدای گفتوگو در مورد این تجربه که پس از ۲۰ سال تحقق یافته، صحبت کنیم.
ببینید، لازم است من اول مقدمهای را برای شما بگویم. اجرای صحنهای و ضبط یک اثر تفاوت زیادی با هم دارند. یک اثر در استودیو تحت شرایط خاص مثل آکوستیک مناسب، مولتیترک ضبط شدن و… ضبط میشود و آهنگساز اختیاراتی برای خودش دارد. حالا شما میخواهید این قطعه را روی صحنه ببرید، در حالی که سالن کنسرت مناسب برای اجرا در کشور وجود ندارد. مثلاً تالار وحدت یک سالن اپرا است، نه سالن کنسرت. اگر سالن کنسرت بود، آن را غرفهبندی نمیکردند و از طرفی، سالن برج میلاد هم اصلاً رنگ و بوی موسیقی کلاسیک ندارد و فقط به درد موسیقی پاپ میخورد. اینها را گفتم که به این نکته برسم؛ اگر شما در سال ۷۵ قطعهای را با صدای «افتخاری» شنیدهاید، باید اجرای صحنهای آن هم طوری باشد که برداشت ذهنی شما را از قطعه تغییر ندهد و رنگ صدا در سالن همانطور که باید، حس شود. موضوع دیگر اینکه از زمان ضبط «نیلوفرانه» تا کنون ۲۰ سال گذشته و خواننده -به دلیل شرایط سنی- تغییرات زیادی داشته است.
- * شما در حال حاضر روی تغییرات صدای آقای افتخاری تمرکز دارید؟
من معتقدم علیرضا افتخاری در ترانهخوانی درجهیک است. همانطور که استاد شجریان شماره یک آواز محسوب میشود. از نظر من، هیچکس نمیتواند در این زمینهها مقابل شجریان و افتخاری قد علم کند. نه اینکه آقای افتخاری آواز بلد نباشد و یا اینکه شجریان نتواند ترانه بخواند، اما معتقدم که صدای افتخاری مخصوص خودش است. تا این لحظه که با شما صحبت میکنم، دلم نیامده برای خواننده دیگری کار بسازم. صدای افتخاری جذابیتهای زیادی دارد.
- * در مورد اجرای صحنهای ایشان هم همین نظر را دارید؟
آقای افتخاری برای اولین بار با یک ارکستر ۶۰ نفره روی صحنه آمد که «نیلوفرانه» را اجرا کند. حتی وقتی بهترین و قویترین خواننده هم روی صحنه قرار میگیرد، شرایطش با استودیو فرق دارد. شرایط صحنه همیشه به طور کامل ایدهآل نیست. افتخاری برای دوهزار نفر روی صحنه رفت و این مسئولیت بالایی را به دوش خواننده میگذارد. اما میتوانم بگویم که اجرای او شاهکار بود. من به عنوان آهنگساز «نیلوفرانه» لحظهلحظه اجرا نگران افتخاری بودم. او ۲۰ سال بود که این اثر را اجرا نکرده بود. فکر کنید. افتخاری میخواست اثر ۲۰ سال پیش را برای شما اجرا کند، در حالی که ظرافت و دقت شهبازیان را در کنارش دارد. حین اجرا دائم نگران مسائل زیادی بودم؛ مثلاً اینکه سکوتها به موقع نباشند. اما باید اعتراف کنم کار افتخاری چیزی در حد معجزه بود. بعد از اجرا به او گفتم: «افتخاری! خیلی نگرانت بودم اما تبریک میگویم.» او در اجرای برج میلاد پرقدرتتر از اجرای تالار وحدت ظاهر شد. قدرت و اطمیناناش بیشتر بود. فریدون شهبازیان هم خیلی زحمت کشید.
- * نوازندگان ارکستر ملی را چهطور دیدید؟ بههرحال تعدادی نوازنده جوان قرار بود یک اثر خاطرهانگیز را اجرا کنند.
فکر نمیکردم این نوازندگان جوان -که تقریباً همهشان تازه فارغالتحصیل شدهاند- اینقدر اجرای پرقدرتی داشته باشند. فریدون شهبازیان هم خیلی برای اجرا زحمت کشید. من راضی بودم.
- * اینکه «نیلوفرانه» پس از ۲۰ سال در این بازه زمانی روی صحنه برود، فکر و ایدهاش از چه کسی بود؟
قرار بود ارکستر ملی پس از مدتها یک گشایش متفاوت داشته باشد. شهبازیان میخواست اثری با رنگوبوی متفاوت روی صحنه ببرد. بهطور کلی، سازمان ارکستر شهبازیان با فخرالدینی فرق دارد. فخرالدینی بیشتر تمرکزش روی سازهای مضرابی است و قطعاتی که برای اجرا انتخاب میکرد، اغلب بازخوانی بودند. در حالی که آهنگساز هر اثر، برای ساخت قطعهاش عواملی را در نظر میگیرد. عواملی مثل رنگ صدای خواننده، وسعت صدا و تبحر خواننده برای اجرا و… من در ساخت «نیلوفرانه» این عوامل را مد نظر داشتم. برای صدای افتخاری سهگاه و شوشتری خیلی خوب است اما ماهور، نه! برای همین شما در «نیلوفرانه» اصلاً دستگاه ماهور نمیشنوید.
- * آقای خوشدل! فکر میکنید در همه این سالها اثری مثل «نیلوفرانه» به بازار آمده که جایگاهی چنین ویژه میان مردم پیدا کند؟
متأسفانه در همه این سالها کاری با این ویژگی به بازار نیامد. به گواه ناشر آلبوم «نیلوفرانه»، از هر چهار ایرانی یک نفر این اثر را شنیده است. مشکل کیفیت آثار این روزها از آهنگسازان است، نه خوانندهها. آهنگسازهای امروزی فقط روی مسائل فنی کار خودشان تمرکز میکنند و به این موضوع دقت ندارند که هر خوانندهای رنگ صدای خودش را دارد. مثلاً آهنگساز میرود یک قطعه برای خودش در سهگاه مینویسد، بعد میرود فکر کند که حالا این آهنگ را سالار عقیلی بخواند یا علیرضا قربانی؟ اصلاً رنگ و وسعت صدای خواننده را در نظر نمیگیرند. معضل دیگر این است که کلام از ملودی جدا است. وقتی آواز را گوش میدهید، باید خیلی خوب شعر را لمس کنید. اگر جز این باشد، خطا است.۹۹ درصد کارهای امروزی این خطا را دارند اما شما جزء به جزء کلام «نیلوفرانه» را متوجه میشوید. آهنگ باید طوری ساخته شود که مخاطب بتواند آن را زمزمه کند و لذت ببرد. همه مردم توانایی زمزمه کردن دارند و لازم نیست حتماً خواننده باشند. اگر شما همین «نیلوفرانه» را برای بازخوانی به یک خواننده دیگر بدهید، کار در نمیآید. شما همیشه با صدای «افتخاری» دنبال این اثر میگردید.
- * یعنی شما با نفس بازخوانی مخالف هستید؟
نباید هر خوانندهای هر اثری را بازخوانی کند. «تو ای پری کجایی» یکی از کارهای محبوب زندهیاد خرم است که برای صدای قوامی ساخته شده اما خوانندهای آن را بازخوانی کرده که اصلاً مناسب صدایش نیست. مثلاً آخرین کاری که از آقای فخرالدینی دیدم، دو بازخوانی داشت که آن را به محمد معتمدی سپرده بود. این کار اصلاً نتیجه خوبی نداشت؛ در حالی که معتمدی خواننده خیلی خوبی است. همایون شجریان، علیرضا قربانی و سالار عقیلی همه خوانندههای خوبی هستند. اما ممکن است هر کاری مناسب صدای آنها نباشد. کنار خواننده باید یک آهنگساز باتجربه باشد که وسعت و رنگ صدا را تشخیص دهد و انتخاب گاماش درست باشد. این طوری است که یک کار ماندگار میشود.
بازخوانی کار گذشتگان کار چندان جالبی نیست. البته من به ارکستر ملی پیشنهاد دادم کار بزرگان موسیقی مثل زندهیادان خالدی، خالقی و تجویدی را اجرا کند و دنبال خوانندهای بگردد که این آثار با رنگ صدایش هماهنگ باشد. متأسفانه چند وقت پیش یک آقایی آثار تجویدی را بازخوانی کرده که اصلاً دوستداشتنی نیست. جوانتر که بودم، خیلی دوست داشتم مثل خالقی باشم. این موضوع را به استادم گفتم و او جواب داد: «همیشه خودت باش. تو هر کاری هم کنی «روحالله خالقی» نمیشوی. باید خودت صاحب امضا شوی که هر وقت کسی اثرت را شنید، بدون تأمل بگوید این کار خوشدل است.»
- * فکر میکنم کمی از موضوع بحثمان دور شدیم. داشتیم راجع به طرح این اجرا با ارکستر ملی صحبت میکردیم.
با شهبازیان فکر کردیم دور جدید فعالیت ارکستر ملی چگونه باشد که مردم ارتباط خوبی با آن برقرار کنند. شهبازیان پیشنهاد داد «نیلوفرانه» برای اولین اجرای ارکستر انتخاب شود، چون یک نمره مثبت برای ارکستر ملی محسوب میشد. فریدون شهبازیان یکی از باسوادترینهای موسیقی ایرانی است، موسیقی را خوب درک میکند و به آن روح میدهد. اصلاً یکی از شاخههای درخت «نیلوفرانه» فریدون شهبازیان است. این مجموعه از نظر اجرایی کار مشکلی بود. نگران تکنیکی بودم که برای فلوت، کلارینت و ابوا نوشته بودم اما همهچیزخیلی زیبا اجرا شد. خیلیها هم از شهرستانها برای این اجرا به تهران آمده بودند که همشهریان «افتخاری» هم میان آنها بودند. اصلاً من به مثلث شاعر، آهنگساز و خواننده خیلی معتقدم. این سه ضلع باید با یکدیگر ارتباط عاطفی داشته باشند تا یک اثر ماندگار خلق شود. شما به مثلث بنان، محجوبی و رهی معیری نگاه کنید، ببینید که چهقدر موفق بودهاند.
- * چرا در تمام این ۲۰ سال به فکر اجرای «نیلوفرانه» نبودید؟
اولاً که این اثر ارکسترال بود و نمیخواستم این کار را با ارکستر کوچک اجرا کنم. یعنی اصلاً با ارکستر کوچک آنطور که من میخواستم در نمیآمد. ضمناً «افتخاری» هم هیچگاه به خودش اجازه نداد این کار را بکند. از نظر من، غیر از افتخاری هم هیچکس دیگری نمیتوانست این کار را بخواند. در این اجراها هم ارکستر درخشید و هم افتخاری.
- * به نظر میرسد اجرای زنده «نیلوفرانه» یک تولد دوباره برای آقای افتخاری محسوب میشود. اینطور نیست؟
آفرین. نمیخواستم خودم این جمله را بگویم. پس از اجرا به افتخاری گفتم با خدای خودت عهد کن از این پس فقط کارهایی را بخوانی که آنها ارتباط عاطفی برقرار میکنی. او هم گفت من این عهد را با خدایم بستهام.
- * خودتان این روزها خیلی کمکار شدهاید؟ چرا؟ و مشغول چه کارهایی هستید؟
کارهای جدید مینویسم. هنوز صدای مناسبی برای کارهایم پیدا نکردهام که اثری در کیفیت «نیلوفرانه» منتشر کنم. این روزها بیشتر پیانو تدریس میکنم.
- * احتمال اینکه دوباره با همکاری آقای افتخاری اثری منتشر کنید، وجود دارد؟
این موضوع بعید نیست؛ اما اگر قرار باشد یک آلبوم مثل «نیلوفرانه» منتشر شود، به بیش از ۱۰۰ میلیون تومان سرمایه نیاز است. آن زمان من دستمزد کمی برای «نیلوفرانه» گرفتم که اگر بگویم چهقدر بود، خندهتان میگیرد. با این حال، این اثرحدود ۲۰ میلیون شنونده داشت و چه مزدی از این بالاتر؟
– اجرای اخیر «نیلوفرانه» چیزی در حد معجزه بود
– لحظه لحظه اجرای «نیلوفرانه» نگران افتخاری بودم
– از هر چهار ایرانی یک نفر «نیلوفرانه» را شنیده است
– مشکل موسیقی امروز از آهنگسازان است، نه خوانندهها
– شهبازیان یکی از شاخههای درخت «نیلوفرانه» است
– من به مثلث شاعر، آهنگساز و خواننده اعتقاد جدی دارم
– هیچکس غیر از افتخاری نمیتوانست نیلوفرانه را بخواند
موسیقی ما – سال ۱۳۷۵ بود که انتشار آلبوم موسیقی «نیلوفرانه» روحی تازه در موسیقی ایرانی دمید. اثری با صدای علیرضا افتخاری که عباس خوشدل آهنگسازی آن را بر عهده داشت. «نیلوفرانه» به سرعت در دلهای مخاطبان جایگاه خود را پیدا کرد تا جایی که به یکی از پرفروشترین آلبومهای تاریخ موسیقی ایران تبدیل شد. این استقبال گسترده، منجر به انتشار «نیلوفرانه ۲» در سال ۱۳۷۸ شد؛ اما این در حالی بود که این اثر در همه این سالها هیچگاه فرصت اجرای صحنهای نیافت…
[ad_2]
لینک منبع