جدید 95
[ad_1]
- *خیلیها اعتقاد دارند که این روزها حال ترانه در حوزههای مختلف خوب نیست و کلاً ترانه خوب کمتر شنیده میشود. نظر شما در این زمینه چیست؟
ترانهای خوب است که دلنشین باشد. چه عاشقانه، چه عارفانه، چه انقلابی و چه اجتماعی، دلنشینی ترانه با دلنشینی غزل فرق میکند. این را خیلیها خوب متوجه نمیشوند که شباهت این دو به معنای یکسانی و همهدف بودن آنها نیست. ترانه باید بسیار صمیمیتر، احساسیتر و موسیقاییتر از غزل عمل کند. نقد ترانه هم نمیتواند دقیقا با نقد غزل یکی باشد.
به عنوان نمونه ترانه «عزیزم کجایی» به نظر من یکی از موفقترین ترانههای محسن چاووشی است. چون به صمیمیترین و تاثیرگذارترین شکل و هماهنگترین حالت با موسیقی و صدای او، حس پریشانی را در قالب کلماتی گاهاً پریشان به مخاطب منتقل میکند. بنابراین پریشانی کلمات و زبان اینجا نه تنها ضعف نیست بلکه با توجه به فضای ترانه، نقطه قوت و لازمه چنین اثری است.
ما این روزها با انبوهی از آثاری روبرو هستیم که غالبا خوب هستند. اما خاص نیستند. خوب هستند یعنی از لحاظ فنی و کیفی ایرادی خاصی ندارند اما به نظرم دوره تولید اثر خوب پایان گرفته است و عصر تولید کارهای خاص است. با توجه به تعداد آثار تولیدی دیگر یک کار خوب به چشم نمیآید، بلکه یک اثر خاص و متفاوت است که دیده میشود. خوب بودن کارها یک بحث است اما خاصبودن و جریانسازی آنها بحث بسیار مهم تری است.
نتیجه این ساده انگاری و قناعت به خوببودن و نه خاصبودن، هم همین انبوه آثار و تیتراژهای خنثی و بی اتفاقی است که فقط به صرف دیدن نامها یا برحسب عادت و تعارفات مجبوریم سرمان را به علامت تایید آنها تکان دهیم و بگوییم خوب است و فکر کنیم که بر عکس آنچه میبینیم، پادشاهی است که لباس بر تن دارد.
یک نکته دیگر که شاید توصیهای برای ترانهسرایان جوانتر باشد، اینکه بسیاری از ترانههایی که خصوصاً توسط این دوستان نوشته میشود در حقیقت شعرهای محاوره ای هستند که برای دکلمه مناسب هستند. نه ترانههایی که برای اجرای موسیقایی مناسب باشند و رسیدن به کلمات و زبانی روان و موسیقایی در سرایش ترانه، نیاز به تجربهای فراتر و تلاش و مطالعهای مضاعف دارد.
- *اگر بخواهیم در مورد کارهای خودتان صحبت کنیم مهمترین سوال من این است که یک شاعر چطور میتواند هم شعر عاشقانه هم شعر مذهبی و هم ترانه بگوید و از سوی دیگر با مداحها و خوانندههای پاپ و گروههای سرود همکاری کند. این دامنه گسترده فعالیت جالب و یک مقدار عجیب است.
نمی دانم چرا باید از مسئله تعجب کرد؟ اتفاقاً به نظر من تکبُعدی بودن یک شاعر بیشتر مایه تعجب است. ما در زندگی روزانه خودمان به هیئت میرویم، سینما و پارک و ورزشگاه میرویم، عاشق میشویم یا با دوستان و خانواده میگوییم و میخندیم. پس چرا شعرهای ما باید فقط یک نوع مضمون داشته باشند؟ وقتی شعر، جوششی از درون شاعر و بازتاب غیر متظاهرانهای از زندگی و احساس اوست، چرا باید تک بعدی باشد؟ واقعا چرا شاعری که شعر مذهبی میگوید باید چشمش را روی زیباییهای دیگر هستی یا دغدغههای دیگر مردم ببندد یا چرا شاعری که مثلا شعر اجتماعی سیاه میگوید، هیچ شعر امیدبخشی ندارد؟ آیا این یک تظاهر مذهبی یا مدگرایی روشنفکرانه نیست؟ من به عنوان یک آدم مذهبی، تمام ساعات زندگیام را در مسجد و هیئت نمیگذرانم و زیبایی را در بخشهای دیگر زندگی هم میبینم. این زیبایی من هنرمند را به دنبال خودش میکشاند و برای آن مینویسم و میسرایم. من هم زیبایی را در قاب بینظیر عاشورا و در کلام حضرت زینب (س) میبینم که فرمودند:«ما رأیت الا جمیلا» و هم زیبایی را در مهر مادری میبینم. گاهی در عشق جوانان به خاک و وطن خودشان آن را میبینم و گاهی هم زیباییها و ظرافتهای عاشقانه را تجربه میکنم و در سرودههایم منعکس میشود. گاهی اوقات برخی میگویند که فقط شعر مذهبی گفتن خوب و مثبت است در حالی که این اتفاق محدودکردن طبع است. انسان با این روند خودش را از زیباییها و ابعاد دیگر زندگی محروم میکند. همین نگرش باعث شد علاوه بر انتشار چند مجموعه شعر آیینی، دو مجموعه عاشقانه «هـ دو چشم» و «اتفاق» را هم چاپ کردم و خوشبختانه مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفت. در حوزه ترانه هم خصوصا ترانه آیینی چند سالی است که فعالیت میکنم و سعی کردهام تا در حد توان خودم با حداکثر کیفیت در هر سه حوزه شعر آیینی، عاشقانه و ترانه فعالیت کنم.
- *البته فکر کنم در بین خوانندههای پاپ، حامد زمانی جایگاه متفاوتتری برایتان داشته باشد.
بله. همینطور است. علی رغم نقدها و اختلاف سلیقههایی که در مورد هر هنرمند و هر سبکی از هنر همیشه بوده و هست، وقتی منصفانه نگاه میکنم میبینیم بی شک حامد زمانی فضای جدیدی را به موسیقی اضافه کرده و این کار را خلاقانه و با کیفیت هم انجام داده است. البته ورود به هر فضای جدیدی، سعی و خطا و نقایصی هم دارد. ولی در عین حال برخی از حرفها و دغدغههایی را که در فضاهای قبلی نمیشد به خوبی بیان کرد در این فضای جدید به شکل صریح تر و تاثیرگذار تری بیان کرده است.
حامد توانسته تعداد مخاطبان بسیاری را که پیش از این تقریباً از زیباییهای موسیقی بیبهره بودند با موسیقی روز پیوند بزند و شور و حماسهای را که بعد از آهنگران و کویتی پور تقریبا در فراموشی بهسر میبرد در قالبی جدید و امروزین احیا کند.
- * در یکی از مصاحبههای قدیمی گفته بودید موسیقی رپ بستر مناسبی برای بیان برخی حرفها است. این حرف از زبان یک شاعر آیینی باعث شد تا برخی سایتها و رسانهها نسبت به آن انتقاد کنند. هنوز هم روی این دیدگاه هستید؟
هر ظرفی یک محتوای خاصی را میتواند حمل کند و ظرفهای دیگر نمیتوانند انجام دهند. کماکان فکر میکنم رپ یک ضربآهنگی دارد که میتواند مباحث انتقادی را در قالب آن مطرح کرد. رپ مناسب اعتراض است و ترانههای اعتراضی بی شک در برنامه های آینده من جایگاه ویژهای دارند. هیپ هاپ که شباهت فراوانی به رپ دارد با همان ضرب آهنگ برای مفاهیم معنوی و الهی مورد استفاده قرار گرفته است.
هنوز هم اعتقاد دارم که موسیقی راک یا رپ میتوانند مسائل انتقادی و اجتماعی درست را مطرح کنند. ما نمیتوانیم بگوییم چون شروع یک جریان موسیقی با یک افراد یا شعرهای نامناسب بوده پس کلاً آن را بایکوت کنیم. موسیقی رپ هم مثل هر پدیده دیگری شرّ مطلق نیست و میتوانیم با تفکر خوب از آن به شکل مثبت استفاده کنیم. من تا کنون در فضای رپ کارهایی از رپرهایی شنیدهام که اندیشمندانه میخوانند و حرفهایی برای گفتن دارند. اعتقاد دارم میتوان یک رپ مثبت و اجتماعی و اندیشمندانه را پیاده کرد و شاید نیاز باشد روی فضای موسیقی آن هم اصلاحاتی انجام شود.
- *به نظر شما چه تعریفی برای شعر آیینی وجود دارد و به چه کسی لقب شاعر آیینی اطلاق میشود؟
شعر آیینی تعریف توافقشده و خاصی ندارد چون خود آیین تعاریف متعددی دارد اما آنچه که مرسومتر است را عرض میکنم. در حال حاضر به شعر مذهبی، شعر آیینی میگویند و این شعر مذهبی در کشور ما بیشتر به سرودههای پیرامون اهل بیت (علیهم السلام) تعلق دارد و متاسفانه اشعار مناجاتی و الهی در این بین درصد کمتری از سرودهها را شامل میشود. در بحث شعر آیینی دو حوزه پیش میآید. یکی شعر هیئت که زبان سادهتر و صمیمیتری دارد و اسامی و بیان مستقیم بیشتر در آن دیده میشود و حوزه دیگر را میتوان شعر آیینی انجمنی نامید. یعنی سرودههایی که به اهل بیت میپردازند اما غزلهایی هستند که از لحاظ زبان، در فضای شعرهای عمومی قرار میگیرند و فقط موضوع مذهبی دارند.
سرودن شعر آیینی حساسیتهای بیشتری دارد و نسبت به شعر عاشقانه کار به مراتب دشوارتری است و با توجه به همین موضوع، شاعر باید یک شعر فاخر و سالم و زیبا و در عین حال صمیمی بنویسد. یعنی نباید این حساسیت باعث شود که شاعرانگی اثر از بین برود و به جای شعر تبدیل به نظم شود.
- * با توجه به همین حساسیتها و دشواریها، شعر مذهبی خوب و بد داریم؟ یا کلاً همه سرودههای این حوزه خوب هستند؟
قطعاً کارهای ضعیف هم وجود دارد اما ملاک نقد شعر مذهبی با شعرهای دیگر تفاوت دارد. در شعر عاشقانه هرچقدر تخیل و کشف و آشناییزدایی بیشتر داشته باشید میتواند شعر را تقویت کند. اما در شعر آیینی چون مبتنی بر روایات و تاریخ و عقاید مذهبی است شاعر نمیتواند استفاده بیپروا از این موارد داشته باشید.
نکته مهمتر در شعر آیینی و خصوصاً اشعار هیئتها یا ترانههای مذهبی، سهل و ممتنع بودن اثر است. شعری که میخواهید در هیئتها استفاده کنید باید هم سهل باشد یعنی صمیمیت و روانی لازم را برای ارتباط با مخاطب عام داشته باشد و هم ممتنع باشد. یعنی از کیفیت ولایههای عمیق تری برخوردار باشد که هرکسی نتواند آن را بسراید و مورد توجه مخاطب خاص هم واقع شود. سهلبودن به معنای ساده و بیآرایه بودن نیست. منظور از سهل بودن، کار پیش پا افتاده نیست بلکه منظور صمیمی و روان بودن است. چنین ویژگیهای باعث میشود که یک شعر مذهبی خوب داشته باشیم.
- *در بخش اول گفتید که یکی از نقدها به شعر آیینی این است که درصد بالای آن به سرودههایی برای ائمه تعلق دارد و میزان کمتر مربوط به شعر مناجات است. اما برای برخی سوال است که در همین تقسیمبندی هم چرا درصد بالای سرودههایی که برای اهل بیت نوشته میشود به حضرت امام حسین (ع) تعلق دارد؟
بله همینطور است. این تا حدود زیادی این مسئلهای که شما اشاره کردید طبیعی است. چون زندگی امام حسین(ع) و صحنه کربلا سراسر عشق و ایثار و شهادت است. حتی ائمه پس از حضرت سیدالشهدا(ع) هم میفرمایند که وامدار کربلا هستند. یک سری صفات و حالات در واقعه عاشورا وجود دارد که حتی سایر ائمه هم در راه اعتلای نام حسین(ع) و پرچم عاشورا تلاش میکنند. به عنوان نمونه حضرت امام زمان ارواحنا فدا هم خودشان را منتسب به عاشورا میکنند و با شعار«انا صمصامُ المنتقم جدی الحسین قتلو عطشانا» ظهور خواهند کرد. این واقعیتها قابل انکار نیست و نام مقدس برخی از معصومین شور و حماسه و درخشش خاصی دارد که شعرا و هنرمندان هم به شدت جذب چنین نوری میشوند و بی دلیل نیست که صفت «مصباح الهدی و سفینه النجات» را برای امام حسین(ع) داریم.
البته در کنار این واقعیت، اخیرا مفهومی به نام امامان غریب طرح شد و برخی کنگرهها و حرکتها هم تحت همین عنوان تلاش میکنند، توجه شعرا و هنرمندان را نسبت به زندگی و گفتار سایر امامان هرچه بیشتر جلب کنند.
- *طی سالهای اخیر ترانهها و اشعار زیادی با موضوع عاشورا بیان شده اما خیلی از آنها ماندگار نمیشوند؟ یعنی همانند برخی کارهای قدیمی طیف گستردهای از جامعه آنها را حفظ نمیشوند یا در محافل گوناگون خوانده نمیشوند.
اگر به گذشته برگردیم میبینیم که جمع معدودی آثار محدودی را تولید میکردند اما آن افراد عمری را صرف این حرفه و هنر کرده بودند. در گذشته تعداد کارها کمتر بود و همین باعث میشد که مردم یک سری آثار خاص را بهتر و با تکرار بیشتری بشنوند.
امروزه تعداد عوامل و افراد و در نتیجه تولیدات در حوزه موسیقی و نواهای مذهبی بسیار زیاد شده و شتابزدگیها و کم تجربگیها، در کنار تعداد فراوان آثار باعث کیفیت پایین، کمتر دیده شدن، کمتر تکرار شدن و در نتیجه عدم ماندگاری آثار میشود. در این وضعیت حتی کارهای خوب هم در میان سرعت و حجم فراوان تولید، کمتر از گذشته دیده میشود. البته الان میبینم که برخی اشعار و ترانههای عاشورایی برای مردم جذاب است و هنوز هم کارهایی داریم که در ذهن مردم برای مدتی میماند. درباره پیشبینی ماندگاری این آثار طی سالهای آینده هم نمیتوان شاید به درستی نمیشود از الان قضاوت کرد. در کل پارامترهای متعددی برای ماندگاری شعر و ترانه و خصوصا شعر و ترانه عاشورایی وجود دارد که برای یک تحلیل صحیح باید به ارزیابی همه آنها پرداخته شود.
اما قطعا تجربه کردن حس و حالهای معنوی و ارتباط روحی با حقیقت مفاهیمی مانند شهادت، عاشورا، انتظار و همچین عشق و ارادت شاعر و آهنگساز و خواننده به اهل بیت در تأثیرگذاری ترانهها و سرودهای آیینی نقش بهسزایی دارد.
- *البته برخی اعتقاد دارند که اجرای ترانهها و شعرهای عاشورایی در قالب موسیقی پاپ به این سرودهها لطمه میزند.
با توجه به تجربیات خودم و دیگران میتوانم بگویم که اینطور نیست. حتی به خاطر دارم که حاج «محمود کریمی» از در پاسخ به سوالی در مورد آثار تاثیرگذاری که شنیده است، اشاره کرده بودند، زمانی که یکی از کارهای «محسن چاوشی» در مورد امام حسین(ع) را شنیدم با آن اشک ریختم. کارهای «محمد اصفهانی» در مورد حضرت امیرالمومنین (ع) یا آثار حماسی «علیرضا عصار» یا کارهای «رضا صادقی» و «محمد علیزاده» از جمله آثار خوب این حوزه هستند.
«حامد زمانی» هم با تلفیق مداحی و موسیقی پاپ، آثار بسیار خوبی را برای ائمه و خصوصاً عاشورا خوانده که مورد استقبال طیف گسترده ای از مخاطبان هم قرار گرفته است.
البته هر ریتم و زیرشاخهای از موسیقی پاپ ممکن است برای مفاهیم عاشورایی مناسب نباشد اما موسیقی پاپ نقش تأثیرگذاری در انتقال پیام عاشورا به نسل جوان داشته و قطعا در آینده هم خواهد داشت.
- *مورد دیگر مرتبط با عاشورا همین اجتماع عظیم بینظیر شیعیان در اربعین حسینی است که در صدر اخبار قرار دارد. اما به نظر من تا کنون شاعران ما در انتقال پیام همایش اربعین کمکار بودهاند و با اینکه چند سال از این اتفاق بزرگ میگذرد هنوز سرودهها بسیار کم است.
من هم اعتقاد دارم که هنوز شعرها تناسبی از لحاظ کمّی و کیفی با عظمت این واقعه بزرگ پیدا نکردهاند. این حرکت طی چند سال اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته و به نظرم هنوز هم برای انتقال پیام راهپیمایی اربعین از طریق شعر دیر نیست. حضور شعرا در این همایش بزرگ هم باعث تقویت هر چه بیشتر سرودهها میشود. هر سال جهش خوبی از لحاظ تعداد کارهای این حوزه داشتهایم.
ترانه «خادم الحسین» (ع) که برای اربعین امسال اخیرا با صدای حامد زمانی و تنظیم «امیر جمالفرد» منتشر شد و بازخوردهای بسیار خوب این کار یک نمونه از همین نکته است. این کار را بعد از پیاده روی سال گذشته نوشتم که خودم در آن حاضر بودم و با تمام وجود آن حال و هوا را درک کردم و فکر میکنم که نسبت به کارهای دیگری که قبلاً برای اربعین نوشته بودم، کار متفاوت و خاصی شد و پیامهای زیادی هم از مخاطبین و دوستان حاضر در پیادهروی اربعین داشتم که این کار را میشنوند و با آن اشک میریزند.
- *در یکی از مصاحبههای خود گفتید که با عنایت خاصه حضرت زهرا (س) توانستید دوباره شعر بگویید اما در آن مصاحبه این موضوع را باز نکردید. همین باعث بازخوردهای زیادی نسبت به آن صحبت شد. دقیقاً داستان این موضوع چه بود؟
این تیتری بود که خبرنگار آن مصاحبه برای مصاحبه اش در نظر گرفته بود. صحبت من در آن مصاحبه تنها شرح ماوقع شروع شعرگفتنم بود. صحبت من این بود که وقتی اصفهان بودم یکی از بزرگان اهل دل فرمودند که من باید راجع به ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) شعری بگویم در حالیکه اطلاعی هم از سابقه کم رنگ شعر گفتن من در نوجوانی نداشتند و من که بعد از دلنوشته های دبیرستان حدود ۷ سالی بود دست به قلم نبرده بودم به لطف حضرت زهرا(س) و نفس گرم آن بزرگوار قلم به دست گرفتم و غزل «چشم ستاره محو تماشا بود/آن شب که در نگاه تو دریا بود» را نوشتم و این اتفاق شروع دوبارهای بر شاعری من شد.
و صد البته بدیهی است که بدون عنایت ویژه اهل بیت توفیقی در این ساحت مقدس پرشکوه و پر الهام حاصل نمیشود. عنایت اهل بیت نسبت به شعرای آیینی در زمان حیاتشان هم بوده و به نظرم جمله خیلی عجیبی نیست که اگر بگوییم آن بزرگان نسبت به شعرای آیینی در سرایش شعرعنایت خاص دارند.
– ارادت شاعر، آهنگساز و خواننده به اهل بیت در تأثیرگذاری ترانهها و سرودهای آیینی نقش بهسزایی دارد
– ترانه «عزیزم کجایی» به نظر من یکی از موفقترین ترانههای محسن چاووشی است
– هنوز هم برای انتقال پیام راهپیمایی اربعین از طریق شعر دیر نیست
– این روزها با انبوهی از آثاری روبرو هستیم که غالبا خوب هستند. اما خاص نیستند
– ترانه «خادم الحسین» (ع) را بعد از پیاده روی اربعین سال گذشته نوشتم
موسیقی ما – «قاسم صرافان» یکی از شعرای آیینی است که تا کنون آثار متعددی را در مدح اهل بیت (علیهم السلام) سروده و مجموعههایی را هم با همین مضمون منتشر کرده است. البته او در زمینه سرودن ترانههای آیینی و همچنین ترانههای عاشقانه هم فعالیت دارد و ..
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
برچسب علی لهراسبی
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
مجری سرشناس تلویزیون در بیمارستان بستری شد | عکس
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
به گزارش «موسیقی ما»، علی زندوکیلی که نخستین آلبوم رسمیاش را به نام «یادی به رنگ امروز» را شهریور ماه سال گذشته با بازخوانی آثاری از بزرگان موسیقی ایرانی روانه بازار موسیقی کرد، دومین آلبوم رسمی خود را به زودی منتشر میکند. او اعتقاد دارد آلبوم دومش به نوعی نخستین تجربه مستقل او در عرصه موسیقی است و شخصیت مستقل هنری علی زندوکیلی در این آلبوم مشخص خواهد شد.
علی زندوکیلی در نخستین اظهار نظر درباره آلبوم دومش، معتقد است: «بعد از بازخوانی آثار قدیمی و همکاری با گروههای مختلفی چون دنگ شو و دارکوب، این آلبوم به نوعی نخستین تجربه مستقل و در واقع بیانگر شخصیت هنری من است. از احساس جاری در ملودیها که اکثرا ساخته خودم است تا انتخاب ترانهها و دیگر جزئیات آلبوم که لحظه به لحظه آن را خودم با کمک دوستانم پیش بردهام.»
او درباره مسیر حرکت هنری و حرفه ای اش گفت: «در ابتدای فعالیتهای مستقلم، با انتشار آثاری چون «فقط دعا کن» و «فریاد» آرام آرام به سمت این شخصیت مستقل پیش رفتم و در یک آزمون و خطای پیچیده، توانستم به مخاطب شناسی خوبی برسم و ذائقه مخاطبانی که این سبک موسیقی را گوش می دهند، بررسی کردم. این تجربه برای من بسیار مهم و پر اهمیت بود و چیزهای زیادی در این مسیر آموختم.»
زندوکیلی درباره جزئیات آلبوم دوم خود نیز گفت: «شش ملودی در آلبوم جدید را خودم ساخته ام و با دوستانی چون علیرضا افکاری همکاری کردهام. دوستان و همکارانم درگروه موسیقی «زند» نیز دلسوزانه در تمام مراحل تولید این آلبوم با من همکاری کردند و واقعا در تمام مراحل همیار من بودند. آمادهام که برای اولین بار مردم را با شخصیت مستقل هنری علی زندوکیلی آشنا کنم و در این مسیر همه تلاشم این بوده که از تجربیات گذشته درس بگیرم و بتوانم بهترینها را برای دوستداران موسیقی تدارک ببینم. در لحظه به لحظه مراحل تولید این آلبوم سعی کرده ام بهترین گزینهها را انتخاب کنم و زمان زیادی برای ضبط زنده آثار صرف شده است. هرگز قرار نیست در بازار موسیقی با کسی رقابت کنم و همه سعی و تلاشم تولید آثاری در بهترین حالت ممکن برای مخاطبان موسیقی است.»
- به دل مخاطب فکر می کنم
این خواننده موسیقی ایرانی در انتهای صحبت های خود نیز تاکید کرد: «هدف اصلی من در این آلبوم و البته در تمام آثارم دل مخاطب است و چون الگوی من در موسیقی و کارم اساتید بزرگ موسیقی در ایران هستند هرگز دوست ندارم افکار و اهداف کاری ام به سمت تفکرات مادی در کار گرایش پیدا کند. دوست دارم پا در جای پای اساتید بزرگ موسیقی ایران بگذارم و از آنها درس بگیرم. وظیفه هنرمندی تلطیف جامعه با تولید آثاری فرهنگی و هنری است و من باید در این زمینه در بهترین حالت ممکن قدم بردارم. مسائل مادی، از اولویت های آخر من هستند و در این آلبوم فکر و دل مخاطبانم را هدف گرفته ام. دوست دارم در نخستین فعالیت مستقلم، به خوبی افکار و سلیقهام را به معرض دید و قضاوت عموم بگذارم و در این راه تلاش فراوانی از سوی خودم و اعضای گروه انجام شده است.»
طبق اعلام «محمود شبیری» (مدیر برنامههای علی زندوکیلی) دومین آلبوم رسمی این خواننده اواخر آذر ماه به تهیه کنندگی سپهر صاحبی روانه بازار موسیقی کشور خواهد شد و اخبار و اطلاعات این آلبوم به همراه پوستر و تیزر آن به زودی منتشر خواهند شد.
+ آلبوم دوم زندوکیلی اواخر آذر منتشر میشود
موسیقی ما – خواننده آلبوم «یادی به رنگ امروز» در آستانه انتشار دومین آلبوم رسمی خود، از تلاشش برای تولید آلبومی با خط فکری مستقل و ایدههایی جدید در فضای موسیقی ایرانی خبر داد. به گزارش «موسیقی ما»، علی زندوکیلی که نخستین آلبوم رسمیاش را به نام «یادی به رنگ امروز» را شهریور ماه سال گذشته با بازخوانی آثاری از بزرگان موسیقی ایرانی روانه بازار موسیقی کرد، دومین آلبوم رسمی خود را به زودی منتشر میکند. او اعتقاد دارد آلبوم دومش به نوعی نخستین تجربه مستقل او در عرصه موسیقی است و شخصیت مستقل هنری علی زندوکیلی در این آلبوم مشخص خواهد شد.
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
برچسب مجتبی کبیری
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
برچسب باربد بابایی
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
برچسب حمیده موسویعمر زیاد حکمت
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
حلاج پیش از هر چیز، شاعر است و موسیقی و صدایش در اختیار ادبیات او است؛ ادبیاتی که جای خالیاش در فضای موسیقی کشور بهشدت احساس میشود.
وجود یک «سانگرایتر» (ترانهسرا/آهنگساز) به معنی واقعی کلمه که در سه بخش موسیقی، ترانه و صدا توانا باشد، یک نعمت است که موسیقی ما به انداره کافی از آن بهرهمند نیست. وقتی این مثلثِ هنری، متساویالاضلاع نیست، این ناهماهنگی در اثر تولیدی به گوش میرسد. اینکه ترانهسرا درک درستی از موسیقیِ تولید شده توسط آهنگساز دیگری را داشته باشد و همزمان برای انتخاب کلماتاش به حرف و حس ملودی و کاراکتر صدای خواننده توجه داشته باشد، شاید این کاستی را تا حدی جبران کند. اما این نگاه دقیق بین ترانهسراهای ما نیز بسیار نادر است.
با این مقدمه، قصد داشتم قبل از هر چیز به اهمیت حضور افرادی از جنس «رستاک حلاج» اشاره کنم و در ادامه، چند خطی در حد توان و تجربه، در مورد ترانههای آلبوم «پاییز سال بعد» مینویسم.
این آلبوم شامل دوازده قطعه است که بخش مهمی از آن، ترانههایی است که تواناییهای رستاک را با آنها شناختهام؛ ترانههایی بسیار درست در تکنیک و تألیف و بسیار خلاق در نوآوری و غافلگیری مخاطب جدی موسیقی و ادبیات؛ مخاطبی که -به اعتقاد من- بخش بزرگ هواداران و علاقهمندان آثار او هستند. این بخش آنقدر بزرگ و جدی است که نیازی به تغییر روش برای جذب مخاطب تازه نیست. چون «رستاک» و هنرش را سالها است که از نزدیک دنبال میکنم.
در بخش اول به نقد و آسیبهای جزئی آلبوم اشاره میکنم.
در ترانهی «میبخشمت» که شروع آلبوم است، با نگاه صرف به کلام، شاید با ترانهای از جنس رستاک روبهرو نیستیم. با اینکه کلام کاملاً هوشمندانه و ساده برای موسیقی انتخاب شده اما ادبیاتی نیست که بخش اعظم مخاطب رستاک انتظار شنیدنش را دارند. این اتفاق در یکی دو ترانه دیگر هم با شدتِ کمتر به چشم میخورد.
جسارتی که در کلام «رستاک» وجود دارد، کلام او را تأثیرگذار و متفاوت و خاص میکند. به عنوان مثال، به بیت زیر قبل از ویرایش دقت کنید:
به چی داری زل میزنی
بازم نگاهت به منه
تنها نیومدم ببین
دستام تو دست یه زنه
این بیت به شکل زیر تغییر کرده است:
به چی داری زل میزنی؟
بازم نگاهت به منه
تنها نیومدم ببین
دستام توو دست عشقمه
تغییر کرده است؛ تغییری که علاوه بر حذف جسارت مورد بحث، به تألیف و ساختار و مفهوم نیز آسیب زده است.
زیبایی این بند در این بود که با مفهوم «یک زن معمولی جای تو را گرفته است که از تو زیباتر نیست و مهمتر از همه اینکه این ارتباط ناشی از عشق هم نیست» روبهرو شویم که این مفهومِ زیرکانه برای تحریک احساس معشوق بیان میشود.
از این دو مورد که بگذریم، درصد قابلتوجهی از آلبوم که اکثریت ترانهها است، شامل ادبیاتی ناب و کمیاب در آلبومهای منتشر شده امسال است که الویتاش خود را بر پایه اهمیت به درک و فهم مخاطب گذاشته است؛
ادبیاتی لبریز از خلاقیتهای زبانی و صنایع ادبیِ بجا؛ چرا که بعضی از صنایع ادبی که برای آثار کلاسیک، حُسن مسوب میشوند، برای ترانه عیب به شمار میآیند. برای توضیح این موارد، به چند مثال بسنده میکنم چرا که در این نقد کوتاه، مجالی برای بررسی کامل این موارد نیست.
تبادر:
ریههام خِشخِشاَن پر از برگان
که کلمه «خشخش» در کنار «ریهها» کلمه «خسخس» را به ذهن متبادر میکند و شنونده حتی بی اینکه دلیلاش را بداند، این اتفاق برایش خوشایند است.
تضاد:
هوایی نبودی بفهمی منو
دارم مثل بارون زمین میخورم
که تضاد «هوا» و «زمین» در کنار معنا و کارکرد دیگر این کلمات در بیت، باعث زیبایی بیت شده و از این دست تضادها در متن ترانهها بسیار به چشم میخورد.
تناسب و مراعات نظیر:
عنصر پررنگ دیگر در ترانهها است که تکرار آن باعث ادبیات شخصی شاعر شده است.
تا حال موهاشو از باد میپرسم
یا
موهاش دریا بود، دنیامو زیبا کرد
تناسب بین «مو»، «باد»، «پاییز»، «بارون» و… از این دست هستند و نهایتاً صنایع ادبی کمکاربردتر نیز در ابیات به چشم میخورد.
به عنوان مثال، «مدح شبیه به ذم» که هم باعث غافلگیری مخاطب شعر یا همان معشوق و هم مخاطب اثر که شنونده کار است، میشود:
زیباتر از تو نیست
اما صورتش رویاییه
به این معنا که که ابتدا مخاطب فکر میکند صحبت از عیب و ایراد است اما در ادامه متوجه میشود که میخواهد به حُسن بپردازد.
در بخش فرمی، اتفاقهای تازهای رخ میدهد که ناشی از همزمانی ساخت ملودی و ترانه است و از فرم یکنواخت و تکراری چهارپاره و مثنوی دور است؛ اتفاقهایی مثل مقدمهچینی، فقط و فقط برای رسیدن به ترجیعبند یا chorus با تغییر فرم از چهارپاره به مثنوی و غزل بدون دغدغه رعایت قافیه در جمله پایانی:
اشک تو چشمات وقتی حلقه بست
وقتی حس کردی یه جا قلبت شکست
وقتی روز لعنتی کوتاه بود
هر زمان حس کردی آبان ماه بود
وقتی گوش باد و بارون تیز شد
زندگی کردن ملالانگیز شد
کاسه صبرت اگه لبریز شد
آخر اسفندتم پاییز شد
تازه میفهمی چی کار کردی باهام
و همچنین در پایان اشاره میکنم به ترانه مناسبتی و موضوعی «ایران» که با وجود تکراری بودن سوژه، نگاهی متفاوت و عاشقانه به ایران دارد و این مجال خرق عادت را به شاعر میدهد تا به جای اینکه طبق معمول بگوید
«من تو را ترک نمیکنم» با مقدمهای مناسب میگوید:
هر جای دنیا منو با اسم تو میشناسن
ترکم نکن من پیش تو اهمیت دارم
پرداخت بیشتر به این نکات ریز و تخصصی -چه در تمجید و چه در آسیبشناسی- این آلبوم از مکان و زمان این یادداشت خارج است.
در نهایت امیدوارم سانگرایترهای توانمند و خوش حس و حال و گزیدهکاری از این دست، روز به روز به موسیقی کشور اضافه شوند؛ چرا که حال ترانه ما خوب نیست.
[ad_2]
لینک منبع
[ad_1]
برچسب علی زندوکیلی
[ad_2]
لینک منبع